جنایت ضد بشری بر ضد خلق کره در تجاوز به کره
بعد از 25 ماه ژوئیه 1950 که نیروهای آزادیبخش ارتش جمهوری دموکراتیک کُره برای آزادی خاک کُره به نیروهای دست نشانده ژاپن و آمریکا حمله کردند، تلاشهای ارتش آمریکا در "اردوگاه دتریک" (Camp Detrick)-(کارخانه ای برای ساختن مواد میکروبیولوژیک جنگی که در فریدریک بود- فورت دتریک تاسیسات نظامی بود که در سال 1943 توسط ارتش آمریکا در کمپ دتریک ایجاد شده بود-توضیحات توفان)- برای ساختن سلاحهای شمیائی، میکروبیولوژیک و... افزایش یافت. فرانک اولسون که یک پژوهشگر برجسته آمریکائی برای ساختن سلاحهای میکروبیولوژیک بود و در تمام این تحقیقات دست داشت. وی از تجارب و آزمایشات نازی ها بر روی اسرای جنگی در جنگ جهانی دوم استفاده کرد. از جمله از تجارب ژنرال ژاپنی "ایشی شیرو"(Ishii Shiro).
ولی این ژنرال ایشی شیرو چه فردی بود:
ایشی شیرو مسئولیت کشتار 300 هزار نفر را در چین و شوروی به عهده داشت. وی بر روی 3 تا 10 هزار اسرای چینی و شوروی آزمایشهای میکرو بیولوژیک کرد و در خاتمه جنگ برای اینکه اسناد بدست متفقین نیفتد 150 نفر اسرای جنگی باقی مانده را که تحت تاثیر آزمایشات وی قرار داشتند، برای نابودی رد پا و مدارک به قتل رسانید. وی یکی از دانشمندان ژاپنی بود که بر روی سلاحهای کشتار جمعی میکروبیولوژیک و شیمیائی تحت نظر ارتش و سازمان جاسوسی ژاپن کار می کرد و تجارب خویش را از زمان جنگ جهانی اول جمع آوری نموده بود. وی داروها و باکتری ها و میکروبهای خویش را بر روی انسانها و اسیران جنگی و مردمان مناطق اشغالی آزمایش می نمود. "تولارمی"(Tularemia) یا "تب خرگوش"(Rabbit fever)، "سیاه زخم"(Anthrax)، "طاعون"، "وبا" و... بسیاری باکتریهای خطرناک و مسری در حدِ استفاده صنعتی و جنگی، در آزمایشگاههای فاشیستها و نازی ها آماده می شدند، تا در جنگ جهانی دوم بر ضد متفقین به کار گرفته شوند. در آلمان دکتر "منگله"(Mengele) و در ژاپن ژنرال "ایشی شیرو" مسئولت این جنایات را به عهده داشتند. "ایشی شیرو" از انسان برای آزمایشات خویش، بجای خوک هندی آزمایشگاهی استفاده می کرد، زیرا که خوکهای هندی نمی توانستند نتایج دقیقی را به دانشمندان عرضه کنند که از انسانهای زنده انتظار می رفت. وی اسراء را در تحت سرما قرار داده و درجه حرارت را بقدری کاهش می داد تا درجه تحمل انسانها را در ده ها درجه سرمای زیاد زیر صفر تعیین کند. وی انسانها را در تحت فشار هوا قرار می داد تا مرز مرگ و زندگی را در شرایط تحت فشار تخمین زند.
بعد از جنگ "شیرو" به عنوان جنایتکار جنگی دستگیر شد و وعده کرد که تمام اسرار جنایات و نتیجه تحقیقات خویش را در اختیار ارتش آمریکا قرار دهد تا آنها از این تحقیقات بر ضد کمونیستها استفاده کنند. آنها نتایج این آزمایشات را در 22 نوامبر 1952 در کُره مورد استفاده قرار دادند.
