اجازه ندهیم تراژدی به قدرت رسیدن
رژیم اسلامی تکرار شود
رفتن رژیم خود به خود
دردی را دوا نمی کند.
چند تن از
خوانندگان عزیز نشریات توفان سئوالات مهمی را مسئولانه و تؤام با نگرانی در مورد ایران طرح کرده و خواهان
پاسخ شدند.
ابتدا باید از این
دوستان تشکرکنیم که با مطالعهﻯ نشریات توفان، با احساس مسئولیت سئوال طرح می کنند
و فعالانه
خواهان بحث و گفتگو و
باز شدن مسائل سیاسی می باشند.
این دوستان می نویسند:"نخست این که
باید هوشیار بود و همه چیز را فقط در سرنگونی رِژیم ندید که گویا بعد از پاشیدن رِژیم
همهﻯ نابسامانیﻫﺎ برطرف می گردد. مثلاً دیدیم با سرنگونی شاه همه چیز درست نشد. دوم این که چرا این همه گروه و
سازمان با یکدیگر وحدت نمی کنند و حزب کارایران چه پاسخ و راه حلی برای این
معضل دارد...".
دوستان و رفقای گرامی! همان طور که بارها در
نشریات توفان تحلیل کرده و تأکید داشتهﺍیم، حزب ما بر این نظر است که سرنگونی رژیم
جمهوری اسلامی خود به خود منجر به استقرار آزادی و عدالت اجتماعی و رفع نابرابریﻫﺎ
و معضلات جاری در میهنمان نخواهد شد.ماهیت رهبری سیاسی یک انقلاب و هر تحول
اجتماعی حرف اول را خواهد زد و تعیین کننده است. انقلاب عظیم و مردمی بهمن 57 به دلیل
ماهیت ارتجاعی و عقب ماندهﻯ نیروی رهبری کنندهﻯ سیاسیﺍش در نیمه راه متوقف گردید و
شکست خورد. امروز جمهوری اسلامی سد راه تکامل جامعهﻯ ایران است و خواستهﻫﺎﻯ
دموکراتیک مردم از انقلاب مشروطه و بهمن هنوز متحقق نگردیدهﺍند. این مطالبات فقط
شامل جدائی دین از دولت و یا مسئلهﻯ حجاب و حقوق مدنی نیست. انقلاب آتی مردم
ایران باید علاوه بر پاسخ گوئی به آزادی
بیان و احزاب و اجتماعات و برابری زن و مرد درجهت استقرار عدالت اجتماعی نیز خیز
بردارد.این مبارزه حتماً باید جهت گیری ضد سرمایهﺪاری داشته باشد تا بتوان به نان،
مسکن و کار که مهم ترین مطالبات معیشتی مردم هستند، پاسخ گوید. از طرفی هر
انقلاب دموکراتیک و مردمی و عدالتخواهانه باید جهت گیری ضد امپریالیستی، ضد
صهیونیستی و ضد استعماری نیز داشته باشد و با اتکا به نیروی خود برای نظامی آزاد و
دموکراتیک و شکوفان گام بردارد.به باورما
تمام نیروهائی که موافق سرنگونی رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی هستند و از
طرفی در مقابل امپریالیسم و نیروهای استعماری موضع روشن دارند می توانند
درعرصهﻫﺎﻯ متنوع دموکراتیک با یکدیگرهمکاری کنند و در جهت تحقق خواستهﻫﺎﻯ مردم و
درنهایت یک آلترناتیو دموکراتیک مردمی گام بردارند. ولی چارهﻯ درد نهائی کارگران و
زحمتکشان ایران، این نیست که با استقراریک حکومت دموکراتیک بورژوائی بتوان به
مسئلهﻯ اختلافات طبقاتی و بهره کشی فرد از فرد که از مناسبات سرمایهﺪاری و مالکیت
خصوصی بر ابزار تولید بر می خیزد، پاسخ داد. برای پاسخ به درد و رنج نهائی
جامعه باید مناسبات سوسیالیستی را جایگیزین مناسبات سرمایهﺪاری کرد. به عبارت دیگر
دموکراسی سوسیالیستی را به جای دموکراسی بورژوائی نشاند و این چیزی جز استقرار
دیکتاتوری پرولتاریا، دموکراسی برای اکثریت جامعه معنا نمی دهد. برای تحقق
چنین امری به حزب طبقهﻯ کارگر مسلح به ایدئولوژی مارکسیستی ــ لنینیستی لازم
است.چنین حزبی نمی تواندهمانند یک جبههﻯ پرولاریستی که متشکل از دستجات مختلف
با منافع گوناگون است عمل کند.در این حزب جائی برای فراکسیون نیست، زیرا حزب طبقهﻯ
کارگر با ارادهﻯ واحد عمل می کند. استقلال طبقاتی حزب و پرچم لنینیسم هویت
چنین حزبی است . تنها با چنین حزبی است که می توان با انقلاب سوسیالیستی به
سوی استقرار جامعهﻯ سوسیالیستی، فاز نخست جامعهﻯ کمونیستی رهنمون شد. حزب ما درعین
حال که برای خواستهﻫﺎﻯ دموکراتیک می رزمد و به اتحاد عمل با نیروهای مستقل و
دموکرات و میهندوست و ضد امپریالیست می پردازد.
اما کمونیستﻫﺎ را به دعوت برای وحدت در سنگر
واحد حزب لنینی که علیهﻯ رویزیونیسم کهن و مدرن موضع روشن دارند، به انقلاب کبیر
اکتبر شوروی و سی سال ساختمان سوسیالیسم
به رهبری رفیق استالین و دست آوردهای تاریخیﺍش باوردارند... فراخوانده
است و تأکید کرده که راه خروج از سردرگمی کنونی تکیه به لنینیسم است و فقط با
برافراشتن این پرچم است که می توان تمامی مدعیان سوسالیسم را مورد محک قرار داد،
سره از ناسره را از هم تمیز داد و با مبارزهﺍﻯ شفاف و بی تزلزل و منطقی به عنوان
پیشقراول طبقهﻯ کارگر به وظیفهﻯ تاریخی خود پاسخ گوید. ما در این راه سهمگین و پر سنگ
ولاخ وپیچیدهﻯ طبقاتی که دشمنان رنگارنگ کمونیسم و با پشتوانه مالی و معنوی جهان
سرمایهﺪاری و امپریالیستی کمین کردهﺍند و با پاشاندن تخم یأس و ناامیدی جولان می دهند،
دست همهﻯ رفقای کمونیست و دلسوز را که به لنینیسم وفادارند می فشاریم و
خواهان همکاری صمیمانه با آنها هستیم .
به امیدسرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار
آزادی و سوسیالیسم در ایران، دستتان رابه گرمی می فشاریم.