خدا را هم به مسلخ سرمایه می برند
آنها که اسلام را حامی مستضعفان معرفی می کردند و مدعی بودند پیامبر اکرم بر دستان کارگر بوسه زد و وعدۀ تحقق جامعه قسط و مساوات می دادند و در نماز جمعهﻫﺎ از عدالت اجتماعی دم می زدند، امروز به عنوان پدر خواندهﻫﺎﻯ باندهای مافیائی به چنان غارت و چپاول بی در و پیکری پرداختهﺍند که روی سرمایهﺩاری متعارف سایر کشورهای بورژوائی را هم سفید کردهﺍند.
واقعیت چهرۀ این فقها و آیات عظام و علمای اعلام را می توان در لابلای اعترافات ابوالقاسم سرحدی زاده در گفتگوی با ایلنا در تاریخ 20 آذر ماه 1387بهتر مشاهده کرد.
ابوالقاسم سرحدی زاده در مورد مخالفت شورای نگهبان با پیش نویس قانون کار سال 69 می گوید:
" یکی از ایرادها این بود که دولت حق مداخله در روابط کارگران و کارفرمایان را ندارد و رابطۀ کارگران و کارفرمایان در کارخانجات نیز باید مانند روابط کشاورزان و زمین داران، برمبنای اجیری تنظیم شود. "
او اضافه می کند: " فراموش نکنیم در منابع فقهی، شرایطی که برای اجیر کردن حیوان مشخص شده است. هنوز از نظر رعایت عدالت بسیار ایده آل است. به عنوان نمونه، شما اگر بخواهید یک حیوان را به کار گیرید، نباید بار زیاد و یا کار سخت را به آن تحمیل کنید، حق ندارید به آن آزار برسانید و هم چنین مستحب است قبل از آن که غذا بخورید، ابتدا به حیوان غذا بدهید. "
سرحدی زاده در پاسخ خبرنگار که می پرسد آیا باهمین استدلال با مخالفان قانون کار در شورای نگهبان صحبت می کردید؟ می گوید: " بله، با همین استدلال با آنها صحبت می کردم . "
او می گوید: " پیش نویسی از این قانون را در اختیار دفتر امام (ره)، آیت الله خامنهﺍﻯ در نهاد ریاست جمهوری، آیتﺍلله رفسنجانی در مجلس شورای اسلامی و آیت الله صافی گلپایگانی در شورای نگهبان قانون اساسی گذاشته شد تا در مورد آن اظهار نظر کنند، اما به غیر از آقای گلپایگانی که ابتدا به صورت شفاهی نظر مثبت خود را اعلام کرد و بعداً موضع مخالف را اتخاذ کرد، بقیه آقایان پاسخی ندادند. "
سرحدی زاده در ادامه می گوید: " احساس کردم ادامۀ اختلاف بر سر قانون کار تبعاتی داشته باشد. "
و در پاسخ خبرنگار که می خواهد در مورد این تبعات بیشتر توضیح دهد،
می گوید: " در آن زمان هنوز جنگ ادامه داشت و شرایط خاصی بر کشور حاکم بود. از سوی دیگر در محیطﻫﺎﻯ کار، امکان نفوذ کمونیستﻫﺎ و گروهﻫﺎﻯ ضد انقلاب وجود داشت. اگر این اختلافات ادامه پیدا می کرد ممکن بود اتفاقاتی در محیط کار به وجود آید. "
سرحدی زاده اضافه می کند: " در واقع چون کارگران و افکار عمومی در آن شرایط حساس انتظار یک قانون مترقی را داشتند، سعی ما بر این بود تا حداقل ابتدا کلیات یک قانون کار ایده آل را تصویب کنیم و سپس در فرصت بعدی به تکمیل نواقص احتمالی بپردازیم."
