برگزیده ای از
اثر تاریخی رفیق احمد قاسمی "سندی در مبارزه با
رویزیونیسم"
به مناسبت
پنجاهمین سالگرد بحران دریای کارائیب
در مورد بحران در دریای کارائیب
سندی را که در زیر ملاحظه می کنید نظریات رفیق احمد قاسمی در مشاجراتش در
عرصه ایدئولوژیک و سیاسی با رویزیونیستهای "حزب توده ایران" و رویزیونیستهای حاکم
بر شوروی است. سخنانی که این رفیق بر قلم آورده، در انتقادات امروزه فیدل کاسترو در
مورد بحران کوبا بیش از 40 اندی سال بعد، بازتاب یافته است. رفیق قاسمی در آن دوران
یک تنه در مقابل رویزیونیستها ایستاد و از اصولیت کمونیستی بدون واهمه از "هیبت"
رویزیونیستها به دفاع برخاست. امروز 50 سال از آن دوران می گذرد و به مناسبت
پنجاهمین سالگرد آن بحران مهمِ دوران جنگ سرد، حزب کار ایران(توفان) به انتشار این
سند مهم مبادرت می ورزد، تا کمونیستهائی که هنوز در سردرگمی بسر می برند با مبارزه
بی امانی که با رویزیونیستهای "حزب توده ایران" و شوروی در گرفته بود، آشنا شوند و
به حقانیت مبارزه مارکسیستها لنینیستها در درون "حزب توده ایران" پی ببرند. رفیق
قاسمی می نویسد:
"یکی از موارد اختلاف در جنبش کمونیستی جهانی مربوط به چگونگی برخورد با
بحران در دریای کارائیب است.
در اینکه بحران در دریای کارائیب انگیخته امپریالیسم آمریکا است، نه فقط در
جنبش کمونیستی جهانی، بلکه در بین نیروهای دمکراتیک و ضد امپریالیستی اختلاف وجود
ندارد.
در اینکه اقدامات دولت اتحاد شوروی در موقع بحران دریای کارائیب از اندیشه
حفظ صلح جهانی سرچشمه گرفته است تردیدی نیست.
اختلاف در موقع جواب باین سئوال ظاهر میشود: آیا اقدامات دولت شوروی برای
مبارزه علیه عملیات مداخله گرانه و تجاوزکارانه امپریالیسم آمریکا در دریای کارائیب
و کوبا درست بوده است یا نه؟ اگر درست نبوده است در کجا؟
بنظر من از میان ایراداتی که در این زمینه گرفته میشود در صحت دو ایراد
تردیدی نیست: یکی اینکه دولت شوروی در برابر شانتاژهای امپریالیسم آمریکا روش
استوار و بی تزلزلی نداشت و دیگر اینکه بدون جلب رضایت قبلی کوبا – که لازمۀ احترام
باستقلال او بود – با بازرسی سازمان ملل در پیاده کردن راکت های در کوبا موافقت
کرد. صرف نظر از اینکه چنین موافقتی علی الاصول نیز درست نبود.
دربارۀ نکتۀ اول
١- چرا سلاح های اتمی به کوبا برده
شد؟
"برای اینکه حمله به کوبا انجام نگیرد. برای اینکه عملیات نسنجیده صورت
نپذیرد"[i]
"برای اینکه امپریالیست های آمریکائی، اگر واقعا تصمیم به حمله(به کوبا)
دارند، حس کنند که جنگی که آن را وسیلۀ تهدید ساخته اند در مرز خود آنهاست...و بدین
طریق با واقع بینیِ بیشتری خطر جنگ هسته ای را در نظر آورند... ما اطمینان داشتیم
که این اقدام مهاجمان را بهوش خواهد آورد و آنان وقتی که بفهمند که کوبا بدون دفاع
نیست و امپریالیسم آمریکا قادر مطلق نیست مجبور به تغییر نقشه های خود خواهند
شد."[ii]
مطابق این استدلال باید از همان روز اول اعلام میشد که اتحاد شوروی موشک
اتمی به کوبا برده است تا آنکه امپریالیست های آمریکائی حس کنند که اگر جنگ شود در مرز آنها خواهد شد تا آنکه مهاجمان بهوش
آیند و بفهمند که کوبا بدون دفاع نیست.
