سنگسار،اوج توحش قرون وسطائی و ترس رژیم ازمردم
رژیم جمهوری اسلامی که از همه سو خود را تحت محاصره و خطر می بیند، می کوشد با کثیف ترین و ضد انسانی ترین شیوهﻫﺎﻯ ممکن، با سرکوب مبارزات کارگران، دستگیری و محاکمۀ رهبران اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری، سرکوب مبارزات دانشجویان، برگذاری دادگاهﻫﺎﻯ نمایشی، قلع و قمع باقیماندۀ مطبوعات، تشدید فشار به زندانیان سیاسی و سرکوب وحشیانه اعتصاب غذای آنها.و..... بر مسند قدرت تکیه زند و چند صباحی بر طول عمرنکبتبارش بیافزاید. معلوم نیست که این حضرات چند سرنوشت مشابه خویش را باید شاهد باشند تا پا به فرار بگذارند. سرکوب همیشه نشانۀ ضعف و هراس رژیم است و نه نشانۀ قدرت .رژیمی که به اسلحۀ تهدید و زور متوسل می گردد به خط آخر رسیده است و راه دیگری برای بقای خویش نمی بیند.
حمله به زنان که در صف مقدم مبارزه قرار داشته و دارند آن دیوار کوتاهی است که رژیم قصد دارد زهر چشم خویش را نشان دهد. حکم سنگسار و اعدام سکینه محمدی آشتیانی زنی که از1384 به اتهام "زنای محصنه" و همکاری در قتل همسرش درزندان به سر برده است نشان از خشم و عصبیت و انتقام گیری از زنان ایران است که در صف نخست پیکار علیۀ دستگاه ظلم و زور نظام قرون وسطائی اسلامی قرار دارند. رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی با نیت ایجاد ترس در مردم به وِیژه زنان مبارز ایران می خواهد جلوی اعتراضات آنها را بگیرد. سنگسار سکینه محمدی آشتیانی برای ایجاد رعب و هراس در جامعه است، برای حفظ سلطۀ بورژوازی دلال و نظام سرمایهﺪاری ایران است.مسلماً این حکم سنگسار و اعدام آخرین آن نخواهد بود.تنها اعدام رژیم جمهوری اسلامی است است که می تواند به این توحش پایان دهد. رژیم ناموس پرست و قضات اسلامی سیاه و مرتجع که برای "زنای محصنه" حکم سنگسار صادرمی کنند در مقابل فروش دختران ایرانی به شیخ نشینﻫﺎﻯ خلیج فارس "زنای محسنه" صادرکرده و صدایشان در نمی آید.وقتی پای گردآوری ثروت در میان است دیگر "ناموس" فراموش می شود و از"غیرت" خبری نیست.
مجازاتﻫﺎئی که امروز بر زنان کشور ما اعمال می شود عمری طولانی دارند و اگرچه در قبل ازانقلاب مجازاتی نظیر سنگسار در ایران وجود نداشت اما قوانین جزائی مادۀ ۱۱۷۳ قانون مجازات عمومی بود که در زمان رضا خان قلدر به تصویب رسیده و هم چنان پابرجا بود. مطابق این ماده اگر مردی همسرش را با یک مرد غریبه در حال همآغوشی می دید و هر دوی آنها را به قتل می رسانید، از مجازات اعدام معاف بود.این قانون هم اکنون تحت عنوان مادۀ ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی اجرا می شود که مقررداشته،هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مردی دیگرمشاهده کند، می تواند در همان حال زن را به قتل برساند. بدین رو قوانین مردسالانه و ضد زن در گذشته نیز حاکم بوده و هیچ نیروئی حق ندارد با توسل به توحش قرون وسطائی کنونی به تبرئۀ رژیم منفور پهلوی بپردازد و از حقوق و برابری زن در آن دوران سخن گوید.
به هر حال رژیم که می پنداشت بی سر وصدا می تواند حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی را اجرا کند و آب از آب تکان نخورد، اما با موجی از اعتراضات داخلی و بین المللی مواجه شد. بسیاری ازدولتﻫﺎ به خاطر فشار افکارعمومی لب به اعتراض گشودند و این عمل رژیم را مورد انتقاد قرار دادند. اعتراض دولت برزیل، متحد جمهوری اسلامی به حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی و پذیرفتن وی به عنوان پناهنده در برزیل بازتاب گستردهﺍﻯ در مطبوعات و رسانهﻫﺎﻯ خارجی داشته، آب سردی به روی عمامه بسرهای آدمخوار ایران بود. بسیاری از نهادهای بینﺍلمللی، سازمانﻫﺎﻯ زنان و سندیکاهای کارگری و احزاب و تشکلات سیاسی حکم سنگسار این زن دربند را محکوم و خواهان آزادی وی شدند.
همان طور که بسیج جهانی برای نجات جان افسانۀ نوروزی به ثمر رسید و حکم اعدام کبرا رحمانپور را به تعویق انداخت باید با بسیج افکارعمومی،رژیم بربرمنش جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار داد و وی را به عقب نشینی واداشت. یورش به زنان گرچه نشانۀ ضعف رژیم اسلامی است، در عین حال چشم اسفندیار دستگاه سیاه خفقان نیز می باشد. سازمانﻫﺎ و احزاب اپوزیسیون ترقی خواه باید در این عرصه افکارعمومی و سازمانﻫﺎﻯ بین المللی را بسیج کنن و با برگذاری نمایشگاه از تصاویر اعدام و سنگسار و تماس با مطبوعات، از امکانات کشورهای میزبان در افشای رژیم و فشار به وی در لغو حکم اعدام و سنگسارسکینه محمدی آشتیانی سود جویند. مردم این ممالک در کنار ما قرار دارند و از فعالیتﻫﺎﻯ برحق ما حمایت خواهند کرد. در عین حال لحظهﺍﻯ نباید فراموش کرد برای پیشبرد چنین حرکات اعتراضی و مطالبات مشخص نمی توان به هر وسیلهﺍﻯ متوسل شد و با هر نیروئی دست به اتحاد زد و مرزها را مخدوش نمود. با احزاب و جریاناتی که آشکارا خواهان تجاوز و تحریم و بمباران مردم ایران هستند نمی توان در هیچ زمینهﺍﻯ وارد اتحاد شد و یا از این محافل حمایت سیاسی برای مبارزه وحقوق دمکراتیک مردم ایران طلب نمود. این محافل خود نیز ضد بشرند برای سلاخی مردم ایران بیتابی می کنند. تنها در این صورت است که می توان هوشیارانه مبارزه علیۀ رژیم اعدام و سنگسار را به صورت اصولی به پیش برد و از حقوق دمکراتیک مردم ایران دفاع نمود.