۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه


 رسانه های امپریالیستی حامیان دروغین طبقه کارگر ایران

 

" انسانها در سیاست همیشه قربانیان ساده دلِ فریب و خود فریبی بوده و خواهند بود تا زمانی که نیاموزند منافع طبقاتی این یا آن گروه را در پشت عبارت های اخلاقی ،مذهبی ، سیاسی و اجتماعی و وعده های آنها جستجو کنند . "

سه منبع و سه جزء مارکسیسم ( لنین )

متاسفانه برخی از فعالین کارگری ساده اندیشانه تصور می کنند ارزشهائی ماوراء طبقاتی به نام حقوق بشر وجود دارد که مورد حمایت حتی امپریالیستهاست . درصورتی که واقعیتهای روزمره زندگی نشاندهنده این است که " حقوق بشر " ابزاری در دست آنها برای پیشبرد منافع طبقاتیشان می باشد. آنها اساساً برای بشر پشیزی ارزش قائل نیستند! درهمین مورد برای تحقق حقوق بشر دربیانیه حزب ما که به بهانه شصت وپنجمین سالگرد حقوق بشرانتشار یافته است چنین می خوانیم:

"مبارزه برای تحقق حقوق بشر از مبارزه بر ضد امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع داخلی می گذرد. حقوق بشر امپریالیستی حقوق بشری است که ابناء بشر را به دسته ای از انسانهای مستحق شکنجه و بی حقوق و وحشی و غیر متمدن، با حجاب و مسلمان و مسلمان سیاسی و یا به دسته دیگری از انسانهای به اصطلاح “لائیک“، “مدرن“، بی حجاب و مسلمان غیر سیاسی، هوادار خصوصی سازی، سازمان تجارت جهانی، جامعه باز ... که شایسته برخورداری از حقوق بشر هستند تقسیم می کند. چنین تفکر بیمارگونه جرج بوشی و یا تونی بلری با تفکر خمینی و لاجوردی فرقی ندارد. و پیروان این دو تفکر نیز هر دو از یک قماشند." بیانیه حزب کارایران(توفان) 20 آذر "1392

"در مصاحبه ای تلویزیونی خبرنگار سی‌بی‌اس از مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت آمریکا، در مورد تاثیر تحریمها در عراق می پرسد: "500 هزار کودک عراقی مرده اند که از تعداد قربانیان هیروشیما هم بیشتر است. آیا نتیجه ارزش این را دارد؟" و آلبرایت در پاسخ می گوید که "این انتخاب بسیار دشواری است اما ما فکر می کنیم بهایی که می پردازیم ارزش آن را دارد."

می بینید: به همین سادگی ، این 500000 کودک اساساً در قاموس آنها بشر نیستند که حقوقی داشته باشند ! هر روز شاهد بمباران و کشتار زن و کودک افغانی و پاکستانی و غیر نظامیان توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکائی و پیمان ناتو هستیم ، آنها هم بشر محسوب نمی شوند!

این حضرات امپریالیستها که تا به حال در کشورهای متعددی از جمله در کره شمالی و کوبا و عراق و ایران و شیلی از حربه تحریم علیه مردم و به منظور برانگیختن و ایجاد شورش علیه دولت مرکزی استفاده کرده اند ( همچنانکه با راه انداختن تظاهرات با کاسه و قابلمه خالی علیه دولت آلنده زمینه های کودتا علیه او را فراهم کردند ) و اصلا جان مردم هم برایشان پشیزی ارزش نداشته است ، چگونه نگران مشکلات و  وضعیت معیشت و خواستهای طبقه کارگر شده اند که در رسانه های خود، بخشی را، به مسائل کارگران اختصاص داده اند؟

 آنها با صراحت ،تمام باره ها هدف از تحریمها را ایجاد زمینه برای شورشهای اجتماعی علیه حکومت مطرح کرده اند تا بتوانند درشرایطی که حاکمیت درضعف کامل و رو در روی مردم قرار دارد به تسلیم کامل وادارند و درازای تضمین بقاء حاکمیت ولایت فقیه ، کشور را همه جوره چپاول کرده و به زیر سلطه کامل خود ببرند.    

امپریالیستها ازطرفی با تحریم فروش کالاها و لوازم و قطعات  و مواد اولیه صنایع و تحریم خرید نفت و مبادلات بانکی ، کارخانه ها را به ورشکستگی و کارگران را به بیکاری می کشانند و از طرف دیگر توسط رسانه هائی مثل رادیو فردا و بی بی سی و دویچه وله و غیره برای کارگران در ظاهر اشک تمساح میریزند و در واقع از تشدید گرفتاریها و مشکلات و مصائب کارگران دلشان از شادی قنج میزند که به هدفشان که تشدید هر چه بیشتر بحران و نارضایتی بوده است نزدیک شده اند.

جالب اینجاست که رسانه های امپریالیستی وقاحت و بیشرمی را به جائی رسانده اند که خود را نه تنها دلسوز کارگران بلکه مدافع منافع ملی ایران هم می خواهند جا بزنند. همین بی شرفها که دیک چنی معاون ریاست جمهوری گذشته شان ( بوش  ) با صراحت اعلام کرد که قصد دارند ایران را به 21 کشور کوچک تجزیه کنند .

 آنها می خواهند سازش وخیانت ووطن فروشی آخوندهای حاکم را اقدامی در جهت دفاع از منافع ملی جلوه دهند و برای این اقدام با اعتبار و نفوذ معنوی و شخصیت های کارگری مبارز هم بازی کنند. طبیعی است که نباید دردام دشمن طبقاتی افتاد ، زیرا رسانه های امپریالیستی دنبال منافع خود هستند. ممکن است استدلال شود باید از "هر وسیله و امکانی" برای رساندن صدای طبقه کارگر به گوش مردم و جهانیان و در جهت سازماندهی مبارزات آنها استفاده شود. در این مورد باید توجه کرد که هدف مقدس اتحاد و همبستگی طبقه کارگر و زحمتکشان به وسایل و امکانات سالم و بیش از هر چیز به رهبران و فعالینی صادق و شجاع و مورد اعتماد و با نفوذ و خوشنام احتیاج دارد.

  سلطنت طلبان با میلیاردها دلار ثروت دزدیده شده از مردم و امکانات بسیار زیاد، یا مجاهدین با میلیونها دلار کمک مالی صدام و کشورهای مرتجع عرب و در حال حاضر کمک اسرائیل و آمریکا ، و داشتن تلویزیون و نشریات ، هیچگونه پایگاهی در بین مردم ندارند. ولی یک کارگر زندانی مثل رضا شهابی که از کار اخراج شده و بی پول و امکانات است از چنان نفوذ معنوی نه تنها در جنبش کارگری و سندیکائی بلکه درجنبش مردمی برخوردار است که لرزه به اندام آقای ربیعی وزیر کار و همه کابینه امنیتی و ساواکی حسن فریدون روحانی می اندازد.

 باید مراقب بود و نتیجه سالها تلاش و کوشش و فداکاری و مقاومت و ایستادگی را مفت و مجانی به پای دشمنان طبقاتی نریخت. نه رضا پهلوی ونه  هیچ نیروی بورژوای ضد کارگری نمی تواند حامی ودلسوز کارگران ایران باشد.هدف همگیشان سوارشدن بر گرده کارگران و کشاندن آنها به زیر چتر ارتجاعی خود است.کارگران ایران فقط با تکیه به نیروی مستقل خویش وآگاهی وتشکیلات است که می توانند کشان کشان آزادی را به چنگ آورند وحق خود را از حلقوم رژیم سرمایه بیرون کشند.