ولی اینطور نشد و وجود موشک های اتحاد شوروی در کوبا تا آخرین لحظۀ ممکن
انکار شد. در اعلامیۀ آژانس تاس مورخ ١٢ سپتامبر چنین گفته میشود: "دولت اتحاد
شوروی همچنین به خبرگزاری تاس در اعلام این نکته اختیار داده است که اتحاد شوروی
نیازی ندارد که وسائلی را که برای عقب زدن تهاجم و یا برای ضربۀ متقابل در اختیار
دارد به کشور دیگر و از آنجمله به کوبا منتقل سازد.". سفیر کوبا در فرانسه در ٢٦ اکتبر ١٩٦٢ در جواب
این سئوال که "آیا پایگاه موشک شوروی در کوبا وجود دارد؟" گفت: "یگانه پایگاه خارجی
در سرزمین کوبا پایگاهی است که آمریکای شمالی در گوانتانامو برقرار کرده است". و در
جواب این سئوال که "آیا ارتش کوبا موشک دارد؟" گفت: "موشک ما اصلاحات ارضی، صنعتی
کردن و با سواد کردن است. اینها هستند که در نظر آمریکا خطرناک بشمار می آیند.
اینها هستند آنچه آمریکا میخواهد از میان بر دارد".[iii] در جلسۀ سازمان ملل نمایندۀ اتحاد شوروی در برابر عکسهائی که نمایندۀ
آمریکا از موشک های موجود در کوبا ارائه میداد اظهار داشت: "این جعل دیگر ادارۀ
جاسوسی آمریکا است. من اعلام میدارم که موشک شوروی در کوبا وجود ندارد".[iv]
بدیهی است که هر دولت مستقلی حق دارد هر سلاحی را که برای دفاع خود لازم
میداند در خاک خود نگه دارد. بدیهی است که وقتی که یک دولت سوسیالیستی برای دفاع از
استقلال و حاکمیت یک کشور سوسیالیستی دیگر اسلحه بآن کشور میفرستد وظیفۀ
انترناسیونالیسستی خود را انجام میدهد. ولی نحوه ای که در مورد کوبا عمل شد، انکار
اول و اعتراض آخر، و استدلال بعدی، نحوۀ درستی نبود و باین امر کمک نکرد که سخن
دولت شوروی را معتبر نگهدارد.
بعداً در ١٣ دسامبر ١٩٦٢ رفیق گرومیکو دربارۀ بحران دریای کارائیب به شورای
عالی اتحاد جماهیر شوروی چنین گزارش داد: "دولت آمریکا از دولت شوروی نپرسید که آیا
راکت های برد متوسط در کوبا هست یا نه. و چون پرسیده نشد طبیعتاً جوابی از طرف دولت
شوروی دربارۀ وجود یا عدم راکت شوروی در کوبا داده نشد. نه رئیس جمهور آمریکا جان
کندی و نه وزیر خارجۀ آمریکا راسک در مذاکرات خودشان با ما در واشنگتن چنین سئوالی
مطرح نکردند. بالنتیجه روسای دولت آمریکا می پندارند که چیزی از آنها پنهان نگاه
داشته شده است چیزی که اصولا دربارۀ آن به ما سئوالی نداده بودند".[v]
بدون تردید هر دوستدار دولت شوروی از این بیان گرومیکو بسختی ناراحت میشود.
یکی از خصوصیات دیپلماسی شوروی که در توده
های مردم جهان احترام اعتماد ایجاد میکند صراحت، پیگیری و شهامت آن است. نباید
اجازه داد که باین خصوصیت لطمه وارد گردد.
