تحقیر ملل، دردی غیر قابل تحمل
انقلاب ملتهای عرب بر ضد حکام جنایتکار خویش با استقبال شادی آفرین مردم جهان روبرو شد. غارتگران جهان یعنی از جمله امپریالیستهای غرب و صهیونیسم جهانی به شدت غافلگیر شدند و نمی دانستند که با کدام برگ از قبل تعیین شده خود بازی کنند. آنها هرگز تصور نمی کردند بن علی به این زودی فرار کند و مردم تونس به پیروزی برسند و آتش انقلاب سایر ممالک عربیِ متحد آمریکا را در نوردد. دولت فرانسه حتی گلوله های پلاستیکی و رنگی و تسلیحات سرکوبگرانه برای مامورین انتظامی تونس ارسال کرده بود تا انقلاب را سرکوب کند و وزیر امور خارجه اش مرخصی خویش را به میزبانی بن علی در تونس بسر برده بود. دولت فرانسه در اتحادیه اروپا روزها مانع از آن می شد که طغیان مردم تونس بازتاب جهانی یابد و می خواست آنرا با فشار هرچه تمامتر سرکوب کند. دروغپراکنی در مورد اسلامیستها و خطر کسب قدرت توسط آنها در رسانه های گروهی رهبری شده، عناوین صفحه اول مطبوعات قرار گرفت. سخن بر سر اعزام قوای نظامی به تونس بود. ولی دیگر دیر شده بود. بن علی دزد تونس به عربستان سعودی فرار کرد و چهل دزدش در تونس باقی ماندند. وقتی ملتی بپا خیزد که سرنوشت خویش را در دست گیرد و در این امر مصمم باشد هرگز کاری از امپریالیستها و صهیونیسم برای سرکوب آنها ساخته نیست.
موجی از انقلاب همه مملاک عربی خاورمیانه را درنوردید. تئوری جرج بوش برای خاور میانه دموکراتیک و بزرگ!؟ البته نه آنطور که وی آرزو داشت بدست مردم در حال شکل گیری بود. دموکراتیزه شدن خاورمیانه روز عزای امپریالیسم و صهیونیسم و روز جشن ملتهای منطقه است.
وقتی کار از کار تمام شد که دست مستبدین باز شد بیکباره امپریالیستهای ریاکار رنگ عوض کردند و حسابهای میلیارد دلاری زین العابدین بن علی و زنش را مسدود نمودند. معلوم شد زن "معصوم" بن علی عکسبرگردان اشرف پهلوی بوده که ساکن لندن است و با فک و فامیل خود تا چند لحظه قبل تونس را غارت می کرده است. از دزدی 70 میلیارد دلاری حسنی مبارک سخن گفتند و بانک سوئیس با موذیگری اعلام کرد که به این مبلغ احتمالی بنام مبارک در بانکهای سوئیس رسیدگی خواهد کرد و در صورت وجود آن، آنها را به نفع مردم مصر ضبط خواهد کرد. هیچکدام از این کشورها حاضر نشدند از ترس مردم این عناصر مورد نفرت عمومی را به سرزمینشان راه دهند. البته روشن است که ملتهای عرب روی این ثروتها را نخواهند دید. روشن است که این ممالک امپریالیستی از قبل می دانستند که رهبران این کشورها در بانکهای آنها حسابهای خصوصی دارند و به رویشان نمی آوردند.