در سال 1946 ایالات متحده آمریکا یک قرار داد سری با "ایشی شیرو" که مسئول واحد نظامی میکرو بیولوژیک 731 بود امضاء کرد. در ازاء همکاری وی با آمریکائی ها مصونیت پیدا کرد و راهی آمریکا شد و در دادگاه جنایتکاران جنگی در نورنبرگ محاکمه نگردید. مبتکر این قرار داد ژنرال "چارلز اندرو ویلوبی"(Charles Andrew Willoughby) بود. وی یک ژنرال فاشیست و در زمان جنگ کره زیر نظر ژنرال مک آرتور رئیس سازمان جاسوسی فرماندهی عالی برای قدرت متفقین بود (Supreme Commander for the Allied Powers(SCAP)). وی به نتایج این تحقیقات برای جنگ کره نیاز داشت.
حال که با یک جنایتکار جنگی که مصونیت آمریکائی پیدا کرد، آشنا شدیم خوب است که دوباره به نتایج پژوهشهای خود آمریکائی ها برگردیم.
فرانک اولسون سرانجام بعد از اینکه مدتها شاهد جنایات آمریکائی ها و استفاده از بمبها و گلوله های میکروبی در جنگ کره بر ضد کره شمالی و داوطلبان چینی بود، وجدانش تاب نیاورد و نتوانست تحمل کند و با ناراحتی وجدان از کار کناره گیری نمود. ولی سازمان سیا نمی توانست کسی را با این همه اطلاعات به امان خدا رها کند. از کجا معلوم که این وجدان ناراحت دسته گلهای بیشتری به آب ندهد و اسرار جنایا ت آمریکا را برای افکار عمومی برملا نکند. وی بدست سازمان سیا ترور شد. تمام اسناد مربوط به این جنایات تکان دهنده را می شود در کتاب "نام مستعار آرتی شوکِ، آزمایشات سری بر روی انسانها توسط سازمان سیا"( Deckname Artischocke)(اثر اگمونت. ر. کخ Egmont R. Koch و میشائیل وِش Michael Wech مطالعه کرد.).
ارتش آمریکا این مواد میکروبیولژیک را در سال 1950 بر روی 25 سرباز اسیر کره ای در زمان جنگ آزمایش کرد. یکروز بعد از عبور ارتش آزادیبخش جمهوری دموکراتیک خلق کره از مدار 38 درجه به سمت جنوب کشور و آزادی سراسر خاک کره، با فشار آمریکا و در همان روز و در غیاب نماینده شوروی در شورای امنیت که در جلسه به علت اعتراض به نقض حقوق قانونی جمهوری توده ای چین و واگذاری آن به جزیره فرمز در شورای امنیت شرکت نداشت، 22 کشور موافقت خود را به همدستی با آمریکا برای تجاوز به کره و اعزام قوای نظامی به نام "سازمان ملل متحد" که باید حافظ صلح و امنیت ممالک باشد اعلام کردند.
ارتش ارتجاعی آمریکا و متحدانش که به کشتار بی امان در مناطق اشغالی خود دست زدند و سازمانهای مردمی و نهضتهای مقاومت را سرکوب کردند، سرانجام موفق نشدند اراده مردم کره را در هم بشکنند. آنها برای جلوگیری از شکست خود و قتل عام داوطلبان چینی و ارتش آزادیبخش به استفاده از سلاحهای کشتار جمعی دست زدند. در کنار آن با یاری عمال خویش در کره جنوبی 200 هزار نفر را اعدام کردند که در بیش از 160 گورستانهای دستجمعی دفن شده اند. رزونامه آلمانی "زود دویچه تسایتونگ در 6 و 7 ماه سپتامبر 2008" نوشت: که ماموران حکومت با رشوه دهی و تهدید افراد به شهادتهای دروغین اعضاء جمعیت "بُدو(Bodo-Liga) را که یک سازمان چپ بود، بویژه در تابستان 1950 قبل از آغاز جنگ کره، قتل عام کردند "این شهادتها برای توجیه "تصفیه ها" و قتلهای دستجمعی کافی بود."