و در مورد نواقص این قانون به طور نمونه می گوید: " نواقص وجود دارد و نمونۀ دیگر بسته بودن دست کارفرماها در اخراج کارگری و خاتمۀ قرارداد است . "
هم چنان که مشاهده می کنید نگاه حضرات به کارگر نگاهی است که به یک برده دارند که حتی به قول سرحدی زاده از حقوق یک حیوان هم برخوردار نیست و تصویب قانون کار بنا به مصلحت و وجود شرایط حساس و در واقع به لحاظ ترس از نفوذ کمونیستﻫﺎ و انتظارات کارگران و افکار عمومی بوده است و حالا که شرایط تغییر کرده، می توان دست کارفرما را در اخراج کارگر باز گذاشت. می توان با حذف کارگاهﻫﺎﻯ کمتر از ده نفر از شمول قانون کار و استخدام موقت، بیش از هشتاد در صد از کارگران را، بدون هیچ حمایت قانونی، در کام گرگان سرمایهﺩار، رها کرد و می توان شرایطی فراهم کرد که شش ماه، شش ماه حقوق کارگر را پرداخت نکنند و در یک کلام می توان آنها را به بردگی کشید.
در یکسال گذشته مطابق آمار دولتی 12 مورد تهاجم به تجمعات کارگری؛ 204 مورد بازداشت کارگران؛ 34800 مورد اخراج از کار؛ 68 مورد احضار به دادگاه؛ 12 مورد محکومیت و 66859 مورد عدم پرداخت حقوق گزارش شده است که گوشهﻫﺎئی از عدالت خواهی و مهرورزی نظام الهی جمهوری اسلامی است .
سندیکای کارگران شرکت واحد در آخرین اعلامیۀ خود به تاریخ 26 آذر 1378 وضعیت فعالین سندیکائی شرکت واحد را چنین توصیف میکند: " در طول این چند سال صدها نفر از کارگران سندیکائی زندانی و بسیاری از این کارگران در دادسراهای انقلاب پروندهﻫﺎﻯ مفتوح دارند، دهﻫﺎ نفر از این کارگران علاوه بر این که از نعمت کار محروم می باشند احکام زندان را نیز در پروندۀ خود می بینند و رئیس هیئت مدیرۀ این تشکل مستقل کارگری بدون هیچ گونه مدرک قانونی در بدترین شرایط جسمانی در زندان بسر می برد. "
و در مورد وضعیت کلی کارگران چنین می نویسند: " جنبش کارگری ایران از طریق دولت هر روز بیشتر از روز قبل زیر فشار و ضرب است. میلیونﻫﺎ کارگر حقوقشان را دریافت نکردهﺍند، میلیونﻫﺎ کارگر بیکار هستند، اقلیتﻫﺎﻯ قومی و مذهبی از تبعیض در محیط کار در رنج هستند و مهم تر از همه تشکل مستقلی که بتواند این میلیونﻫﺎ کارگر را نمایندگی کند وجود ندارد. "
در 15 آذر1387، 5 تن از فعالین سندیکای تازه تأسیس نیشکر هفت تپه که عبارتند از آقایان علی نجاتی، فریدون نیکو فرد، رمضان علی پور، محمد حیدری مهر و جلیل احمدی به دلیل در خواست حقوق معوقۀ خود که در مواقعی تا چند ماه به تعویق افتاده بود، بعد از دستگیریﻫﺎﻯ گذشته و بد رفتاریﻫﺎﻯ بازجویان وزارت اطلاعات، مجدداً به دادگاه احضار شدهﺍند. این فشارها و اجحافات در حالی صورت می گیرد که کارگران نیشکر هفت تپه هنوز حقوق آبان ماه خود را دریافت نکردهﺍند و این مسئله باعث ایجاد فشار مضاعف معیشتی به خود و خانواده شان گردیده است. اتهام این فعالین سندیکائی تبلیغ علیه نظام است.
روز شنبه 23 آذر 1387 تعدادی از نمایندگان کارگران کیان تایر به ادارۀ اطلاعات شعبۀ اسلام شهر احضار می شوند.
علت احضار این کارگران تلاشی است که آنها در جهت اتحاد و همبستگی کارگران این واحد و اقدام در جهت کسب حقوق معوقۀ خود و مخالفت با تعطیل کارخانه پس از خصوصی سازی آن، انجام دادهﺍند.
