نزاع شیعه و سنی وبهره برداری امپریالیسم ازابزارمذهب
هنگامی که مجلس خبرگان مشغول تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی بود و هنوز آقای منتظری نایب امام خمینی و دارای ارج و قربی بود، به علت همین نزدیکی با ارباب قدرت ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی را به عهده گرفته بود و در آن روزها حتی برای "برادران سنی"ﺍش پشیزی ارزش قایل نبود. ایشان پیشنهادی را برای تصویب به مجلس خبرگان ارائه داد که محتوی آن تفرقه افکنانه و خطرناک بود و اگر پا در میانی معاونش بهشتی نبود معلوم نبود چه وضعیت خطرناکی در ایران پدید می آمد. ایشان سنگی را به داخل چاه انداخته بودند که صدها عاقل در پی آن بودند آن را بی سر و صدا و بدون آبروریزی بیرون بیآورند. مضمون پیشنهاد ایشان این بود که باید دین رسمی کشور مذهب برحق شیعۀ اثنی عشری باشد. مسخره بودن این پیشنهاد در آن بود که تکیه را بر "برحق" می گذاشت و از "برادران سنی" و نمایندگان ارامنه و آسوریﻫﺎ و یهودیان می خواست که به این بند قانون اساسی رأی موافق دهند. وضعیت مضحکی که پدید آمده بود همه را دستپاچه کرد. اگر نمایندۀ سایر ادیان با این بند قانون اساسی موافقت می کردند به آن مفهوم بود که همۀ آنها به دین اسلام شیعه اثنی عشری گرویدهﺍند و بر برحقی این دین و بطلان دین مورد قبولشان تا به آن روز رأی موافق دادهﺍند. اگر با این پیشنهاد به مخالفت بر می خاستند به آن مفهوم بود که مذهب شیعه اثنی عشری را بر حق ندانسته و با یکی از اصول قانون اساسی که جمهوری اسلامی بر آن بنا شده است مخالفند. مخالفت آنها مخالفت با اساس جمهوری اسلامی بود و مفسد فیﺍلارض و محارب با خدا محسوب می شدند. تصویب چنین بندی علیۀ حداقل ده در صد ایرانیان غیر شیعه به حساب می آمد و می توانست کینۀ مذهبی را تشدید کند و سنی را به جان شیعه و مسیحی و یهودی را به جان مسلمانان بیاندازد و ابزاری قانونی برای سرکوب پیروان ادیان دیگر فراهم آورد. این طرح آقای منتظری با پادرمیانی آقای بهشتی معروف به "روباهه" و گرفتن ریاست جلسه در "غیاب" آقای منتظری در میان اعتراضات برحق نمایندگان اقلیتﻫﺎﯼ مذهبی در مجلس خبرگان تصحیح شد و واژۀ "برحق" از متن اصلی حذف گردید.
در اسفند سال 82 مطبوعات ایران گزارش دادند که در شهر خواف شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان میان سنیﻫﺎ و شیعیانی که در مراسم عزاداری عاشورا شرکت کرده بودند درگیری رخ داده. این درگیری که در اثر تصادف وانت بار عزاداران با دو موتور سوار سنی روی داد به زد و خورد شیعه و سنی منجر شد که چند روزی طول کشید. طبیعتاً در یک شرایط عادی نباید تصادفی منجر به برخوردهای مذهبی شود. برخوردهای مذهبی زمانی بروز می کند که تضییقات مذهبی وجود داشته باشد. زمانی که مذهب شیعۀ دوازده امامی به عنوان دین رسمی کشور در قانون اساسی ثبت باشد و حقوق شهروندی سایر مذاهب و قومﻫﺎ را به زیر پا بگذارد.
در حقیقت حکومت مذهبی جمهوری اسلامی که اساس پیدایش دولت جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن که شالودۀ زندگی مشترک مردم کشور ما را پایه ریزی می کند با ستیزه جوئی با سایر ادیان به وجود آمد. حقوق شهروندی در پای خرافات مذهبی قربانی شد. ملاها با همین نگاه به جامعۀ ایران حکومت کردند و تا توانستند برای پیروان سایر مذاهب تضییقات فراوان به وجود آوردند. آنها اعتقادات شخص خویش را اساس ساختمان جامعۀ مشترک همۀ مردم ایران قرار دادند و طبیعی بود که این زورگوئی و استبداد مذهبی با شکست و انزوای کامل روبرو شود و خوشبختانه لگدی کاری به مذهب بزند که نقش آن را در آیندۀ ایران به حداقل برساند و راه پذیرش مذهب به عنوان امر خصوصی را هموار نماید.
می بینیم که آن کس که تخم نفاق میان مذاهب را در ایران و منطقه کاشت، رژیم جمهوری اسلامی ایران بود. حال این تف سر بالا بر پیشانی آنها افتاده است و نمی دانند که چگونه از این چاهی که برای خویش کندهﺍند بیرون بیایند. امپریالیستﻫﺎ دقیقاً با تکیه بر همین کارنامۀ سیاه جمهوری اسلامی تنور نزاع میان شیعیان و سنیﻫﺎ را داغ می کنند و به این دشمنی دامن می زنند. امروز دمیدن در آتش این نزاع به ضرر جمهوری اسلامی است و وی را در میان مردم مسلمان و پیروان سایر ادیان که این نقش ارتجاعی را می بینند به کلی منزوی می کند. بی جهت نیست که ملاها امسال در ماه محرم در روضه خوانیﻫﺎﯼ خویش هشدار می دادند که نباید به دام دسیسهﻫﺎﯼ امپریالیستﻫﺎ و شیطان بزرگ و صهیونیستﻫﺎ افتاد و به جنگ شیعه و سنی دامن زد. به یکباره "برادران سنی" دارای حق و حقوقی شدند و مورد احترام این ملاهای شیاد قرار گرفتند. طبیعتاً این روضه خوانیﻫﺎ تا زمانی که حکومت ایران یک حکومت مذهبی بماند مفهوم دیگری جز دشمنی با سایر ادیان و مذاهب از جمله سنی مذهبان نخواهد داشت. نصیحت و توصیه و هشدار پشیزی ارزش ندارد و نمی تواند مانع دسیسه چینی امپریالیسم و صهیونیسم گردد. اتفاقاً امپریالیستﻫﺎ و صهیونیستﻫﺎ به علت ماهیت ارتجاعی حکومتﻫﺎﯼ مذهبی و از جمله حکومت جمهوری اسلامی به بهترین وجهی می توانند از همان ابزار مذهب برای سرکوب رژیم ارتجاعی جمهوری سرمایه داری اسلامی استفاده کنند. و این امر درعراق و منطقه به روشنی مشاهده می شود.جمهوری اسلامی در گزک دادن به امپریالیستﻫﺎ ید سی ساله دارد و تنها با بر انداختن این رژیم نفاق افکن و استقرار نظامی دموکراتیک که برابری همۀ مذاهب و حقوق دموکراتیک همۀ اقوام و ملل را به رسمیت می شناسد می توان وحدت مردم ایران را تحکیم نمود و دسیسهﻫﺎﯼ امپریالیستی را خنثی ساخت.