تا قبل از طغیان مردم در این ممالک مبارک و بن علی از بزرگترین و بهترین متحدین امپریالیسم و صهیونیسم بودند همانگونه که حکام عربستان سعودی و یا پادشاهان اردن و مراکش هستند. امپریالیست آمریکا اسرای گوانتانامو را به مصر می فرستاد تا با نظارت عمرسلیمان(سپهبد نصیری رئیس ساواک ایران-توفان) و مامورین سازمان سیا شکنجه شوند. ولی در مقابل افکار عمومی از حقوق بشر دم می زدند. آنها مامورین امنیتی مصر را در آمریکا و اسرائیل تعلیم می دادند. ارتش مصر را با تجهیزات آمریکائی می انباشتند. از محاصره مردم نوار غزه توسط مبارک و گرسنگی دادن به آنها پشتیبانی می کردند. سوخت گاز مورد احتیاج اسرائیل را از مصر صادر می کردند. برای آنها روشن بود که خفقان در مصر حاکم است و همه حقوق دموکراتیک مردم با سرنیزه نابود شده است. انتخابات ریاست جمهوری مصر همیشه تقلبی بوده است. حتی مبارک از تعیین نخست وزیری سرباز می زد علیرغم اینکه وی می بایست مطابق قانون اساسی که برازنده وی دوخته شده بود به گزینش وی اقدام می کرد. آنها به انتخابات تقلبی مصر ایرادی نداشتند، انتخابات تقلبی در عراق و افغانستان را زیر سبیلی رد می کردند ولی نتیجه انتخابات واقعی و غیر تقلبی فلسطین را برسمیت نمی شناختند. همه این ممالک می دانستند که حسنی مبارک قصد دارد پسرش را به سلطنت مصر برساند. ملتهای عرب می فهمیدند که این رهبران همه فاسد، جنایتکار و نوکران امپریالیسم و صهیونیسم جهانی هستند.
ولی برای این دشمنان بشریت این حقایق همه دانسته مهم نبود. برای آنها ادامه جریان بی مزاحمت نفت عربستان سعودی و امنیت اسرائیل مهم بود و هست و از این ببعد نیز همین نکات اند که نقش قطعی خواهند داشت. آنها برای حفظ منافع خود "خطر اسلام" را بهانه کرده اند و افکار عمومی را در سراسر جهان بر ضد مسلمانان تحریک می کنند. آنها لولوئی پیدا کرده اند تا با نشان دادن آن به ملتها از استقرار هر گونه حکومتهای ملی و دموکراتیک در این مناطق جلوگیری کنند.
نیروهای مترقی که جای خود دارد ولی توده و مردم مسلمان جهان می بینند که حاکمیت عربستان سعودی و ضیاء الحق رئیس جمهور سابق پاکستان که ارتجاعی ترین نوع قرائت قرآن را ارائه داده اند نه تنها مورد انتقاد غرب قرار نگرفته و نمی گیرند، بلکه از آنها به عنوان رژیمهای دوست آمریکا حمایت شده و می شود. در این ممالک امپریالیستها با اسلامیستها موافقند و اسلام برای آنها خطری ندارد. مردم جهان می بینند که تا دیروز که مبارک همدست اسرائیل بود فعالیتهای هسته ای مصر و غنی سازی اورانیوم اشکالی نداشت ولی پس از سرنگونی مبارک مقامات اسرائیلی نگرانیهای خویش را در مورد فعالیتهای هسته ای مصر بر زبان می آورند. مردم مصر می بینند که قرارداد صلح با اسرائیل قرار داد دولت دست نشانده مصر است و نه قرارداد مورد تائید مردم و تصویب شده در مجلس مصر ولی در همه جا ریاکارانه تلاش می کنند این قرارداد ننگین را بیان نظریه مردم مصر جا زنند. مردم مصر می بینند که امپریالیستها و صهیونیستها 5/1 میلیون مردم نوار غزه را به جرم شرکت در تعیین سرنوشتشان محاصره کرده به آنها گرسنگی داده و فرمان قتلشان را امضاء کرده اند ولی از حقوق بشر دم می زنند. مردم می بینند که اسرائیل سرزمینهای فلسطین، لبنان، سوریه و اردن را اشغال کرده است ولی سازمان ملل متحد قادر نیست جلوی این قلدری و نقض همه پیمانهای جهانی را از جانب اسرائیل بگیرد ولی برضد ایران با قلدری و تهدید و رشوه چهار قطعنامه غیر قانونی صادر می کند. مردم جهان می بینند که امپریالیستها به افغانستان و عراق تجاوز کرده امنیت ایران را تهدید نموده و کسی نیست که جلوی این قلدری و گردنکشی را بگیرد و تازه برعکس این جنایتکاران و باندهای بین المللی که در تجزیه کشورها دست دارند در حمایت از حقوق ملل و حقوق بشر و... سخنرانی های قراء می کنند ولی حق مسلم ایران در غنی سازی اورانیوم را نفی کرده و تهدید می کنند که با بمب اتمی به ایران حمله کنند.