تعداد این قتلها به 200 هزار نفر می رسد. "در پاره ای موارد بر اساس مدارکی که اخیر در آمریکا قابل بازبینی هستند، سربازان آمریکائی نیز در این کشتار همکاری می کردند. تصاویر این تیربارانها را در واشنگتن پیدا کرده اند. مسلما ژنرال مک آرتور که جنگ کره را رهبری می کرد و پنتاگون از این اخبار با خبر بودند. آمریکائی ها برخی از این تیربارانها را به صراحت تائید کرده اند و اخبار مربوط به آنها را به عنوان "بشدت محرمانه" دسته بندی کرده اند.
این کشتار جمعی تا قبل از چند سال اخیر در کره جنوبی ناشناخته و تابو بود(البته مطبوعات غربی آنرا کتمان می کردند و دروغ پخش می کردند و گرنه کشتار وحشتناک در کره جنوبی بدست سینگ مان ری و ارتش آمریکا حقیقت همه دانسته بود-توفان) فقط از زمانیکه رئیس جمهور لیبرال "روه مو-هیون" (Roh Moo-hyun) کمیسیون حقیقت یاب را در سال 2005 بوجود آورد تا نه تنها موارد تیربارانها، بلکه موارد نقض حقوق بشر در سه دهه اخیر حکومت نظامی را نیز بررسی کند" بر ملا شد.
بر اساس تحقیقات این کمیسیون در گورستانهای تا کنون گشوده شده، همه مقتولان را با شلیک در مغز به قتل رسانده اند. این نوع قتل نشانه آن است که جمجمه را نمی شود، ساختگی کنار هم قرار داد و کوهی از آن ساخت تا حکومتهای مخالف را بی اعتبار کرد. این جمجمه ها، جمجمه مرده ها نیستند، جمجمه تیرباران شده ها هستند. در حالیکه آقای "آهن بیون اووک"(Ahn Byung Ook) رئیس کمیسیون حقیقت یاب گشودن 160 گور دستجمعی را لازم می داند، رئیس جمهور بعدی کره آقای "لی میونگ باک"(Lee Myung Bak) مخالف ادامه حقیقت یابی و شفافیت است که پرده از روی جنایات حکومتهای کره جنوبی و امپریالیستها بر می دارد.
دولت کره شمالی که همواره از شفافیت و افشاء جنایات امپریالیستها حمایت کرده است در ماه مه 1951 اعلام داشت که ارتش آمریکا سلاحهای میکروبی و آلوده به باکتری در نزدیکی "پیونگ یانگ"(Pyongyang) پایتخت کره شمالی بکار برده است. باکتری آبله همه جا را گرفته است و 350 نفر را تا کنون کشته است. نشریه کیهان لندنی که با قطع بودجه اش توسط سازمان سیا دیگر منتشر نمی شود و سخنگوی فارسی زبان وزارت جنگ آمریکا بود و نمی شود آنها را متعصب به دفاع از کره شمالی متهم کرد، در مقاله ای تحت عنوان "ماجرای جنگ کره" در 8/14 بهمن ماه 1388 نوشت: "آنچه بعد از نوامبر 1950 رخ داد، جنگی فرسایشی بود. سئول مدام بین دو طرف دست به دست شد و بخش شمالی کره بارها و بارها بمباران شد. این وسط ، آمریکا یک بار هم استفاده از بمب اتم را آزمایش کرد. اکتبر 1951، چند جنگنده ب 29، بمبهای شبیه بمب هسته ای را روی کره شمالی ریختند. کره ای ها شانس آوردند که نتیجه این عملیات نشان داد بمب خوشه ای از کارآیی لازم برخوردار نیست. شاید آمریکا از آزمایش بمب اتمی روسیه در 1949 ترسیده بود." این جنایات 4 میلیون کشته وزخمی بجای گذارد.
