نه، جسورانۀ مردم به حکومت نظامی در22 بهمن
مردم میهن ما درادامۀ مبارزات درخشان و تحسین برانگیز ضد استبدادی و ضد رژیم ولایت فقیه که پس از کودتای انتخاباتی خرداد ماه ارکان نظام را به لرزه انداخت، در22 بهمن، سی و یکمین سالروز انقلاب بار دیگر به میدان آمد به رژیم منفور و ضد بشری جمهوری اسلامی نه گفت و بازهم به سرکردۀ این نظام فاسد و استبدادی، سید علی خامنهﺍﻯ تف ریخت. روشن است که ابعاد تودهﺍﻯ اعتراضات خیابانی مردم در حد و اندازۀ تظاهراتﻫﺎﻯ گذشته نبود و نمی توانست باشد. حکومت محکوم اسلامی چند هفته قبل از تظاهرات 22 بهمن و با درس آموزی از تظاهرات شکوهمند عاشورا و ضربات ناشی از آن، دستگیریﻫﺎ و بگیر و ببندهای گستردهﺍﻯ را آغاز کرد. عدهﺍﻯ را به نام محاربه با خدا به دارآویخت، برخی را به صورت آشکار و پنهان ترور کرد، درعرصۀ جبهۀ اطلاع رسانی نیز سرعت اینترنت را کند کرد، پیامکﻫﺎ و تلفنﻫﺎﻯ همراه را در ید کنترل خویش گرفت، سرویس ایمیل گوگل و جی میل و.. را قطع و یا بالکل مختل نمود. تلویزیونﻫﺎﻯ ماهوارهﺍﻯ را از کارانداخت و عملاً در سراسر ایران حکومت نظامی اعلام نمود. از طرفی این فقط رژیم امنیتی- نظامی خامنهﺍﻯ نبود که به هراس افتاد و مانع گستردگی تظاهرات مردمی گردید. رهبران محافظه کار اصلاح طلب در خارج و داخل کشور نیز مدتﻫﺎ قبل از تظاهرات 22 بهمن به تکاپو افتادند و برای کنترل جنبش دمکراتیک مردم و آرام نگاه داشتن اوضاع و ممانعت از شعارهای "تندروانه و ساختارشکنانه" مردم ایران کمرهمت بستند و یک بار دیگر نقش مخرب خویش را در ضربه زدن به جنبش آزادیخواهانۀ مردم ایفا نمودند. تلاش برای خلع سلاح روحی مردم و رهنمود ازعدم توسل به خشونت در مقابل خشونت ضد بشری ارتجاع تا به دندان مسلح و تلاش برای کنترل مبارزۀ مردم در کادر قانون اساسی جمهوری اسلامی به شدت به جنبش ضربه زد و قوای بخشی از تودهﻫﺎ را به تحلیل برد.
سایت جرس وابسته به عطاالله مهاجرانی، محسن کدیور و شمار دیگری از اصلاح طلبان روزهای قبل از 22 بهمن از طریق رسانهﻫﺎﻯ خارجی نظیر بی بی سی و صدای آمریکا تمام همشان را به کار گرفتند تا مردم را از بانگ شعار مرگ بر خامنهﺍﻯ و مرگ بر ولایت فقیه و مرگ بر این نظام مردم فریب باز دارند و به جای آنها شعارهائی نظیر« الله اکبر»، «جمهوری اسلامی آری- حکومت خودکامان هرگز» درود بر سه سید حسینی ــ خمینی و موسوی و خاتمی...» را به مردم بقبولانند. اینان همگی دست در دست یک دیگر و یک صدا به مردم فتوای عدم توسل به خشونت صادر کردند تا جنبش دمکراتیک مردم از مرز قانون اساسی و چهار دیوار پوسیدۀ نظام ولایت فقیه خارج نگردد. آقای موسوی و کروبی و شرکاء تلاش داشته و دارند تا مردم را به پیاده نظام خود برای چانه زنی با جناح حاکم و کسب امتیازات سیاسی اقتصادی تبدیل کنند. تظاهرات پرشکوه و قهرمانانۀ مردم در روز 6 دی، روز عاشورا به مذاق اصلاح طلبان نیز خوش نیامد و آنها را همانند جناح امنیتی- نظامی خامنهﺍﻯ به وحشت انداخت. این آقایان با صدور بیانیهﻫﺎﻯ رنگارنگ و اتخاذ سیاستﻫﺎﻯ آشتی طلبانه و سازشکارانهﺍﻯ که قبل از راه پیمائی 22 بهمن اتخاذ نمودند بار دیگر بر وفاداری و التزام خود به نظام جمهوری اسلامی تأکید ورزیدند و به خواست دمکراتیک و مترقی مردم که بر نفی تمامیت نظام اسلامی و بر اصل آزادی، استقلال و جمهوری دمکراتیک ایرانی استوار است پاسخ منفی دادند. تأکید بر"جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر" شعار این رهبران اصلاح طلب بود. مردم اما به رغم چنین تلاشﻫﺎﻯ ارتجاعی با ارادهﺍﻯ مصمم برای نبرد با ارتجاع و بی اعتناء به رهنمودهای اصلاح طلبان و امتناع از شعارهای "یا حسین میرحسین و سه سید حسینی" در روز 22بهمن به میدان آمدند و با شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ برخامنهﺍﻯ به جناح حاکم که برای حفظ نظامش حکومت نظامی برقرار کرده بود، نشان دادند که شعلۀ خشمشان خاموش شدنی نیست و به پیکارشان تا نیل به حقوق دمکراتیک و آزادی و عدالت اجتماعی ادامه خواهند داد. تعمیق مبارزات مردم و رادیکالیزه شدن شعارها صف بندیﻫﺎﻯ طبقاتی را نیز شفاف تر نموده است.