٢- دربارۀ تحکم آمریکا که کشتی های شوروی را بزور بازرسی خواهد کرد چگونه
رفتار شد؟
گرومیکو در ٢١ سپتامبر ١٩٦٢ در جملۀ عمومی سازمان ملل چنین گفت: ”بعضی از
اولیاء دولت آمریکا اعلام میدارند که باید نظارت بر سراسر منطقۀ دریای کارائیب
تقویت شود. چنانکه گوئی دریای کارائیب دریاچه ای در داخل آمریکا است. سئوال میشود:
چه کسی رضایت خواهد داد که نظارت آمریکا را بر آبهای بین المللی این دریا بپذیرد؟
اگر اینطور باشد آمریکا میتواند خود را میراث دار نپتون که مطابق اساطیر اولین مالک
دریاها بود بشمارد و مالکیت اقیانوس آتلانتیک را ادعا کند. گستاخ ترین مقامات
آمریکائی که اختیار عقل خود را از دست داده اند اعلام میدارند که باید حرکت کشتی
های شوروی را که کالا و کارشناسان دستیار کوبا در امر استقرار صنعت و کشاورزی را به
کوبا میبرند و از کوبا به شوروی می آورند نظارت کرد. ولی چه کسی اجازه خواهد داد که
چنین نظارتی عملی شود؟ آیا روشن نیست که چنین کاری راهزنی است و باید قاطعا محکوم
گردد؟“[vi]
رفیق خروشچف در ٢٤ اکتبر در پیام به برتراند راسل میگوید:
"ما بهیچوجه نمیتوانیم عملیات راهزنامۀ دولت آمریکا را بپذیریم... اگر دولت
آمریکا قوانین بین المللی را نقض کند، اگر دولت آمریکا در عملیات خود به ندای خرد
گوش فراندهد اوضاع و احوال که هم اکنون بسیار حاد است ممکن است از دائرۀ هر نظارتی
خارج شود و بصورت یک جنگ جهانی در آید... اگر دولت آمریکا برنامۀ عملیات راهزنانۀ
خود را اجراء کند در آن صورت طبیعتا بمنظور دفاع از حقوق خود و از حقوق بین المللی که در عهدنامه
های بین المللی تثبیت و در اساسنامۀ سازمان ملل تصریح شده است باید از وسائل دفاعی
خویش علیه تهاجم استفاده کنیم. راه حل دیگری وجود ندارد."
البته هر دولتی حق دارد که در مواقع لازم به سازش هائی با حفظ اصول دست
بزند. ولی در عرض دو سه روز از قطبی به قطب دیگر رفتن نشانۀ شتابزدگی و بی نقشگی
است.
٣- دربارۀ تحکم آمریکا که سلاح های اتمی باید از کوبا خارج شود چگونه رفتار
شد؟
در اظهاریۀ دولت شوروی در ٢٤ اکتبر ١٩٦٢ چنین گفته میشود: "آمریکا می طلبد
که تکنیک جنگی که برای دفاع کوبا ضروری است از خاک آن کشور بیرون برده شود. بدیهی
است که هیچ دولتی که استقلال خود را عزیز میدارد نمیتواند با این مطالبه موافقت
کند". "نمیتوان این نکته را نیز نادیده گرفت که اگر امروز آمریکا میکوشد کشورهای
دیگر را از تجارت با کوبا منع کند و نگذارد که از کشتی های خود برای کالا و بار به
کوبا استفاده کند فردا ممکن است محافل حاکمه بخواهند که چنین تصمیماتی علیه یک کشور
دیگر که سیاست و یا ساختمان اجتماعی آن بدلخواه محافل حاکمۀ آمریکا نیست نیز اتخاذ
شود."
در نامۀ رفیق خروشچف به بر تراند راسل در ٢٤ اکتبر ١٩٦٢ چنین گفته میشود:
"کاملا معلوم است که اگر بخواهیم راهزن را از این طریق رام کنیم که اول شال گردن
خود را باو بدهیم و پالتو و بعدا چیزهای دیگر را، او از این رفتار ما بترحم نخواهد
آمد و از راهزنی دست نخواهد کشید. بلکه بر عکس بی حیاتر خواهد شد. از این جهت باید
به راهزن دهنه زد تا اینکه قانون جنگ بعنوان قانون متداول میان اشخاص متمدن و دولت
ها بر قرار نشود".