فرمانده نیروهای سازمان ملل اعتراضات و افشاءگری های کره شمالی را "دروغ عمدی" نامید و تکذیب کرد. یکسال بعد دولت کره شمالی مجددا و این بار با حمایت جمهوری خلق چین، اعلام کرد که خلبانان آمریکائی از هواپیماهای اف-86 و اف-82 بمب و مخاذن مملو از حشرات آلوده در مناطق چین "لیا او تونگ"(Liaoting) و در امتداد رودخانه "یالو"(Yalu) برای پرتاب بمبهای میکرو بیولوژیک استفاده کرده اند. این سلاحها مملو از باکتری های گوناگون نظیر آبله، سیاه زخم، طاعون، مننژین و وباست. آنها ادعای خود را با انتشار تصاویر وحشتناک، شهود، خرابیهای ناشی از پرتاب بمب و آزمایشات علمی و اسناد مربوط به آن منتشر کردند. اسناد نشان می داد که آمریکائی ها عنکبوت، موش و صدفهای آلوده فراوانی را در این مناطق ریخته اند. در همان زمان بمبهای آماده پرتاب در آمریکا در "کمپ دتریک" آماده بودند. این بمبها بنام "4-پاند-بمبها" در انبار "پاین بلاف"(Pine Bluff) در ایالت آرکانزاس نگهداری می شدند. سیاهه مواد آلود ومیکروبی وحشتناک و طولانی است. ریچارد هلمز رئیس بعدی سازمان سیا می گفت: "در جنگ با کمونیستها همه چیز مجاز است anything goes".
جالب این است که در سال 1952 در کره شمالی 36 افسر خلبان آمریکائی کتبا و رسما اعلام کردند که در جنگ از سلاحهای میکروبی استفاده کرده اند. برخی از آنها حتی حاضر شدند در مقابل خبرنگاران اعترافات خود را تائید کنند. تصاویر این خلبانان و اعترافات آنها نیز در جهان بازتاب وسیع یافت و دیگر برای جنایتکاران آمریکائی ممکن نبود به انکار حقایق بپردازند.
آلن دالس برادر جان فوستر دالس وزیر اسبق امور خارجه آمریکا، از سال 1953 تا 1961رئیس پر قدرت سازمان سیای آمریکا بود. وی در مقابله با اسناد انکار ناپذیر جمهوری دموکراتیک خلق کره و جمهوری توده ای چین با هیاهو و دلقک وار کنفرانس مطبوعاتی برگذار کرد و مدعی شد: " تحمیق انبوه صدها میلیونی انسانی در چین و متحدانشان توسط "شستشوی مغزی" در مقیاس غیر قابل تصور صورت می گیرد، کمونیستها در این فاصله آغاز کرده اند شخصیت فرد را دگرگونه کنند و برای این کار از مواد مخدر استفاده می کنند تا آنها مثل طوطی حرف بزنند و آن چیزهائی را بگویند که کارمندان سرخ به آنها گفته اند. ما در غرب از این بابت به عقب افتاده ایم، زیرا شوروی ها روی انسانها آزمایش می کنند، روی زندانیان سیاسی و ساکنان اردوگاههای کار، و بدتر از همه هموطنان ما را، اسرای جنگی را موضوع آزمایش خود قرار می دهند و ما آمریکائی ها، خوک آزمایشگاهی انسانی نداریم، تا این فن خارق العاده را تجربه کنیم." وی اضافه کرد که در کره شمالی: "تعداد قابل توجهی از بچه های ما" با روش "شستشوی مغزی" تغییر جهت داده اند، آنها اعترافات بی معنا کرده اند که گویا ما در یک جنگ میکرو بیولوژیک دست داشته ایم. این اعترافات از اول تا آخر ساختگی هستند."
وی ادامه می دهد: "بچه های آمریکائی ما در مقابل یک گروه کارشناسان کمونیست بلند می شوند... و تمام جزئیات ماموریت و پروازشان را بازگو می کنند... و اعتراف می کنند که بمبهای آلوده و میکرو بیولوژیک در روی اهداف کره شمالی پرتاب کرده اند. معلوم می شود که چینی ها با یاری قوای شیطانی موفق شده اند، افسران آمریکائی را که در وفاداری آنها بهیچوجه شکی نیست در طی ماه ها بازجوئی اعتراف کامل ساختگی به آنها بقبولانند".(صفحات 146 و 147 همانجا. اصل سند طولانی است و ما به علت محدودیت صفحات توفان تنها گزیده هائی از آن را منتشر کرده ایم.).
