۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه


طرح تفکیک جنسیتی، مسئله حجاب و تشدید فشار بر زنان

 هر ساله با فرارسیدن فصل تابستان خون جمهوری اسلامی به جوش می آید. حجاب زنان به یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی و مشغلۀ فکری خلفای اسلامی تبدیل می شود. مردم ایران باچهرهﻫﺎ و منش و رفتار کثیف این مدافعان  "عفت" عمومی آشنائی دارند. هرکس یکبار با آنها روبروشده و صحبت کرده باشد از لحن و شیوۀ بیان آنها پی به خاستگاه اجتماعی آنها برده این را می فهمد که آنها چیزی جز جمع اخلاف قداره بندانی نظیر"حسین رمضان یخی" و "شعبان بی مخ" و" طیب خان" و انگلﻫﺎﻯ دیگری از این دست ، نیستند.

روزگاری آنها به اتفاق نوچهﻫﺎ و امثال شمس قنات آبادیﻫﺎ برای کاشانی و اسلامش سینۀ خالکوبی شدۀ خودرا چاک می دادند و امروز اینها که خود سوابق طولانی در ترویج فحشا و تغذیه از چنین لجنزاری را دارند برای احمدی نژاد  و اسلامش و نظام "ناموس پرست" جمهوری اسلامی یقه درانده دست به ضرب و شتم زنان و جوانان می زنند. لمپن حزبﺍلله که این روزها در هیبت نیروی انتظامی ظاهر گشته و به ترکتازی مشغول است، پوسیده ترین و عقب مانده ترین گروه اجتماعی در جامعۀ سرمایهﺪاری و محصول تعفن و گندیدن تدریجی تحتانی ترین لایهﻫﺎﻯ اجتماعی یعنی خرده بورژواهای ورشکست شده و کارگران از تولید جدا مانده و دهقانان مهاجر به ولگردی کشیده شده است. کسانی که هیچ نقش ثابت اجتماعی در تولید و توزیع نداشته محل گذران زندگیشان غیر مشخص و مشکوک است و بسیاری از این جماعت به استخدام دولت لُمپن جمهوری اسلامی در آمدهﺍند. این تیپ فاقد شخصیت اجتماعی، مستعد ترین گروه برای جمع شدن حول کیسۀ پول نفت، کثیف ترین و مرتجع ترین و فاشیست ترین جناح بورژوازی است. رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی به راحتی می تواند آنها را بخرد و به خدمت گیرد. زیرا هرجا که دولت احساس خطر کند، او آمادگی کامل برای دست زدن به هر جنایتی را دارد. زمانی به دست سرلشکر زاهدی و اشرف پهلوی و با وسوسۀ دلارهای آمریکائی عامل "قیام ملی" علیۀ مصدق و جنبش ملی و دموکراتیک مردم ایران می شود و زمانی دیگر به دست کسانی نظیر بهشتی، رفسنجانی و امروز احمدی نژاد به انتقامکشی از مردم می پردازند. دزدها، جیب برها، قاچاقچیان، قوادان، باج خواران (نظیر ماشاالله قصاب)، دوره گردان و.... به این تیپ اجتماعی تعلق دارند. انقلابی که طبیعتاً می بایست به عمر چنین مشاغل و تیپﻫﺎئی خاتمه دهد با فروغلطیدنش به زیر رهبری بورژوازی تجاری  بهترین زمینهﻫﺎ را برای رشد آنها فراهم ساخت. بحران عمیق اقتصادی، ناامنی  سیاسی و فرهنگی نه تنها پس از 33 سال فروکش نکرد بلکه بر اثر سیاستﻫﺎ و عملکردهای ناگزیر نظام سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی، زمینۀ تقویت "لمپنیسم" را فراهم نمود.

 طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهﻫﺎ و تشدید فشار بر زنان در قالب  رعایت بیشتر حجاب اسلامی و تعرض به زنان در برخی از مناطق تهران  گوشهﺍﻯ از عملکرد ضد بشری جمهوری اسلامی علیۀ مردم ایران به ویژه زنان است که نفرت و انزجار همگان را بر انگیخته است. رژیم لُمپن اسلامی که نا امن ترین و اسفناک ترین شرایط اقتصادی و سیاسی را برای عموم مردم زحتمکش آفریده و هشتاد درصد را به زیر خط فقر رانده است، نمی تواند مدعی "امنیت اجتماعی" باشد. فحشا، اعتیاد و همۀ مفاسد دیگر اجتماعی یک ریشه دارند و این روشن است که ریشه این پدیدهﻫﺎ بی حجابی و یا "بد حجابی" نیست. ریشۀ مشترک فحشا، دزدی و جنایت و کلاهبرداری در سیستم بحران زدۀ سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی است که با شیوۀ مافیائی و غارت و چپاول نفت کشور فقر عظیمی در جامعه ایجاد کرده به طوری که از کشور"عفیف اسلامی"  صدها دختر زیر پانزده سال به ممالک شیخ نشین صادر می گردد و فحشا در چنین ابعاد گستردهﺍﻯ در صد سال اخیر در ایران بی سابقه بوده است. از سوئی مگر تعدد زوجات و صیغه موقت مشروعیت بخشیدن به فحشا نیست؟ حقیقت این است که برای روحانیت حاکم و آیتﺍللهﻫﺎ با شیوۀ تفکر اسلامی، زن چیزی جز پاسخگوی نیازهای جنسی مردان و تولید کنندۀ صرف فرزندان و بردۀ خانگی نیست. مبارزه با فحشا در حرف اما مشروعیت دادن به فحشا در قالب صیغۀ موقت چیزی جز انحصار دلالی معاملات پر رونق و پر درآمد در دست ملایان نیست. ملاهای ما حاضرند هر امر "حرامی" را با یک ورد حلال کنند. اما این نه نشانۀ محبت آنان به "مؤمنینی" هرزه بلکه نشانۀ حرص و ولع سیری ناپذیر آنها در کسب پول بیشتر حتی از طریق انحصار قوادی است. رژیم جمهوری اسلامی با گسترش اختناق و تعرض فاشیستی به زنان قادر نخواهد گشت جلوی موج اعتراضات مردم را بگیرد. اقدامات اخیر در مورد تفکیک جنسیتی در دانشگاهﻫﺎ، ممانعت از ورود زنان به قهوه خانهﻫﺎ و ضرب و شتم علیۀ زنان کم حجاب بازتاب تشدید تضادهای درونی رژیم در آستانۀ انتخابات کذائی مجلس از یک سو و از طرفی ترس و وحشت او از زنان و عموم مردم تحت ستم ایران، از سوی دیگر است. علی مطهری از نمایندگان اصولگرای مجلس، با انتشار نامۀ سرگشادهﺍﻯ، با تأکید بر «همسوئی تفکیک جنسیتی با اسلام و نظرات مراجع تقلید»، سطحی و غیرعالمانه خوانده شدن این طرح از سوی احمدی نژاد را «دلیل دیگری بر لیبرال بودن» و یا انحرافی بودن وی در حوزۀ فرهنگ دانست و شدیداً به جناح احمدی نژاد ــ مشائی حمله کرد. این که چنین طرحی چگونه در دانشگاهﻫﺎ پیاده شود و در عمل اجرا گردد بحث دیگری است و تا کنون چنین سیاستی در اثر مقاومت دانشجویان به وِیژه زنان قهرمان ایران با شکست روبرو شده است. لیکن با بر آمد و اوج گیری تضادهای درونی رژیم و دسته بندیﻫﺎﻯ رنگارنگ آن بر سر غارت و چپاول پول نفت و سهم خواهی بیشتردر اعمال قدرت و استقرار سلطۀ سیاستﻫﺎﻯ جناحی خویش این زنان بودند و هستند که همواره بیش از دیگر اقشار اجتماعی مورد آماج گرازهای اسلامی قرارداشتهﺍند. زنان به عنوان"ضعیف ترین حلقۀ "تعرض از سوی جانیان حاکم به مردم شریف ایران بودهﺍند. از این رو سوای اختلافات جزئی بین جناحﻫﺎﻯ رژیم در مورد طرح جنسیتی و مسئلۀ زنان، اماهمگی این آقایان و خانم ﻫﺎﻯ حزب الله در دشمنی با دانشگاه، با زنان آزاده و آزادی و علم و خرد، متحد عمل می کنند و اختلاف اساسی میان آنها نیست.اگر احمدی نژاد از طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهﻫﺎ مخالفت می کند نه نشان از تفکر مترقی وی در مورد زنان و دفاع از تساوی حقوق زن و مرد است بلکه این جنجال اجتماعی را باید در کادر نزاع جناحﻫﺎ در آستانۀ انتخابات مجلس و کسب کرسیﻫﺎﻯ پارلمانی مورد بررسی قرار داد. جملگی این دارودستهﻫﺎ دشمنان سوگند خوردۀ آزادی و علم و خردند باید گورشان را گم کنند.

رژیم جمهوری اسلامی در انفراد کامل به سر می برد و از داخل و خارج خود را در محاصره می بیند. سرکوب وحشیانۀ کارگران، دانشجویان، زنان، جوانان و همۀ محرومان جامعه ناشی از ضعف و ترس رژیم است.لیکن گره رژیم با سرکوب زنان  گشوده نخواهد شد. بحران رژیم با سرکوب و توهین و تحقیر جوانان حل نخواهد شد. سرکوب زنان و جوانان شعلۀ خشم و نفرت علیۀ خلفای حاکم را هنوزعمیق تر خواهد کرد. انقلابات و قیامﻫﺎﻯ معاصر ایران نشان دادهﺍند که زنان نقش  شایستهﺍﻯ در نبرد علیۀ ارتجاع و امپریالیسم داشتهﺍند و این بار نیز زنان ایران سهم بزرگی در سرنگونی رژیم زن ستیز اسلامی و استقرار آزادی به عهده خواهند گرفت. حزب ما طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهﻫﺎ و تشدید سرکوب زنان "بد حجاب" را شدیداً محکوم می کند و این اقدامات  جنون آمیز و بربرمنشانه را نشان از ضعف و درماندگی کاربدستان جمهوری اسلامی می بیند که تنها راه بقای منحوس خویش را تشدید سرکوب و ارعاب مردم می بیند. جمهوری اسلامی درمقابل جنبش متحد کارگران و زنان و عموم زحمتکشان درهم خواهد شکست و جز این نیز نخواهد بود.