آیا روشی که بعدا در مورد آمریکا بکار رفت بر اساس همین پرنسیپ بود که در
آن اعلامیه و این نامه تائید شده است؟
دربارۀ نکتۀ دوم
پس از این برخورد اتحاد شوروی با پیاده کردن موشک ها در کوبا و نظارت
سازمان ملل متحد در این کار موافقت کرد. اینک تذکار چند فاکت:
از نامۀ رفیق خروشچف به کندی در ٢٧ اکتبر ١٩٦٢:
"نگرانی شما آقای رئیس جمهور دربارۀ امنیت آمریکا برای من قابل درک است.
زیرا که این نخستین وظیفۀ رئیس جمهور است... من پیشنهاد میکنم: ما موافقیم که آن
وسائلی را که شما وسائل تهاجمی میدانید از
کوبا خارج کنیم... نمایندگان شما اظهاریه خواهند داد دربارۀ اینکه آمریکا
بنوبۀ خود، با توجه به نگرانی دولت شوروی، وسائل نظیر را از ترکیه خارج خواهد
کرد... بعدا نمایندگان مورد اعتماد شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهند توانست
اجرای این تعهدات را در محل نظارت کنند.
طبیعی است که باید از دولت کوبا و
ترکیه اجازه گرفت که نمایندگان مذکور بآن کشورها بروند و اجرای تعهدات را
بازرسی نمایند".
از نامۀ رفیق خروشچف به کندی در ٢٨ اکتبر ١٩٦٢:
”ما به افسران خود(همانطور که قبلا بشما اطلاع دادم وسائل مورد نظر ما در
دست افسران شوروی است) دستور دادیم ترتیبات لازم برای قطع ساختمان ابژکت های مذکور،
پیاده کردن آنها و باز گرداندن آنها به اتحاد شوروی بدهند. همانطور که قبلا در نامۀ
٢٧ اکتبر بشما اطلاع دادم ما موافقیم که با شما قرار بگذاریم که نمایندگان سازمان
ملل بتوانند از پیاده کردن وسائل مذکور اطمینان حاصل کنند.“
فرق مضمون این دو نامه باهم در دو چیز است: یکی اینکه در نامۀ اول خروج
موشک های آمریکا از ترکیه نیز بعنوان امتیازی در مقابل خروج موشک های شوروی از کوبا
مطرح بوده و در نامۀ دوم نیست. دیگر اینکه در نامۀ اول اجازۀ دولت کوبا(ترکیه) برای
نظارت نمایندگان سازمان ملل لازم شمرده شده ولی در نامۀ دوم موضوع مذکور مسکوت
مانده است.
از نامۀ کندی به خروشچف در ٢٧ اکتبر ١٩٦٢:
"وقتیکه من نامۀ شما را خواندم بآن نتیجه رسیدم که عناصر کلیدی پیشنهادهای
شما- که آنقدر که من فهمیدم بطور کلی قابل قبول است- نکات زیرین است: "شما موافقید
که این نوع اسلحه را تحت نظارت و بازرسی دقیق سازمان ملل از کوبا خارج کنید و تحت
ضمانت های لازم متعهد شوید که دیگر چنین نوع اسلحه به کوبا
نفرستید..."
از اظهاریۀ کندی در ٢٨ اکتبر ١٩٦٢:
"من تصمیم عاقلانه و دولتمدارانۀ نخست وزیر شوروی خروشچف را مبنی بر متوقف
ساختن پایگاه در کوبا، پیاده کردن سلاح های تهاجمی و باز گرداندن آنها به اتحاد
شوروی تحت نظارت سازمان ملل متحد را تبریک میگویم"[vii]
از اظهاریۀ کندی در ٢٠ نوامبر ١٩٦٢:
مطابق موافقتی که در نامه های ٢٧و ٢٨ اکتبر ما(کندی و خروشچف) بدست آمد
"نخست وزیر شوروی خروشچف موافقت کرد کلیۀ سیستم های سلاح هائی را که میتوان برای
هدفهای تهاجمی بکار برد از کوبا بیرون برد و از این ببعد ورود اینگونه سلاح را به
کوبا متوقف سازد و موافقت کند که نظارت و بازرسی لازم از طرف سازمان ملل بعمل آید.
تا اینکه اجراء این تعهدات و معتبر نگه داشتن آنها تضمین
شود."