آیا این دروغها شبیه دروغهائی نیست که جرج بوش در مورد عراق و اوباما و جان کری در مورد سوریه و آیزنهاور در مورد ایران و کندی و جانسون در مورد ویتنام و کامبوج و... بر زبان جاری ساختند. ماهیت وحشتناک و ریاکار امپریالیسم که از هیچ جنایتی روی گردان نیست تغییر نکرده است. باید به هوش باشیم.
حقیقت این است که خود آمریکائی ها در همکاری با دانشمندان کانادائی در پی یافتن روشهای تغییر شخصیت از طریق شوک الکتریکی و داروهای شیمیائی و مواد مخدر نظیر ال اس دی و نظایر آنها با آزمایش روی انسانها بودند. آنها این کار را در بیمارستان های روانی روی بیماران انجام می داند. اسناد زیادی در مورد این جنایات آمریکا در کتاب "دکترین شوک:ظهور سرمایه داری فاجعه: اثر "نایومی کلاین" برگردان به فارسی، شهابی و نبوی". در این زمینه در صفحه 61 کتاب می خوانید: "روابط سازمان سیا و محققان کانادایی در اول ژوئن 1951، و در دیداری بین نمایندگان آژانس های اطلاعاتی و اساتید دانشگاهی سه کشور در هتل ریتز/کارلتون شهر مونترال کانادا، آغاز شد. موضوع دیدار مزبور این نگرانیِ فزاینده جامعه اطلاعاتی غرب بود که کمونیستها به نحوی روش "شستشوی" مغزی زندانیان جنگی را کشف کرده اند. شاهد مثال آن هم این نکته بود که سربازان آمریکائیِ اسیر در کره شمالی، ظاهرا بدون هیچ گونه اجبار و به میل خود، جلوی دوربین ها ظاهر می شدند و سرمایه داری و امپریالیسم را محکوم می کردند..". آمریکائی ها تصمیم گرفتند که خودشان در این عرصه به فعالیت بپردازند و روش شستشوی مغزی را اعمال کنند. اسم آن در واقع "ذهن زدائی" بود. با روشهای شوک الکتریکی و داروهای مخدر و شکنجه حافظه شما را بقدری نابود می کردند که شما بدوران بچگی بازمی گشتید. اسناد این جنایات آمریکائی ها فاش شد ولی مطبوعات "دموکراتیک" غرب به روی این جنایات ضد بشری سرپوش گذارده و از کنار آن ضمنی می گذرند. ولی این آزمایشات یک واقعیت را نشان داد. در صفحه 82 همان کتاب نتایج این آزمایشات که با شکست روبرو شدند در این عبارت خلاصه می شود: "کامرون، در این عرصه، مظهر ناکامی عظیمی بود. حتی اگر وی بیمارانش را دچار پسرفت کامل ذهنی هم می کرد، آنان پیامهای وی را، که روی نوار ضبط شده بود و پیاپی پخش می شد، هرگز جذب نمی کردند یا نمی پذیرفتند.". آزمایشات نشان می دهد که می شود ذهن را نابود کرد ولی نمی شود ذهنیت جدید بجایش گذارد و مغزی را با مغز دیگر عوض کرد. افسانه "شستشوی مغزی" با دارو و شوک الکتریکی بی معنا و ضد علمی است. این نتایج نشان می داد که اعترافات خلبانان آمریکائی نمی توانسته ساختگی باشد و به مغز آنها تزریق شده باشد. آنها از جنایاتی پرده بر می داشتند که خودشان در آن دست داشتند. امروز از واقعیت جنایات آمریکا در کره و کشتار میلیونی مردم صحبت نمی کنند ولی تا دلتان بخواهد از گرسنگی ، بی خانمانی، فقر و آدمخواری مردم کره شمالی افسانه سرائی می شود تا پرده استتاری بر جنایات آمریکائی ها باشد. در این شستشوی مغزی که سازمانهای دست راستی و "کمونیستهای تواب" نیز در آن شرکت دارند، امپریالیست آمریکا با موفقیت روبرو شده است.
بر گرفته از توفان شماره 166 دی ماه 1392 ژانویه سال 2014، ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی