۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه


جمهوری اسلامی ایران و سیاست یهودی ستیزی

اخیرا آقای احمدی نژاد در مصاحبه خویش با آقای کلاوس کلبر مدیر بخش خبری تلویزیون کانال 2 آلمان به صراحت اعلام کرد که "هولوکاست" دروغ است و مدعی شد که آنرا یهودی ها ساخته اند، تا از مردم آلمان اخاذی کنند.

این ادعای آقای احمدی نژاد که نظر جمهوری اسلامی است، بسیار با صراحت بیان شد. در گذشته تلاش می شد، که میان صهیونیسم به عنوان یک ایدئولوژی نژادپرستانه و ضد انسانی، و یهودی ستیزی خط کم و بیش روشنی کشیده شود. اگر از حذف اسرائیل از نقشه جغرافیا سخن می رفت، آن را  در ارتباط با سیاست صهیونیستی و تجاوزکارانه این دولت بیان می کردند، آن سیاست هنوز به این مفهوم بود که جمهوری اسلامی می تواند یک اسرائیل غیر صهیونیستی را که مورد تائید فلسطینیها نیز باشد بپذیرد. ولی در این بار، نماینده جمهوری اسلامی به صراحت نه تنها "هولوکاست" را دروغ خواند، بلکه از کشور مصنوعی اسرائیل سخن به میان آورد. اینکه کشور اسرائیل یک کشور مصنوعی است و با یاری زور و ریاکاری دین، با یاری خون و چرک و آتش پدید آمده است، نمی شود منکر شد، اینکه اسرائیل هنوز هم با قلدری و با کشت و کشتکار و جنایت علیه بشریت ادامه بقاء می دهد، بر کسی پوشیده نیست، ولی در سخنان نماینده جمهوری اسلامی این نطفه دیده می شود، که آنچه مصنوعی است را باید زدود و بجای آن همان شرایط "طبیعی" سابق را مستقر ساخت. اینکه آن شرایط طبیعی سابق چه بوده است، بر رژیم جمهوری اسلامی نیز روشن نیست. در سخنان نماینده رژیم جمهوری اسلامی جای اظهار نظر و یا قایل شدن حداقل، فرجه ای برای اظهار نظر ملت فلسطین بکلی خالی است. توگوئی این رژیم جمهوری اسلامی است که باید در مورد آینده سرزمین فلسطین و مردم آن دیار تصمیم بگیرد. رژیم جمهوری اسلامی با کنار گذاردن نقش مردم فلسطین و احترام به تصمیم آنها، خود را به عنوان قیم آنها معرفی کرده و وضعیتی را خلق می کند که معلوم نیست در آینده غیر قابل پیشگوئی، برای این رژیم گران تمام نشود. هیچکس از حالا نمی تواند چگونگی سیر حوادث را پیشگوئی کند. نیروهای مترقی و انقلابی طبیعتا باید ماهیت رژیم صهیونیستی اسرائیل و نقش یهودیت سیاسی را در پیدایش و بقاء آن و پیدایش مصنوعی آنرا، بباد انتقاد بگیرند، ولی هر لحظه باید از مبارزه مردم فلسطین برای رهائی از چنگ تجاوزکاران اسرائیلی حمایت کنند و مبارزه آنها تبلیغ ئ تقئیت نمایند. شاید در عرصه این مبارزه آزادیبخش است که زمینه زندگی مشترک و یا در جوار هم زیستن نیروهای مترقی یهودی و فلسطینیهای مسلمان و مسیحی و دروزی در کنار هم پدید می آید. آنچه روشن است نابودی صهیونیسم است که باید آن را مانند نازیسم از صحنه تاریخ زدود، ولی نابودی صهیونیسم الزاما نابودی یک کشور مترقی با ساکنان یهودی و یا با همه ساکنان فلسطینی منتفی نیست.  حتی اگر اصل موجودیت دو کشور در فلسطین را به رسمیت بشناسیم نمی توانیم اصل موجودیت صهیونیسم را برسمیت بشناسیم. صهیونیسم را باید خلقهای جهان افشاء کرده و نابود کنند، همانگونه که با نازیسم همین کار را کردند. 

بنظر حزب ما، نماینده جمهوری اسلامی با این کارش، هیزم به آتش تبلیغات صهیونیستها ریخت تا با دروغگوئی و دغلکاری همه حقوق ایران را نادیده گرفته و به جنگ و تحریم علیه ایران ترغیب کنند.

سیاستمداران بورژوازی می آموزند که عبارات خویش را طوری بیان کنند، که برای هر روز و موقعیت و شرایطی قابل تفسیر بوده و راه فرار از گفته های قبلی همیشه باز باشد. به قول معروف نمی خواهند بدست کسی گزک بدهند. ولی نماینده رسمی جمهوری اسلامی طوری رفتار می کند که گوئی زده است به سیم آخر. این روش جمهوری اسلامی زمینه وسیع تبلیغاتی در جهان بر ضد ایران ایجاد کرده و طبیعتا موضع جنگ افروزان را تقویت می کند. این موضع در خدمت گرسنگی دادن به مردم ایران است و دست آدمخواران را در توجیه کشتار مردم ایران که مدتهاست آنرا آغاز کرده اند، باز می گذارد.

ولی بنظر ما جمهوری اسلامی با این کارش چند هدف را دنبال می کند. این اهداف گرچه کوته بینانه و ناپسند و غیر اصولی است، ولی برای رژیم جمهوری اسلامی در خدمت مصالح اسلام است. پرسش این است که رژیم جمهوری اسلامی از کی تا بحال اساسا اصولی بوده است.

رژیم جمهوری اسلامی تلاش دارد تا در میان نازی ها و ضد یهودها برای خویش متحد بیابد و آنها را به پشتیبانی از خویش جلب کند.

رژیم جمهوری اسلامی تلاش دارد، تا در میان اعراب که بشدت از جانب صهیونیستها تحقیر شده اند و زمینه بارور شدن روحیه ضد یهودی در آنها فراهم است، در میان اقشاری که تفاوت آنچنانی میان صهیونیسم و یهودی ستیزی نمی گذارند، برای خویش پایگاه قدرتمندی بیابد.

رژیم جمهوری اسلامی تلاش می کند تا حتی در میان مردم عادی آلمان و سایر ملل جهان که شاهد قلدری و یکه تازی اسرائیل هستند و از این سیاست تهاجمی و وحشیانه بشدت متنفرند، برای خویش افکار عمومی تهیه کند. بسیار شنیده می شود، مردم عادی آلمان با روی خوش به سخنان احمدی نژاد گوش فرداده و بیان می کنند: سرانجام کسی پیدا شده جلوی اسرائیل بایستد و آنها مسرت خویش را از این امر پنهان نمی کنند.

البته منظور رژیم جمهوری اسلامی وقتی فاجعه هولوکاست را زیر پرسش می برد و آنرا نفی می کند، در عمل "حقانیتی" را که صهیونیستها برای اعمال جنایتکارانه خویش پیشاپیش هر جنایتی حمل می کنند به چالش می کشد و مظلوم نمائی صهیونیستی و نقاب حفظ "امنیت" آنها را میدَرَد و از آنها این اسلحه را می رباید و مقاومت در مقابل آنها را تسهیل می کند. این سیاست رژیم جمهوری اسلامی کار مبارزه را بر ضد صهیونیستها از نظر روانی تسهیل می کند. تابوهائی را می شکند که کسی تا کنون جرات شکستن آنها را نداشته است. بی جهت نیست که رژیم جمهوری اسلامی در میان مردم مسلمان، در میان اعراب، در میان فلسطینیها و حتی در میان مسیحیان جهان در آمریکای لاتین و یا آفریقا حامیان فراوانی دارد. 