از اظهاریۀ کندی در ٢٠ نوامبر ١٩٦٢:
"امروز نخست وزیر شوروی خروشچف بمن اطلاع داد که همۀ بمب افکن های "ایل ٢٨"
که الان در کوبا هستند در عرض ٣٠ روز از آنجا بیرون خواهند شد."[viii]
این موافقت جدیدی از طرف دولت شوروی با مطالبات آمریکا بود.
از نطق فیدل کاسترو در ١ نوامبر
١٩٦٢:
"کوبا بازرسی سازمان ملل و یا شیروخورشید سرخ بین المللی را نمیپدیرد، زیرا
که ما نمیخواهیم اصل حاکمیت ملی خود را زیر پا بگذاریم... همه باید در فکر صلح
باشند. ولی راهی که به نقض حقوق ملل بیانجامد راه صلح نیست. چنین راهی به جنگ
میانجامد."
از نطق استیونسن(نمایندۀ آمریکا در سازمان ملل) در ٧ ژانویه ١٩٦٢ در جلسۀ
سازمان کشورهای آمریکا:
بعضی از جنبه های توافق آمریکا و شوروی "نمیتواند بمرحلۀ اجراء درآید" زیرا
که کوبا از مطالبۀ کندی مبنی بر "بازرسی در محل" سر باز
میزند.
اسناد فوق حاکی از آن است که دولت اتحاد شوروی با دولت آمریکا موافقت کرد
که نمایندگان سازمان ملل برای دو کار به کوبا بروند: یکی برای نظارت و بازرسی در
پیاده کردن موشکهای موجود در کوبا و دیگر برای نظارت و بازرسی این تعهد که دیگر این
نوع اسلحه به کوبا فرستاده نشود. و این موافقت را دولت اتحاد شوروی بدون جلب نظر
کوبا انجام داد. ولی بدیهی است که موافقت با بازرسی در خاک یک کشور فقط و فقط حق آن
کشور است. و عدم مراعات این حق در حکم لطمه بر حاکمیت آن است.
از این گذشته راه باز کردن در یک کشور برای نظارت و بازرسی سازمان ملل متحد
که در شرایط کنونی آلت اجرای مقاصد آمریکاست، استقلال و حاکمیت آن کشور را در معرض
خطر قرار خواهد داد. مثال روشن کنگو برای اثبات این امر کافی است. رئیس جمهور
آمریکا کندی که بر روی مسئله نظارت و بازرسی سازمان ملل در کوبا پا فشاری میکرد،
هدفش آن بود که نقشۀ کنگو را در کوبا اجراء کند. موافقت دولت اتحاد شوروی با
پیشنهاد کندی علی الاصول ناصحیح بود.
میگویند که در هر حال، در پایان
کار، دولت آمریکا متعهد شد که به کوبا حمله نکند و به گروه های ارتجاعی اجازۀ حملۀ
مسلحانه به کوبا ندهد.
البته در شرایط کنونی بنظر نمیرسد که آمریکا در اجرای نقشۀ خود مبنی بر
نابود ساختن دولت سوسیالیستی کوبا درست از همان راهی برود که در گذشته رفته است.