مردم دنیا می بینند که امپریالیستها و صهیونیسم بین الملل سینه سپر کرده به میدان آمده و عربده می کشند و هَل مَن مبارز می طلبند و می گویند "ما اینیم". ما هستیم که تفسیر می کنیم. ما هستیم که دیکته می کنیم. ما هستیم که قوانین را تعیین می کنیم. ما حق داریم که نیات خویش را برآورده کنیم و شما باید از دستورات ما پیروی نمائید. ما می گوئیم اسلام سیاسی بزرگترین خطر بشریت است. ما می گوئیم که سرزمینهای شما را اشغال می کنیم تا بدست مسلمانهای افراطی نیفتد. ما مفهوم مسلمانی و تروریسم را آنگونه که خود بخواهیم تعریف و تفسیر می کنیم و آنها را می کشیم تا حقوق بشر را در دنیا حفظ کنیم. ما سکولاریم و شما مذهبی.
یکشبه امپریالیستها رنگ عوض کردند و مدعی شدند که ممالک شمال افریقا حقوق بشر را زیر پا می گذارند. مبارک جانی بوده است ولی در مورد عمرسلیمان و طنطاوی سخنی نمی گویند. بن علی جانی بوده است ولی در مورد غنوشی سخنی نمی گویند...
ملتهای جهان ناظر بر این ریاکاری اند. ملتهای جهان این دروغها را می بینند و می فهمند و سرتکان می دهند. دل ملتهای جهان از این همه دوروئی و بی شرمی و نژاد پرستی خون است. این اقدام امپریالیستها و صهیونیسم جهانی و سازمان ملل متحد و همدستان این اوباش در جهان از دید هیچ انسان عاقلی پنهان نمی ماند ولی آنچه بیشتر این ملل را زجر می دهد نفس شکنجه نیست درد شکنجه قابل تحملتر است از درد تحقیر ملتها و سفیه تصور کردن آنها. دشمنان بشریت برای درجه درک و آگاهی روزافزون ملتها پشیزی ارزش قایل نیستند و وقتی در روز روشن به این ریاکاریها متوسل می شوند در واقع به درجه فهم مردم جهان توهین می کنند. اقدام آنها تحقیر ملتهاست. یک نوع نژادپرستی موحش است. خود بزرگ بینی و حق مداری است. آنها خود را در سرکوب سایر ملتها و تحقیر آنها محق می بینند. ملتهای جهان هرگز نمی توانند این نگاههای تحقیرآمیز و توهین را تحمل کنند. آنها می خواهند نوع و شیوه زندگی خویش را خود تعیین کنند. آنها احتیاجی به آقا بالا سر که منابع طبیعی کشورشان را غارت کند و به آنها توهین کرده بگوید شما لیاقت داشتن این منابع طبیعی را نداشته و این حق ماست که به علت "متمدن"تر بودن، "سکولار" بودن (البته سکولار مصلحتی، زیرا هر جا صلاحشان باشد به سنتهای مذهبی و غربی خویش استناد می کنند-توفان)، ضد اسلام و ضد تروریست بودن آنها را برای خود صاحب شویم، ندارند. ملل جهان نمی توانند زیر بار این تحقیرها روند.
ولی آیا سیاست تحقیر امپریالیستی تمام می شود؟ خیر! آنها برای غارت جهان به این وسیله تبلیغاتی نیاز دارند. کارزار مبارزه ضد اسلامی در غرب یک کارزار تبلیغاتی صهیونیستی و امپریالیستی در خدمت مقاصد شوم و غارتگرانه آنهاست. کارزار مبارزه علیه تروریسم یک سیاست تبلیغاتی موذیانه برای سرکوب نهضتهای آزادیبخش در جهان است. ولی ملتهای جهان نمی توانند این دروغ و ریاکاری و تحقیرها را تحمل کنند. روز رستاخیز آنها نزدیک و نزدیکتر شده و ابعاد وسیعتر و عمیقتری بخود می گیرد. خاور میانه بعد از انقلاب تونس و مصر خاور میانه دیروز نیست. خاورمیانه فرداست.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 138 شهریور ماه 1390 سپتامبر 2011، ارگان مرکزی حزب کارایران