برای رژیم جمهوری اسلامی که رژیم مذهبی و ارتجاعی است، مهم این نیست که تاثیرات منفی تبلیغاتش چه نتایج شومی ببار می آورد. آنها تنها به تاثیرات کوتاه مدت کردارشان می اندیشند. ما تاثیرات این کوتاه اندیشی را در حمایت این رژیم از تجزیه یوگسلاوی و یا در حمایتش از سرنگونی قذافی و به  اسارت آوردن کشور لیبی می بینیم، که برای حفظ "مصالح اسلام" در کنار امپریالیستها قرار داشتند و این تف سربالائی است که در آینده به روی خودشان می افتد.

رژیم جمهوری اسلامی با برهم زدن مرزهای روشن میان یهودی ستیزی و صهیونیسم، با ایجاد مرزهای مصنوعی، در واقع مرزهای مبارزه طبقاتی را مخدوش می کند و ملقمه ای از چهره های زشت و ناپاک، با نیروهای پاک و انقلابی و مترقی فراهم می آورد. جبهه هائی که این رژیم باز می کند، بسیار ناهمگون و نامطمئن است. رژیم جمهوری اسلامی با این روش اش، وحدت عمل جنبش صلح طلبانه یهودیان مترقی ساکن و یا بیرون از اسرائیل را با نیروهای مترقی و از جمله کمونیستهای سراسر جهان برهم می زند. به خواست مشترک آنها ضربه می زند و مبارزه ضد صهیونیستی را تضعیف می کند. رژیم جمهوری اسلامی، پرچم "نفی هولوکاست" را به عنوان خط تمایزی میان کل جبهه ضد صهیونیستی جهانی، ترسیم می کند و با ترغیب جلب همه به زیر این پرچم، به کار این جبهه مشترک ضد صهیونیستی جهانی ضربه هولناکی وارد می آورد. در حالیکه مرز میان این دو جبهه نه آنطور که رژیم جمهوری اسلامی نشان می دهد "نفی هولوکاست"، بلکه مبارزه با نژادپرستی و ایدئولوژی صهیونیستی است، که همه را در بر می گیرد، چه یهودیانی که  در اسرائیل زندگی می کنند و چه آنهائی که در سراسر جهان اند. اعم از یهودی و غیر یهودی. درکشور ما ایران هم اکنون چندین هزار ایرانی یهودی زندگی می کنند. گزینش چنین مرز اختیاری و ارتجاعی توسط رژیم جمهوری اسلامی، در میان یهودیان کشور ما نیز روحیه بدگمانی را تقویت می کند. مخدوش کردن این مرزها که به مبارزه روشنی می بخشد در خدمت تقویت یک جنبش سراسری مترقی در جهان است.    

رژیم جمهوری اسلامی با این تاکتیکی که بر گزیده است عملا رژیمهای ارتجاعی و ضد بشری عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت و نظایر آنها را که در پس پرده با اسرائیل مناسبات حسنه دارند و یا موجودیت صهیونیسم را برای حفظ خود پذیرفته اند و دیگر تهدیدی برای اسرائیل به حساب نمی آیند، در میان مردم این کشورها به انفراد می شکاند و مجبورشان می سازد، که حتی اگر نوک زبانی هم شده در مقابل اسرائیل به ایستادگی دست زنند. این سیاست گرچه ممکن است، لحظه ای برای رژیم جمهوری اسلامی برد داشته باشد، ولی سیاستی ارتجاعی و بدون آینده است. تکیه به ایجاد جبهه وسیع ضد صهیونیستی و نه ضد یهودی، توانائی جلب بالقوه صدها میلیون مردم جهان را علیه اسرائیل دارا می باشد، در حالیکه سیاست ضد یهودی تمام چفت و بستهای این جبهه را سست خواهد کرد و مردم جهان با احساسات دوگانه و با احتیاط به آن برخورد خواهند کرد. نفی هولوکاست خدمت به صهیونیسم است و نه برعکس.