حزبی بنام “حامی شهر کلن“ در ایالت نوردراین وستفالن در شمال شرقی آلمان قصد دارد از تاریخ 19تا 21/09/2008 کنفرانسی در شهر کلن با شرکت سازمانهای فاشیستی و دست راستی اروپا نظیر سازمان وامز بلانگ Vlaams Belangاز بلژیک، فرونت ناسیونال Front Nacionalاز فرانسه، اف پ او FPÖ از اتریش، لیگا نورد Lega Nordاز ایتالیا و بریتیش ناشنال پارتی British National Party از بریتانیا تشکیل دهد. عنوان فراخوان این حزب و دستور کار آن کنگره ضد اسلامی است. رد مسجد، رد مناره و رد اذان است.
مبارزه علیه “اسلام سیاسی“ و “اسلام ستیزی“ بیک جریان اصلی فعالیت نیروهای ستیزه جو، جنگ طلب، و فاشیستی بدل شده است. حال براحتی می توان هر مسلمانی را مورد تعقیب قرار داد و یک فضای مسموم ضد مسلمانی در اروپا فراهم آورد. آنچه را که نازیها با یهودیها کردند حال نازیهای مدرن با مسلمانان می کنند.
ماهیت این سیاست روشن است. سیاست اسلام ستیزی-توجه کنید نه مذهب ستیزی- این سیاست امپریالیستها و صهیونیستها در قبل از تجاوز به منطقه خاور میانه است. آنها برای کسب منابع اولیه انرژی نیاز داشتند که به ممالک نفتخیز تجاوز کنند و مردم این ممالک را که به مقاومت دست می زنند سرکوب نمایند. برای این کار از منظر تکامل جنگ روانی و آمادگی افکار عمومی برای آدمکشی نیاز به آن بود که در یک دوره طولانی در همه جا علیه مسلمانان به تبلیغات سوء بپردازند. دارو دسته های اسرائیلی منصور حکمت که با تئوری مبارزه با “اسلام سیاسی“ به میدان اعزام شدند پیشقراولان پیاده کردن نظریات پنتاگون بودند. آنها از تجاوز امپریالیستها به عراق و افغانستان به دفاع برخاستند و بیاری سربازان آمریکائی به عراق رفتند و به اخلالگری در صفوف طبقه کارگر پرداختند تا سر آنها را با حقوق بیکاری و درخواست بی حجابی شیره بمالند. خلق قهرمان عراق آن چنان ضربه ای به این ضد انقلابیها زد که تمام دستگاه رادیو تلویزیون اهدائی آمریکائی خویش را بجا گذارده و فرار کردند.
این دارو دسته به رهبری موجود حقیری بنام مینا احدی بیاری صهیونیستهای آلمانی و موسسات مشکوک انجمنی بپا کرده اند که مانند یهودیان در آلمان که بنام “شورای مرکزی یهودیان“ معروفند آنها نام “شورای مرکزی مسلمانان سابق“ را برگزیده اند و با سخنرانیهای تدارک دیده شده بیاری رسانه های گروهی آلمان و اتریش و سایر ممالک اروپائی فضای مسمومی علیه مسلمانان ایجاد می کنند. روشن است که این سازمان مشکوک در خدمت ادامه سیاست امپریالیستها و صهیونیستها در اروپا آفریده شده است و هدفش تدارک تجاوز به ایران و سایر ممالک اسلامی و توجیه ادامه اشغالگری نیروهای استعمارگر تجاوزکار در ممالک تحت اشغال است.
