حاجی، حاجی مکه یا حاجی زاده، حاجی زاده، فرنگ
"واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند"
خواجه حافظ شیرازی
درایران بحثی درگرفته است که بیش از 3000 آقازاده برای تحصیل با حمایت مالی دولت جمهوری اسلامی که "حامی مستضعفان و کوخ نشینان" است به خارج رفته و حاضر نیستند به ایران اسلامی که وطن آرمانی آنها است، به مصداق "مرگ خوبه برای همسایه" برگردند.
به اعتراف روزنامه جوان: "با گذشت دو سال و هشت ماه از قرار گرفتن عزم مجلس بر بازگرداندن آقازادههای شاغل به تحصیل در دانشگاههای خارج به کشور از طرفی و افزایش ظرفیت دانشگاههای داخلی در رشتهها و مقاطع مختلف، گزارشهای رسیده نشان میدهد همچنان فرزندان مسئولان که برای تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کردهاند برای بازگشت به کشور مقاومت میکنند و آئیننامههای صادر شده تنها برای غیرآقازادهها اجرایی میشود."
همین روزنامه با طرح این مقدمه گزارش داد: "سوم مرداد که بیاید سه سال از اعلام خبر کلید خوردن بازگشت آقازادهها به کشور میگذرد. در آن روزها و بعد از انتشار بیانیهای مبنی بر بازگرداندن آقازادههای مشغول به تحصیل در خارج از کشور از سوی وزارت امور خارجه که در پی جلوگیری از سوء استفادههای سرویسهای جاسوسی بیگانگان صورت گرفت، مجلس نیز تلاش خود را به منظور محدود کردن استفاده از رانت برای تحصیل فرزندان مسئولان اعم از وزرا و نمایندگان در کشورهای خارجی آغاز کرد. ثمره این اقدامات، تسری محدودیتها و بازنگری روند مهاجرت علمی دانشجویان به خارج از کشور بود."
حجتالاسلام سلیمی نماینده مجلس در آن زمان اعلام کرد: "۳ هزار نفر از میان آمار دانشجویان ایرانی خارج از کشور را فرزندان مسئولان تشکیل میدهند و مجلس تا بازگرداندن تمام کسانی که با استفاده از رانت برای تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کردهاند، تلاش خواهد کرد و این موضوع هرگز دستخوش مرور زمان نمیشود."
وی بر این باور بود که "این امر تبعات اخلاقی، اعتقادی و سیاسی دارد که قابل تحمل نیست. علاوه بر این دانشجویان ایرانی در خارج از کشور با چالشهایی جدی مواجه هستند زیرا شبکههای مافیایی فراوانی مترصدند که آنها را به دام بیندازند."
وی تأکید داشت: "سوال اینجاست چرا وقتی ظرفیت در داخل کشور وجود دارد، باز بعضی از دانشجویان جذب اینگونه دانشگاهها میشوند، آن هم در رشتههایی که اساسا مورد نیاز جدی کشور نیز نیستند."
بر اساس اعترافات خود مقامات رژیم، آقازاده ها که فرزندان طبقات حاکمه و مافیای قدرت هستند کسر شأنشان آمده که در رشته های موجود دردانشگاههای جمهوری اسلامی تحصیل کنند. آنها ترجیح داده اند با بورس دولتی یعنی با پول مردم ایران و به قول خمینی کوخ نشینان علیرغم توانائی مالی به خارج بروند و کنگر خورده در آنجا لنگر بیندازند و برای خدمت به "جمهوری اسلامی" به ایران برنگردند. آنها حتی در رشته هائی تحصیل می کنند که مورد نیاز جامعه ایران در این مرحله از تحول نیست. یعنی رژیم جمهوری اسلامی نظارتی بر تحصیل آنها نداشته و در عرصه های غیر اقتصادی سرمایه گذاری می کند.