کارگران کیان تایر با تشکیل مجمع عمومی در محل کارخانه، ضمن حمایت از نمایندگان خود و در اعتراض به عدم تحقق خواستﻫﺎیشان و وعدهﻫﺎﻯ داده شدۀ مقامات دولتی تصمیم به تجمع در نزدیکی بخشداری چهاردانکه می گیرند و در آنجا توسط مسئولین بخشداری به مسئولین و مقامات دولتی هشدار می دهند که در صورت عملی نشدن وعدهﻫﺎﻯ داده شده تا روز سه شنبه 26 آذر ماه اقدام به تجمع و بستن جادۀ ساوه خواهند کرد.
پاسخ "نظام مهر ورز و عدالت گستر" جمهوری اسلامی به خواستهﻫﺎﻯ به حق و انسانی کارگران و زحمتکشان آن چنان که تا به حال نشان داده، با گلوله (کشتن کارگران در خاتون آباد) ، اعدام فعالین سندیکائی (در سال 67)، زبان بریدن و زندان و شکنجه و اخراج است.
تنها راه مقابله و مبارزه با اجحافات ضد انسانی و ضد کارگری نظام فاسد سرمایهﺩاری و مافیائی جمهوری اسلامی در اتحاد و همبستگی است . تا وقتی کارگران و زحمتکشان تشکیلات نداشته باشند، در بر همین پاشنه می چرخد. بی دلیل نیست که آنها از سندیکاها و اتحادیهﻫﺎﻯ مستقل کارگری مثل جن از بسم اله می ترسند و چنین جنون آمیز و هیستریک و جنایتکارانه با هر فعال سندیکائی برخورد می کنند. امروز وظیفۀ مقدس و اولیه و واجب همۀ کارگران و زحمتکشان آگاه و همۀ انسانﻫﺎﻯ آزادیخواه و مبارز و مترقی جامعه ما کمک به این امر حیاتی است. ما ضمن محکوم کردن محاکمۀ کارگران نیشکر هفت تپه و احضار کارگران کیان تایر و ابراز انزجار از همۀ تضییقات و اجحافاتی که به کارگران و زحمتکشان می شود خواستار حمایت و همبستگی هرچه بیشتر همۀ انسانﻫﺎﻯ آزادیخواه و مترقی و مردمی از مبارزات کارگران شریف و مبارز نیشکر هفت تپه و کیان تایر هستیم.
آنها که اسلام را حامی مستضعفان معرفی می کردند و مدعی بودند پیامبر اکرم بر دستان کارگر بوسه زد و وعدۀ تحقق جامعه قسط و مساوات می دادند و در نماز جمعهﻫﺎ از عدالت اجتماعی دم می زدند، امروز به عنوان پدر خواندهﻫﺎﻯ باندهای مافیائی به چنان غارت و چپاول بی در و پیکری پرداختهﺍند که روی سرمایهﺩاری متعارف سایر کشورهای بورژوائی را هم سفید کردهﺍند.
واقعیت چهرۀ این فقها و آیات عظام و علمای اعلام را می توان در لابلای اعترافات ابوالقاسم سرحدی زاده در گفتگوی با ایلنا در تاریخ 20 آذر ماه 1387بهتر مشاهده کرد.
ابوالقاسم سرحدی زاده در مورد مخالفت شورای نگهبان با پیش نویس قانون کار سال 69 می گوید:
" یکی از ایرادها این بود که دولت حق مداخله در روابط کارگران و کارفرمایان را ندارد و رابطۀ کارگران و کارفرمایان در کارخانجات نیز باید مانند روابط کشاورزان و زمین داران، برمبنای اجیری تنظیم شود. "
او اضافه می کند: " فراموش نکنیم در منابع فقهی، شرایطی که برای اجیر کردن حیوان مشخص شده است. هنوز از نظر رعایت عدالت بسیار ایده آل است. به عنوان نمونه، شما اگر بخواهید یک حیوان را به کار گیرید، نباید بار زیاد و یا کار سخت را به آن تحمیل کنید، حق ندارید به آن آزار برسانید و هم چنین مستحب است قبل از آن که غذا بخورید، ابتدا به حیوان غذا بدهید. "
سرحدی زاده در پاسخ خبرنگار که می پرسد آیا باهمین استدلال با مخالفان قانون کار در شورای نگهبان صحبت می کردید؟ می گوید: " بله، با همین استدلال با آنها صحبت می کردم . "
او می گوید: " پیش نویسی از این قانون را در اختیار دفتر امام (ره)، آیت الله خامنهﺍﻯ در نهاد ریاست جمهوری، آیتﺍلله رفسنجانی در مجلس شورای اسلامی و آیت الله صافی گلپایگانی در شورای نگهبان قانون اساسی گذاشته شد تا در مورد آن اظهار نظر کنند، اما به غیر از آقای گلپایگانی که ابتدا به صورت شفاهی نظر مثبت خود را اعلام کرد و بعداً موضع مخالف را اتخاذ کرد، بقیه آقایان پاسخی ندادند. "
سرحدی زاده در ادامه می گوید: " احساس کردم ادامۀ اختلاف بر سر قانون کار تبعاتی داشته باشد. "
و در پاسخ خبرنگار که می خواهد در مورد این تبعات بیشتر توضیح دهد،
می گوید: " در آن زمان هنوز جنگ ادامه داشت و شرایط خاصی بر کشور حاکم بود. از سوی دیگر در محیطﻫﺎﻯ کار، امکان نفوذ کمونیستﻫﺎ و گروهﻫﺎﻯ ضد انقلاب وجود داشت. اگر این اختلافات ادامه پیدا می کرد ممکن بود اتفاقاتی در محیط کار به وجود آید. "
سرحدی زاده اضافه می کند: " در واقع چون کارگران و افکار عمومی در آن شرایط حساس انتظار یک قانون مترقی را داشتند، سعی ما بر این بود تا حداقل ابتدا کلیات یک قانون کار ایده آل را تصویب کنیم و سپس در فرصت بعدی به تکمیل نواقص احتمالی بپردازیم."
و در مورد نواقص این قانون به طور نمونه می گوید: " نواقص وجود دارد و نمونۀ دیگر بسته بودن دست کارفرماها در اخراج کارگری و خاتمۀ قرارداد است . "
هم چنان که مشاهده می کنید نگاه حضرات به کارگر نگاهی است که به یک برده دارند که حتی به قول سرحدی زاده از حقوق یک حیوان هم برخوردار نیست و تصویب قانون کار بنا به مصلحت و وجود شرایط حساس و در واقع به لحاظ ترس از نفوذ کمونیستﻫﺎ و انتظارات کارگران و افکار عمومی بوده است و حالا که شرایط تغییر کرده، می توان دست کارفرما را در اخراج کارگر باز گذاشت. می توان با حذف کارگاهﻫﺎﻯ کمتر از ده نفر از شمول قانون کار و استخدام موقت، بیش از هشتاد در صد از کارگران را، بدون هیچ حمایت قانونی، در کام گرگان سرمایهﺩار، رها کرد و می توان شرایطی فراهم کرد که شش ماه، شش ماه حقوق کارگر را پرداخت نکنند و در یک کلام می توان آنها را به بردگی کشید.
در یکسال گذشته مطابق آمار دولتی 12 مورد تهاجم به تجمعات کارگری؛ 204 مورد بازداشت کارگران؛ 34800 مورد اخراج از کار؛ 68 مورد احضار به دادگاه؛ 12 مورد محکومیت و 66859 مورد عدم پرداخت حقوق گزارش شده است که گوشهﻫﺎئی از عدالت خواهی و مهرورزی نظام الهی جمهوری اسلامی است .