این جنبش فاشیستی که یکی از ارکان آن ملهم از تئوریهای ارتجاعی منصور حکمت و پیروان ارتجاعی آن است نفی این حقیقت مارکسیستی است که “مذهب افیون توده هاست“ این مرتجعین “فقط اسلام را افیون توده ها“ جا می زنند و کاری به کار مسیحیت و بویژه یهودیت ندارند. آنها با ریاکاری مبارزه ضد مذهبی را از مبارزه طبقاتی جدا می کنند زیرا در غیر این صورت نمی توانند از تجاوز امپریالیستها به عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین و در آینده ایران دفاع کنند. وقتی کسی فقط در سطح تبلیغ کند و بر ضد اسلام تحریک کند و به ماهیت سیاستهای امپریالیستی و تجاوزکارانه کاری نداشته باشد عملا در جبهه امپریالیستها برای تحقق اهداف سیاسی آنها قرار می گیرد. وقتی کسی نفهمد که ماهیت مبارزه ضد مسلمانی امپریالیستها و صهیونیستها مغایر و متضاد با ماهیت مبارزه کمونیستها علیه مذهب است و هدف آنها ماهیت استعماری دارد، آنوقت این عده همدست فاشیستها می شوند و شده اند. وقتی کسی خواهان خروج بی قید وشرط امپریالیستها و تجاوزگران از کشور عراق نباشد متحد بالقوه همین کنگره های فاشیستی است که در آن رجز خواهند خواند که به چه مناسبت آمریکائیها باید در عراق تا روز قیامت بمانند. کسانیکه مبارزه با مذهب را از مبارزه طبقاتی جدا می کنند قادر نیستند توضیح دهند که بچه مناسبت صدهامیلیون مردم ستمدیده و پابرهنه مسلمان و میلیاردها مردم سراسر گیتی برای بهبود شرایط زندگی خود به توهمات مذهبی چنگ می اندازند. بچه مناسبت برای میلیونها مردم مذهب نه ابزار سرکوب بلکه وسیله رهائی بشریت جلوه می کند و بسیاری خواستهای انسانی و آرزوهای آرمانی را در تحت پرچم مذهب و رهبری آن جستجو می کنند و در مبارزه به این سلاح توسل می جویند. این حکم که مذهب افیون توده هاست تا زمانی معتبر و تاثیر عملی دارد که معرفت علمی ناچیز باشد و اطمینان خاطر در این عرصه که زندگی مرفه و انسانی تنها در روی زمین و نه در آسمانها ممکن است وجود نداشته باشد. تا لحظه ایکه می شود مردم و بویژه زحمتکشان را به دنیای مرفه آخرت تسلی داد و به آنها در آن دنیا زندگی بهتری وعده داد خرافات مذهب در جامعه موثر است.
این جریان ضد اسلامی ایرانی دموکرات هم نیست، زیرا از حق مردم عراق در تعییین سرنوشت خویش و بر ضد نیروی اشغالگر حمایت نمی کند. برای آنها این دستاورد بشری که در اثر فداکاری و از جان گذشتگی میلیونها مردم جهان برای رهائی از یوغ استعمار کهن و نوین بوجود آمده است و در اسناد بین المللی به ثبت رسیده است ارزشی ندارد. آنجا که پای دشمنی با اسلام به میان می آید حقوق بشر، حق خود تعیینی سرنوشت ملل در مبارزه با امپریالیسم ، حق حاکمیت ملی و سایر حقوق دموکراتیک و مدنی ارزشی ندارد. دموکرات بودن آنها نیز قلابی و فاشیستی است. آنها از نابودی 5/1 میلیون فلسطینی در نوار غزه که به گرسنگی محکوم شده اند و در محاصره صهیونیستهای فاشیست بسر می برند اظهار رضایت می کنند زیرا بنظر آنها 5/1 میلیون مسلمان کمترمی شود و حماس پایگاه خویش را از دست می دهد. این فاشیستها هوادار استعمار، آدمکشی، و سرکوب ملتها هستند و خویش را در پس تئوریهای مدرن “اسلام سیاسی“ و مبارزه با مسجد و مناره و مؤذنها پنهان می کنند. آنها حتی قوانین ممالک سرمایه داری بورژوائی را که با تکیه بر دستآورد بزرگ انقلاب فرانسه، دین را از دولت جدا کرده و باید نسبت به مذهب نقش خنثی داشته و با آنها بطور مساوی برخورد کنند مورد احترام قرار نمی دهند و خواهان آن هستند که این اصل اساسی قانون اساسی که آزادی مذهب را تامین می کند در مورد مسلمانها اجراء نشود. این برخورد فاشیستی و ضد دموکراتیک بقدری بی شرمانه است که انسان از بیان آن حیرت می کند. پذیرش این اصل به تائید اخراج، زندان، شکنجه و اعدام مسلمانان می رسد و ما از آن زیاد دور نخواهیم بود. کار این فاشیستها و یاران منصور حکمتی به آنجا می رسد که در کنار متحدین جدیدشان بر ضد مسلمانان مترقی و انقلابی غداره ببندند و در خدمت مقامات امنیتی اروپائی برای مبارزه با “تروریسم“ در آیند. برای آنها ساختن صدها کلیسا و کنشت، نواختن ناقوس کلیساها در روزهای استراحت یکشنبه آزار دهنده نیست ولی ساختن یک مسجد و یا اذان روزانه آزار دهنده است. این تفکر فاشیستی با مبارزه ضد مذهبی هرگز قرابتی ندارد و تنها در خدمت ارتجاع جهانی و سیاست تجاوزکارانه امپریالیستها در جهان است. این سیاست از چاپ کاریکاتور محمد شروع می شود و با تظاهرات فاشیستها در کلن و کنگره های جهانی ضد مسلمانی ادامه می یابد. کمونیستها باید مبارزه با مذهب را با مبارزه طبقاتی تلفیق دهند، علیه امپریالیسم و استعمارگران و اشغالگران امپریالیست و صهیونیست مبارزه کنند. باید از دستآوردهای بشری حقوق دموکراتیک، از احترام به حقوق بشر برای همه و حتی مسلمانان دفاع کنند. تجزیه حقوق دموکراتیک آب ریختن به آسیاب امپریالیسم، فاشیسم و صهیونیسم است.