پیام سید علی خامنهﺍﻯ بلافاصله پس از برگزاری راه پیمائی که از"معاندان و فریب خوردگان داخلی" و "حضور دهﻫﺎ میلیونی ملت" سخن گفته بود، نشان از ورشکستگی و هراس وی از ادامۀ اعتراضات مردم بود و نتوانست و نخواهد توانست ضعفﻫﺎﻯ دستگاه حاکمه را در مقابل موج نارضایتی و راه پیمائیﻫﺎﻯ ساختار شکنانه و براندازانۀ مردم پنهان کند.
مردم ایران از راه پیمائی 22 بهمن و نکات قوت و ضعف آن خواهند آموخت که برای پیشروی و ارتقاء مبارزاتشان می باید با طرح مطالبات سوزان کارگران و زحمتکشان آنها را نیز به میدان بکشانند و با اتکاء به این طبقات تهی دست قدرت مانور رژیم را درهم کوبند و راه مبارزه و پیروزی را هموارسازند. ارتقاء این مبارزات و جا انداختن شعار اعتصاب عمومی و فلج ساختن چرخ حیات تولید و خدمات جامعه، راه خروج از وضعیت فعلی و باز شدن فضای تنفسی برای جنبش دمکراتیک مردم ایران است. این کمبودی است که در خلال 9 ماه اخیر از آغاز خیزش میلیونی مردم تا کنون مشهود بوده و ما همواره بر آن تأکید ورزیدهﺍیم و باز هم بر این امر پای می فشاریم که بدون به میدان آمدن طبقۀ کارگر و دیگر اقشار زحمتکش در ابعاد سراسری مبارزات مردم، در همین سطح باقی خواهد ماند و چشم اندازی برای پیروزی وجود نخواهد داشت. شرکت پراکندۀ کارگران در راه پیمائی اعتراضی خود به خود موضوعی را حل نخواهد کرد. موضوع مهم طرح مطالبات کارگران در تظاهراتﻫﺎﻯ خیابانی و پیوند این مبارزات به طور سراسری با طبقۀ کارگر و عموم زحمتکشان است. کارگران باید به تدریج این راه پیماییﻫﺎ را از طریق شعارها و مطالبات روشن و شفاف کارگری و عدالت جویانه از آن خود بدانند و مستقیماً وارد میدان شوند و نقش تاریخی خود را در این نبرد ایفا نمایند.
نکتۀ قابل توجه دیگر این است که پیکار علیۀ دشمن بیرحم، آدمکش و تا به دندان مسلح جمهوری اسلامی تاکتیکﻫﺎﻯ متنوعی را می طلبد و نمی توان مبارزه علیۀ ارتجاع را فقط به یک شکل از سازماندهی، آن هم تنها درعرصۀ مجازی، اینترنت و فیس بوک و... محدود کرد. تشکیل هستهﻫﺎﻯ مخفی در محل کار و زیست و برنامه ریزی دراز مدت برای تداوم مبارزه امری حیاتی است. شعارهای بی محتوا و نهیلیستی رفرمیستﻫﺎ که بر طبل "خود سازماندهی تودهﻫﺎ" و نفی حزبیت و سازماندهی متمرکز و هدفمند می کوبند ره به جائی نخواهند برد و محکوم به شکست است. پیوند با مردم در محل کار و زیست و طرح صبورانۀ مسائل پایهﺍﻯ و مطالبات کوتاه مدت و دراز مدت جنبش، تدقیق دقیق صف دوستان و دشمنان جنبش، طرح صحیح استفاده از تضادهای درونی جناحﻫﺎﻯ رژیم با حفظ استقلال و بدون دنباله روی از این جناح و یا آن جناح از بورژوازی، سود جستن ازتضادهای جمهوری اسلامی وامپریالیستﻫﺎ و رژیم صهیونیستی اسرائیل و طرح صحیح مطالبات دمکراتیک و پیوند آن با مبارزۀ ضد اجنبی و ضد استعماری و تمرکز شعارها بر دشمنان عمده و پرهیز از طرح شعارهای فرعی و غیر عمده، نظیر مرگ برچین و روسیه... از جمله مسائل مهمی هستند که باید مدام بر آنها تأکید ورزید و از هرگونه هیجانات لحظهﺍﻯ و دور از منطق که نتیجهﺍﻯ جز یأس و سرخوردگی نخواهد داشت، اجتناب نمود تا این مبارزات به ثمر بنشیند.
راه رستگاری مردم ایران راه سرنگونی قهرآمیز رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی است و این نخستین گام برای دست یافتن به حقوق اولیۀ کارگران و زحمتکشان، حق تشکل حزبی و سندیکائی، آزادی بیان و عقیده، جدائی دولت از دین و آموزش مذهبی، لغو آپارتاید جنسی و برابری بین مردان و زنان و لغو هر گونه تبعیض ستم قومی و ملی... است. این مطالبات تنها زمانی متحقق خواهند گشت که سرکردگی پرولتاریای ایران در این جنبش تأمین گردد. راهی جز این راه، برای کسب پیروزی نهائی متصور نیست.