سندیکای کارگران شرکت واحد در آخرین اعلامیۀ خود به تاریخ 26 آذر 1378 وضعیت فعالین سندیکائی شرکت واحد را چنین توصیف میکند: " در طول این چند سال صدها نفر از کارگران سندیکائی زندانی و بسیاری از این کارگران در دادسراهای انقلاب پروندهﻫﺎﻯ مفتوح دارند، دهﻫﺎ نفر از این کارگران علاوه بر این که از نعمت کار محروم می باشند احکام زندان را نیز در پروندۀ خود می بینند و رئیس هیئت مدیرۀ این تشکل مستقل کارگری بدون هیچ گونه مدرک قانونی در بدترین شرایط جسمانی در زندان بسر می برد. "
و در مورد وضعیت کلی کارگران چنین می نویسند: " جنبش کارگری ایران از طریق دولت هر روز بیشتر از روز قبل زیر فشار و ضرب است. میلیونﻫﺎ کارگر حقوقشان را دریافت نکردهﺍند، میلیونﻫﺎ کارگر بیکار هستند، اقلیتﻫﺎﻯ قومی و مذهبی از تبعیض در محیط کار در رنج هستند و مهم تر از همه تشکل مستقلی که بتواند این میلیونﻫﺎ کارگر را نمایندگی کند وجود ندارد. "
در 15 آذر1387، 5 تن از فعالین سندیکای تازه تأسیس نیشکر هفت تپه که عبارتند از آقایان علی نجاتی، فریدون نیکو فرد، رمضان علی پور، محمد حیدری مهر و جلیل احمدی به دلیل در خواست حقوق معوقۀ خود که در مواقعی تا چند ماه به تعویق افتاده بود، بعد از دستگیریﻫﺎﻯ گذشته و بد رفتاریﻫﺎﻯ بازجویان وزارت اطلاعات، مجدداً به دادگاه احضار شدهﺍند. این فشارها و اجحافات در حالی صورت می گیرد که کارگران نیشکر هفت تپه هنوز حقوق آبان ماه خود را دریافت نکردهﺍند و این مسئله باعث ایجاد فشار مضاعف معیشتی به خود و خانواده شان گردیده است. اتهام این فعالین سندیکائی تبلیغ علیه نظام است.
روز شنبه 23 آذر 1387 تعدادی از نمایندگان کارگران کیان تایر به ادارۀ اطلاعات شعبۀ اسلام شهر احضار می شوند.
علت احضار این کارگران تلاشی است که آنها در جهت اتحاد و همبستگی کارگران این واحد و اقدام در جهت کسب حقوق معوقۀ خود و مخالفت با تعطیل کارخانه پس از خصوصی سازی آن، انجام دادهﺍند.
کارگران کیان تایر با تشکیل مجمع عمومی در محل کارخانه، ضمن حمایت از نمایندگان خود و در اعتراض به عدم تحقق خواستﻫﺎیشان و وعدهﻫﺎﻯ داده شدۀ مقامات دولتی تصمیم به تجمع در نزدیکی بخشداری چهاردانکه می گیرند و در آنجا توسط مسئولین بخشداری به مسئولین و مقامات دولتی هشدار می دهند که در صورت عملی نشدن وعدهﻫﺎﻯ داده شده تا روز سه شنبه 26 آذر ماه اقدام به تجمع و بستن جادۀ ساوه خواهند کرد.
پاسخ "نظام مهر ورز و عدالت گستر" جمهوری اسلامی به خواستهﻫﺎﻯ به حق و انسانی کارگران و زحمتکشان آن چنان که تا به حال نشان داده، با گلوله (کشتن کارگران در خاتون آباد) ، اعدام فعالین سندیکائی (در سال 67)، زبان بریدن و زندان و شکنجه و اخراج است.
تنها راه مقابله و مبارزه با اجحافات ضد انسانی و ضد کارگری نظام فاسد سرمایهﺩاری و مافیائی جمهوری اسلامی در اتحاد و همبستگی است . تا وقتی کارگران و زحمتکشان تشکیلات نداشته باشند، در بر همین پاشنه می چرخد. بی دلیل نیست که آنها از سندیکاها و اتحادیهﻫﺎﻯ مستقل کارگری مثل جن از بسم اله می ترسند و چنین جنون آمیز و هیستریک و جنایتکارانه با هر فعال سندیکائی برخورد می کنند. امروز وظیفۀ مقدس و اولیه و واجب همۀ کارگران و زحمتکشان آگاه و همۀ انسانﻫﺎﻯ آزادیخواه و مبارز و مترقی جامعه ما کمک به این امر حیاتی است. ما ضمن محکوم کردن محاکمۀ کارگران نیشکر هفت تپه و احضار کارگران کیان تایر و ابراز انزجار از همۀ تضییقات و اجحافاتی که به کارگران و زحمتکشان می شود خواستار حمایت و همبستگی هرچه بیشتر همۀ انسانﻫﺎﻯ آزادیخواه و مترقی و مردمی از مبارزات کارگران شریف و مبارز نیشکر هفت تپه و کیان تایر هستیم.
برگرفته از نشریه توفان الکترونیک شماره 29 آذر ماه 1387