معترضین به این کنگره بدرستی می گویند که سیاست ضد اسلامی در اروپا به معنی مشروعیت بخشیدن به جنگهای تجاوزگرانه و ناعادلانه کنونی، نقض آشکار حقوق ملل و دموکراسی و حقوق بشر و نقض آشکار حقوق برسمیت شناخته شده در قوانین اساسی ممالک پیشرفته اروپائی است. اگر بشود این حقوق را یکبار و بهر بهانه بزیر پا گذارد آنوقت راه برای نقض مکرر آن برای هربار و بهر بهانه هموار شده است. وقتی احترام به قانون و حرمت حفظ آن از بین رفت حال چه یکبار و چه صد بار. اتفاقا توجه باین امر مهم است که فرق میان کمونیستها که دموکراتهای واقعی و پیگیر هستند و لیبرالها و فاشیستها را نشان داده می شود.
سیر رویدادهای جهان نشان می دهد که مرزبندیها هر روز روشنتر می شود. جنگ طلبان، تجاوزکاران، ضد بشرها، فاشیستها، صهیونیستها، مسلمان ستیزها، پیروان منصور حکمت با تئوری ارتجاعی “اسلام سیاسی“، مبارزه با “تروریسم“، یاران جرج بوش و دیک چنئی و ایهود اولمرت، هواداران تجاوز به عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین، ایران و سوریه، هواداران ادامه اشغال عراق، افغانستان، فلسطین، لبنان و سوریه در یک طرفند و همه خلقهای جهان بر ضد امپریالیستها، صهیونیستها و هواداران مبارزه آزادیبخش ملتها در خاور میانه، دموکراتها و انسان دوستها، هواداران خروج بی قید و شرط تجاوزگران و اشغالگران از افغانستان، عراق، فلسطین، لبنان و سوریه در طرف دیگر قرار دارند. روشن می شود که این مسایل چون حلقه های زنجیر بهم وصلند و ناشی از یک سیاست واحد ارتجاعی جهانی هستند. چاپ کاریکاتور محمد و یا فیلمی علیه وی و تشویق به آتش زدن قرآن جدا از تجاوز به عراق و گرسنگی دادن به مردم فلسطین و جنایات نازیهای صهیونیست نیست. این همان سیاستی که تدارک تجاوز به ایران را می بیند و از همه اکنون متحدین خویش را در تخریب در جبهه های ضد جنگ در خدمت سیاست امپریالیستها و صهیونیستها پیدا کرده است. همان کسانیکه بجای تکیه بر این سیاست که از جنگ جلو گیرند تکیه را بر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی گذارده اند تا در پا رکابی امپریالیستها و در همدستی با آنها به ایران سرازیر شوند. در راس آنها سازمان مجاهدین خلق قرار دارد که به جاسوس رسمی آمریکا بدل شده است. پاره ای “چپ“ های مالیخولیائی و تروتسکیستهای ضد انقلابی نیز در این کر دستجمعی با امپریالیستها وصهیونیستها در پس حجاب “انقلابی“ پنهانند. باید این حجاب ضد انقلاب را که برای بدنامی کمونیستها آمده اند درید. آنها حقیرانی هستند که جسارت آنرا ندارند تا به صراحت از نظریات منصور حکمت دفاع کنند. حزب کار ایران(توفان) از یک طرف و سیر رویداها که در تائید ارزیابیهای حزب ماست لاشه این انقلابیهای کاذب را که خواهان ادامه اشغال عراق و فلسطین هستند به زباله دان تاریخ می ریزد.
