در حاشیهﻯ اعتراضات درخشان
کارگران فرانسه
پیکار علیهﻯ ریاضت کشی احتیاج به
رهبری سیاسی دارد
خلاصهﺍﻯ از سرمقالهﻯ لافورش، ارگان
مرکزی حزب کمونیست کارگران فرانسه، ماهنامه شماره 533 اکتبر 2012
تصمیم مدیران کمپانی ذوب فلز
(آرسلور متال ) برای تعطیل آخرین کورهﮬﺎﻯ بلند حکایت از یک چرخش اقتصادی در
کشورمان دارد. اهمیت فوقﺍلعادهﻯ این ساختار صنعتی، به جای خود. اما با تعطیل آن
صدها شغل، کلی مهارت و کاردانی از میان می رود. در قبال غول جهانی فولاد...
دولت جرأت نمی کند که از خود واکنش نشان دهد، تصمیمی اتخاذ نماید، حاضر نیست
صنعت ذوب فلز را، بدون پرداخت غرامت ملی کند. تازه این به معنای صرفنظر کردن از
یارانهﮬﺎﻯ تا کنونی نیست. تسویه حساب آخرین مراحل مالی که هیچ، پای ثروتی کلان،
محصول استثمار هزاران کارگر طی سالیان متمادی در میان است.
نامیدن "جنایتکاران
اقتصادی" ضروری است، تا بتوان انحصارات را تحت تعقیب قرار داد... بکوشیم تا
این پیشنهاد در میان مردم اشاعه یابد... به یک عینیت سیاسی بدل شود.
با فراخوان مشترک 60 سازمان
سیاسی، سندیکاها، انجمنﮬﺎ علیهﻯ توافق مرکوزی، علیهﻯ ریاضت کشی، در روز سیﺍم
سپتامبر سال جاری میلادی، ماه گذشته، دهﮬﺎ هزار نفر در پاریس راهپیمائی کردند...
جبههﻯ چپ در این بسیج تودهﺍﻯ نقشی تعیین کننده داشت. با طرح ایدهﻯ برگزاری یک
تظاهرات ملی علیهﻯ توافق مرکوزی، موضوع این توافق، تصویب آن توسط نمایندگان
پارلمان، بدون یک همه پرسی... را به زیر سئوال برد. حال آن که دولت می خواست
همهﻯ کارها سریع، بدون بحث خاتمه پیدا کند. این بسیج پیوند میان توافق مرکوزی با
سیاست ریاضت کشی جاری را به دست داد... سیاستی که به خلقﮬﺎﻯ یونان، اسپانیا،
پرتقال، ایتالیا... تحمیل شد، تمام کشورهای اتحادیهﻯ اروپا را تابع فرمان بازارهای
مالی و اولیگارشی کرد. کلی تلاش شد تا این اعتراضات کارگری و تودهﺍﻯ علیهﻯ ریاضت
کشی، مورد توجه قرار نگیرند. بایکوت رسانهﮬﺎ بیخود نبود. میلیون نفر در پرتقال،
اسپانیا و یونان، در یک روز، راهپیمائی کردند، دهﮬﺎ هزار نفر در فرانسه و آلمان،
در ایتالیا و انگلستان و...
باید
برای هماهنگی بسیج، شروع تجمع در یک
روز واحد، فعالیت کنیم. به این منظور، باید میان نیروهای چپ، هواداران تحول
اجتماعی، آنان که علیهﻯ نئولیبرالیسم مبارزه می کنند و از سوسیال ــ
لیبرالیسم متمایزند، هماهنگی بیشتری به وجود آوریم و این ایده را در هر کشور و سطح
بینﺍلمللی گسترش دهیم.
جبههﻯ چپ باید برای
مسئولیت سیاسی خود پاسخگو باشد
جبههﻯ چپ، با برجسته کردن مسئلهﻯ
توافق مرکوزی و با کار برای بسیج نیرومند خیابانی، در "آزمایش" بازگشت
به عرصهﻯ سیاسی موفق شد... برای رد توافق مرکوزی نقش کلیدی داشت. کاری کرد که
سندیکاها، انجمنﮬﺎ، احزاب سیاسی... به خیابانﮬﺎ بیایند. جای سازمانﮬﺎﻯ مختلف را
نگرفت، اما تلاش کرد تا با حفظ یکپارچگی، هر یک از آنها جای خود را پیدا کند. برای
تداوم حضور خود در جنبش کارگری و تودهﺍﻯ، که از آن نیرو می گیرد، جبههﻯ چپ
باید در کنار کسانی باشد که علیهﻯ بیکارسازی، حذف خدمات اجتماعی... مبارزه می کنند.
باید برای اتحاد جبههﮬﺎﻯ مقاومت، در یک حرکت دستجمعی، حول مطالبات اجتماعی و سیاسی
فعالیت نماید. طبقهﻯ کارگر ما، جوانان ما، خلق ما احتیاج به یک جبههﻯ رزمنده، بسیج
کننده و مقاوم در قبال سیاست الیگارشی، احتیاج به یک جبههﻯ سیاسی، حامل آلترناتیوی
برای جدا شدن از نظام... دارد.