ثبات و استواری دولت کوبا و تناسب قوا در صحنۀ جهانی امپریالیسم آمریکا را به
مراعات حزم و احتیاط بیشتری وامیدارد. البته عدم حمله بر کشور دیگر از لحاظ افکار
عمومی جهان و حقوق بین المللی از وظائف بدیهی هر دولت است و هر دولتی و از آنجمله
دولت آمریکا بدون تعهد خاص طبیعتاً متعهد اجرای چنین وظیفه ای است. نقض این اصل بین
المللی یک جنایت مسلم بشمار میآید. ولی در مورد اینکه دولت آمریکا در عدم حمله به
کوبا و جلوگیری از حملۀ مسلحانۀ ضد انقلابی ها به کوبا تعهدی کرده باشد، متاسفانه
من تاکنون به سندی برخورده ام که حاکی از جنبش تعهدی باشد. بلکه بر عکس اسناد موجود
نشان میدهد که آمریکا گستاخانه و راهزنانه وجود چنین تعهدی را انکار کرده است. من
در اینجا بذکر دو سند اکتفا میکنم:
از نطق فیدل کاسترو در سالگرد چهارم انقلاب کوبا:
”امپریالیست ها هیچگونه اظهاریۀ روشنی نداده اند. آنها در حرفهای خودشان
طفره رفتند و با لحن تهدید آمیزی، بالحن غدارانه ای گفتند: ”اگر کوبا بفعالیت
خرابکارانه دست نزند“ و بکارهائی از اینگونه نپردازد از حمله به کوبا خودداری
خواهند کرد. و اما اظهارات آنها در خطاب به مزدورانشان(اشارۀ کاسترو به ضد
انقلابیون کوباست - مترجم) را نمیتوان اظهارات صلح جویانه تلقی کرد. در این اظهارات
تضمینی برای وطن ما وجود ندارد... منظور امپریالیست ها از این تهدیدها چیست؟
امپریالیست ها عنودانه نمیخواهند اظهاریۀ صریح و روشنی بدهند. اتحاد شوروی سهم تعهد
خود را اجراء کرد، ولی آمریکا سهم خود را اجراء نمیکند.“[ix]
از نطق استیونسن در جلسۀ شورای سازمان دولت های آمریکا در ٧ ژانویه
١٩٦٣:
بعضی از جنبه های موافقت آمریکا و شوروی بعلت امتناع کوبا از پذیرفتن خواست
کندی مبنی بر ”بازرسی در محل“ ”نمیتواند بمرحلۀ اجراء در آید“ و دو ماه مذاکرات
آمریکا و شوروی به ”بن بست“ رسیده است.
در همین تاریخ آژانس یو پی از واشنگتن از قول مقامات مسئول آمریکائی خبر
دادند که چون مطالبۀ آمریکا از کوبا عملی نشده است آمریکا هیچگونه تضمین رسمی
دربارۀ خودداری از حملۀ مسلحانه به کوبا نخواهد داد.[x]
* * *
در پایان این مبحث اجازه میخواهم که مسئلۀ مهم دیگری را نیز در مورد بحران
در دریای کارائیب مطرح سازم:
در این تردیدی نیست که هدف اتحاد شوروی از ارسال موشک ها به کوبا مقابله با
دسائس امپریالیست ها بود و بحران در دریای کارائیب را باید معلول تحریکات
امپریالیست ها دانست. ولی آیا تاکتیک ارسال موشک به کوبا تاکتیک صحیحی بود؟ آیا اگر
به کوبا حمله میشد دولت شوروی و یا دولت کوبا این موشک ها را مورد استفاده قرار
میدادند؟ آیا امروز هم که گفته میشود موشک های اتحاد شوروی از کوبا دفاع خواهند کرد
این گفته صحیح است؟
تردیدی نیست که حملۀ امپریالیست ها به کوبا حملۀ اتمی نخواهد بود. در این
صورت دفاع از کوبا بوسیلۀ موشک های شوروی را بچه معنی باید فهمید؟
آیا بآن معنی باید فهمید که اگر امپریالیست ها به کوبا حمله ور شوند اتحاد شوروی
بمب اتمی با موشک بکشور آنها خواهد انداخت؟ اگر چنین است آیا این بآن معنی نیست که
دولت سوسیالیستی در شروع جنگ اتمی، پیشقدم میشود؟ آیا چنین پیشقدمی مخالف پرنسیپ
های صلح طلبانۀ دولت های سوسیالیستی نیست؟ بنظر من دولت شوروی که مدافع پرشور
جلوگیری از جنگ اتمی است هیچگاه در شروع جنگ اتمی پیشقدم نخواهد شد. پس در این صورت
دفاع از کوبا بوسیلۀ موشک های شوروی را بچه معنی باید فهمید؟
البته منظور من آن نیست که بنابراین دولت اتحاد شوروی باید از دفاع کوبا
صرفنظر کند. بهیچ وجه. دفاع از دولت سوسیالیستی کوبا وظیفۀ انترناسیونالیستی همۀ
دولت های سوسیالیستی است. ولی دفاع از کوبا با استفاده از سلاح اتمی ملازمه ندارد.
از اینجهت سئوال خود را دوباره تکرار میکنم: آیا تاکتیک ارسال موشک به کوبا تاکتیک
صحیحی بود؟"