بر گرفته ازتوفان شماره 101 مرداد ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
http://www.toufan.org/
toufan@toufan.org
مبارزه علیه “اسلام سیاسی“ و “اسلام ستیزی“ بیک جریان اصلی فعالیت نیروهای ستیزه جو، جنگ طلب، و فاشیستی بدل شده است. حال براحتی می توان هر مسلمانی را مورد تعقیب قرار داد و یک فضای مسموم ضد مسلمانی در اروپا فراهم آورد. آنچه را که نازیها با یهودیها کردند حال نازیهای مدرن با مسلمانان می کنند.
ماهیت این سیاست روشن است. سیاست اسلام ستیزی-توجه کنید نه مذهب ستیزی- این سیاست امپریالیستها و صهیونیستها در قبل از تجاوز به منطقه خاور میانه است. آنها برای کسب منابع اولیه انرژی نیاز داشتند که به ممالک نفتخیز تجاوز کنند و مردم این ممالک را که به مقاومت دست می زنند سرکوب نمایند. برای این کار از منظر تکامل جنگ روانی و آمادگی افکار عمومی برای آدمکشی نیاز به آن بود که در یک دوره طولانی در همه جا علیه مسلمانان به تبلیغات سوء بپردازند. دارو دسته های اسرائیلی منصور حکمت که با تئوری مبارزه با “اسلام سیاسی“ به میدان اعزام شدند پیشقراولان پیاده کردن نظریات پنتاگون بودند. آنها از تجاوز امپریالیستها به عراق و افغانستان به دفاع برخاستند و بیاری سربازان آمریکائی به عراق رفتند و به اخلالگری در صفوف طبقه کارگر پرداختند تا سر آنها را با حقوق بیکاری و درخواست بی حجابی شیره بمالند. خلق قهرمان عراق آن چنان ضربه ای به این ضد انقلابیها زد که تمام دستگاه رادیو تلویزیون اهدائی آمریکائی خویش را بجا گذارده و فرار کردند.
این دارو دسته به رهبری موجود حقیری بنام مینا احدی بیاری صهیونیستهای آلمانی و موسسات مشکوک انجمنی بپا کرده اند که مانند یهودیان در آلمان که بنام “شورای مرکزی یهودیان“ معروفند آنها نام “شورای مرکزی مسلمانان سابق“ را برگزیده اند و با سخنرانیهای تدارک دیده شده بیاری رسانه های گروهی آلمان و اتریش و سایر ممالک اروپائی فضای مسمومی علیه مسلمانان ایجاد می کنند. روشن است که این سازمان مشکوک در خدمت ادامه سیاست امپریالیستها و صهیونیستها در اروپا آفریده شده است و هدفش تدارک تجاوز به ایران و سایر ممالک اسلامی و توجیه ادامه اشغالگری نیروهای استعمارگر تجاوزکار در ممالک تحت اشغال است.
این جنبش فاشیستی که یکی از ارکان آن ملهم از تئوریهای ارتجاعی منصور حکمت و پیروان ارتجاعی آن است نفی این حقیقت مارکسیستی است که “مذهب افیون توده هاست“ این مرتجعین “فقط اسلام را افیون توده ها“ جا می زنند و کاری به کار مسیحیت و بویژه یهودیت ندارند. آنها با ریاکاری مبارزه ضد مذهبی را از مبارزه طبقاتی جدا می کنند زیرا در غیر این صورت نمی توانند از تجاوز امپریالیستها به عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین و در آینده ایران دفاع کنند. وقتی کسی فقط در سطح تبلیغ کند و بر ضد اسلام تحریک کند و به ماهیت سیاستهای امپریالیستی و تجاوزکارانه کاری نداشته باشد عملا در جبهه امپریالیستها برای تحقق اهداف سیاسی آنها قرار می گیرد. وقتی کسی نفهمد که ماهیت مبارزه ضد مسلمانی امپریالیستها و صهیونیستها مغایر و متضاد با ماهیت مبارزه کمونیستها علیه مذهب است و هدف آنها ماهیت استعماری دارد، آنوقت این عده همدست فاشیستها می شوند و شده اند. وقتی کسی خواهان خروج بی قید وشرط امپریالیستها و تجاوزگران از کشور عراق نباشد متحد بالقوه همین کنگره های فاشیستی است که در آن رجز خواهند خواند که به چه مناسبت آمریکائیها باید در عراق تا روز قیامت بمانند. کسانیکه مبارزه با مذهب را از مبارزه طبقاتی جدا می کنند قادر نیستند توضیح دهند که بچه مناسبت صدهامیلیون مردم ستمدیده و پابرهنه مسلمان و میلیاردها مردم سراسر گیتی برای بهبود شرایط زندگی خود به توهمات مذهبی چنگ می اندازند. بچه مناسبت برای میلیونها مردم مذهب نه ابزار سرکوب بلکه وسیله رهائی بشریت جلوه می کند و بسیاری خواستهای انسانی و آرزوهای آرمانی را در تحت پرچم مذهب و رهبری آن جستجو می کنند و در مبارزه به این سلاح توسل می جویند. این حکم که مذهب افیون توده هاست تا زمانی معتبر و تاثیر عملی دارد که معرفت علمی ناچیز باشد و اطمینان خاطر در این عرصه که زندگی مرفه و انسانی تنها در روی زمین و نه در آسمانها ممکن است وجود نداشته باشد. تا لحظه ایکه می شود مردم و بویژه زحمتکشان را به دنیای مرفه آخرت تسلی داد و به آنها در آن دنیا زندگی بهتری وعده داد خرافات مذهب در جامعه موثر است.
این جریان ضد اسلامی ایرانی دموکرات هم نیست، زیرا از حق مردم عراق در تعییین سرنوشت خویش و بر ضد نیروی اشغالگر حمایت نمی کند. برای آنها این دستاورد بشری که در اثر فداکاری و از جان گذشتگی میلیونها مردم جهان برای رهائی از یوغ استعمار کهن و نوین بوجود آمده است و در اسناد بین المللی به ثبت رسیده است ارزشی ندارد. آنجا که پای دشمنی با اسلام به میان می آید حقوق بشر، حق خود تعیینی سرنوشت ملل در مبارزه با امپریالیسم ، حق حاکمیت ملی و سایر حقوق دموکراتیک و مدنی ارزشی ندارد. دموکرات بودن آنها نیز قلابی و فاشیستی است. آنها از نابودی 5/1 میلیون فلسطینی در نوار غزه که به گرسنگی محکوم شده اند و در محاصره صهیونیستهای فاشیست بسر می برند اظهار رضایت می کنند زیرا بنظر آنها 5/1 میلیون مسلمان کمترمی شود و حماس پایگاه خویش را از دست می دهد. این فاشیستها هوادار استعمار، آدمکشی، و سرکوب ملتها هستند و خویش را در پس تئوریهای مدرن “اسلام سیاسی“ و مبارزه با مسجد و مناره و مؤذنها پنهان می کنند. آنها حتی قوانین ممالک سرمایه داری بورژوائی را که با تکیه بر دستآورد بزرگ انقلاب فرانسه، دین را از دولت جدا کرده و باید نسبت به مذهب نقش خنثی داشته و با آنها بطور مساوی برخورد کنند مورد احترام قرار نمی دهند و خواهان آن هستند که این اصل اساسی قانون اساسی که آزادی مذهب را تامین می کند در مورد مسلمانها اجراء نشود. این برخورد فاشیستی و ضد دموکراتیک بقدری بی شرمانه است که انسان از بیان آن حیرت می کند. پذیرش این اصل به تائید اخراج، زندان، شکنجه و اعدام مسلمانان می رسد و ما از آن زیاد دور نخواهیم بود. کار این فاشیستها و یاران منصور حکمتی به آنجا می رسد که در کنار متحدین جدیدشان بر ضد مسلمانان مترقی و انقلابی غداره ببندند و در خدمت مقامات امنیتی اروپائی برای مبارزه با “تروریسم“ در آیند. برای آنها ساختن صدها کلیسا و کنشت، نواختن ناقوس کلیساها در روزهای استراحت یکشنبه آزار دهنده نیست ولی ساختن یک مسجد و یا اذان روزانه آزار دهنده است. این تفکر فاشیستی با مبارزه ضد مذهبی هرگز قرابتی ندارد و تنها در خدمت ارتجاع جهانی و سیاست تجاوزکارانه امپریالیستها در جهان است. این سیاست از چاپ کاریکاتور محمد شروع می شود و با تظاهرات فاشیستها در کلن و کنگره های جهانی ضد مسلمانی ادامه می یابد. کمونیستها باید مبارزه با مذهب را با مبارزه طبقاتی تلفیق دهند، علیه امپریالیسم و استعمارگران و اشغالگران امپریالیست و صهیونیست مبارزه کنند. باید از دستآوردهای بشری حقوق دموکراتیک، از احترام به حقوق بشر برای همه و حتی مسلمانان دفاع کنند. تجزیه حقوق دموکراتیک آب ریختن به آسیاب امپریالیسم، فاشیسم و صهیونیسم است.
معترضین به این کنگره بدرستی می گویند که سیاست ضد اسلامی در اروپا به معنی مشروعیت بخشیدن به جنگهای تجاوزگرانه و ناعادلانه کنونی، نقض آشکار حقوق ملل و دموکراسی و حقوق بشر و نقض آشکار حقوق برسمیت شناخته شده در قوانین اساسی ممالک پیشرفته اروپائی است. اگر بشود این حقوق را یکبار و بهر بهانه بزیر پا گذارد آنوقت راه برای نقض مکرر آن برای هربار و بهر بهانه هموار شده است. وقتی احترام به قانون و حرمت حفظ آن از بین رفت حال چه یکبار و چه صد بار. اتفاقا توجه باین امر مهم است که فرق میان کمونیستها که دموکراتهای واقعی و پیگیر هستند و لیبرالها و فاشیستها را نشان داده می شود.
سیر رویدادهای جهان نشان می دهد که مرزبندیها هر روز روشنتر می شود. جنگ طلبان، تجاوزکاران، ضد بشرها، فاشیستها، صهیونیستها، مسلمان ستیزها، پیروان منصور حکمت با تئوری ارتجاعی “اسلام سیاسی“، مبارزه با “تروریسم“، یاران جرج بوش و دیک چنئی و ایهود اولمرت، هواداران تجاوز به عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین، ایران و سوریه، هواداران ادامه اشغال عراق، افغانستان، فلسطین، لبنان و سوریه در یک طرفند و همه خلقهای جهان بر ضد امپریالیستها، صهیونیستها و هواداران مبارزه آزادیبخش ملتها در خاور میانه، دموکراتها و انسان دوستها، هواداران خروج بی قید و شرط تجاوزگران و اشغالگران از افغانستان، عراق، فلسطین، لبنان و سوریه در طرف دیگر قرار دارند. روشن می شود که این مسایل چون حلقه های زنجیر بهم وصلند و ناشی از یک سیاست واحد ارتجاعی جهانی هستند. چاپ کاریکاتور محمد و یا فیلمی علیه وی و تشویق به آتش زدن قرآن جدا از تجاوز به عراق و گرسنگی دادن به مردم فلسطین و جنایات نازیهای صهیونیست نیست. این همان سیاستی که تدارک تجاوز به ایران را می بیند و از همه اکنون متحدین خویش را در تخریب در جبهه های ضد جنگ در خدمت سیاست امپریالیستها و صهیونیستها پیدا کرده است. همان کسانیکه بجای تکیه بر این سیاست که از جنگ جلو گیرند تکیه را بر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی گذارده اند تا در پا رکابی امپریالیستها و در همدستی با آنها به ایران سرازیر شوند. در راس آنها سازمان مجاهدین خلق قرار دارد که به جاسوس رسمی آمریکا بدل شده است. پاره ای “چپ“ های مالیخولیائی و تروتسکیستهای ضد انقلابی نیز در این کر دستجمعی با امپریالیستها وصهیونیستها در پس حجاب “انقلابی“ پنهانند. باید این حجاب ضد انقلاب را که برای بدنامی کمونیستها آمده اند درید. آنها حقیرانی هستند که جسارت آنرا ندارند تا به صراحت از نظریات منصور حکمت دفاع کنند. حزب کار ایران(توفان) از یک طرف و سیر رویداها که در تائید ارزیابیهای حزب ماست لاشه این انقلابیهای کاذب را که خواهان ادامه اشغال عراق و فلسطین هستند به زباله دان تاریخ می ریزد.
بر گرفته ازتوفان شماره 101 مرداد ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
http://www.toufan.org/
toufan@toufan.org