این دلشوره رژیم را از عدم بازگشت آقازاده ها چگونه می توان توضیح داد؟ در مملکتی که 90 درصد بهترین هایش در المپیادهای علوم به خارج و بویژه به آمریکا رفته اند، دلسوزانی رژیم برای بازگشت آقازاده ها بیشتر عوامفریبی و تسکین نگرانی ها و ناراحتی های مردم به نظر می رسد.
واقعیت این است که آخوندها خودشان به ریاکاری نقش خویش آگاهند و ترجیح می دهند فرزندانشان در دانشگاههائی تحصیل کنند که هم گوشت خوک می خورند و هم فروش مشروبات الکلی در کشورشان آزاد است. آنها ترجیح می دهند که فرزندانشان در مدارس و دانشگاههای مختلط آموزش ببینند و از گشت ماموران نهی از منکر در امان باشند و حتی تابعیت دوگانه از یک کشور غیر اسلامی برای امنیت شخصی خویش بپذیرند. آنها به فرزندان خود توصیه نمی کنند که آخوند شوند و به حوزه علمیه قم و نجف بروند. آنها به فرزندان خود توصیه نمی کنند فیزیک و شیمی و پزشکی اسلامی بخوانند و جنس مخالف را از طریق آئینه معالجه کرده و با دخیل بستن به ضریح مطهر حضرت معصومه معالجه کنند. آنها می فهمند که علوم طبیعی اسلامی و غیر اسلامی ندارد. آنها که در افکار ذهنیگرا هستند در عمل بسیار عینی قدم بر می دارند و فرق چلو کباب و نان و پنیر را می دانند. آنها خوب می دانند که ارزش دانشگاه های غیر اسلامی برای رشد استعداد فرزندانشان و آتیه آنها بهتر از دانشگاههای اسلامی در محیط مسموم خفقان و زورگوئی و استبداد فقاهتی است. آنها می دانند که فرزندانشان در ایران امنیت ندارند. دخترانشان مورد پیگرد خواهران زینب قرار می گیرند و به آنها در زندانهای مخفی خودسرانه تجاوز می شود و یا آنها را شکنجه می دهند.
نشریات ایران در مورد اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از قول متهم اختلاس آقای مه آفرید امیر خسروی نوشتند که یکی از رابطین ایشان با آقای محمود رضا خاوری، مدیر عامل پیشین بانک ملی و فراری به عتبه مطهر کانادا، یکی از آقا زاده ها بوده است.
به گزارش خبرنگار "بازتاب"، خبرنامه یک گروه اصولگرا درباره این آقازاده نوشته است:
"نامبرده تحصیلکرده و دارای مدرک دکترا از دانشگاه کشور آلمان که دارای دو ملیت ایرانی و آلمانی است به لیست متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی افزوده شد و حسب دستور قاضی پرونده جهت پارهای از توضیحات فراخوانده شده است."
به گزارش خبرنگار "آینده"، محمد جهرمی، وزیر دولت نهم و مدیر عامل بانک صادرات در دولت دهم که با توجه به روابط خاص سیاسی و حضور در کشور، هنوز مانند محمود رضا خاوری، مدیر عامل بانک ملی مورد پیگرد قرار نگرفته است، با مشکل دیگری در کنار پرونده سه هزار میلیارد تومانی مواجه شده است.
گفته می شود فرزند جهرمی به دلیل اتهامات مالی از سوی مراجع قضایی به مدت یک هفته بازداشت شده و هم اکنون با قید وثیقه آزاد شده است."
تازه آن آقازاده هائی هم که به ایران می آیند در رشته ای که تحصیل کرده اند به مردم ایران خدمت نمی کنند و به اعتبار نفوذ حاجی ها و آقاها و پدرانشان به امور پردرآمد مافیائی و اختلاس و دزدی می پردازند. این آقا زاده ها که با دنیای غرب آشنا شده اند و به زندگی در این ممالک و امنیت بورژوائی حاکم در آن و تقدس مالکیت خصوصی خو گرفته اند، مشکل بتوانند به ایران برگردند و در شرایط فقدان امنیت زندگی کنند. این آقازاده ها در عین حال به عامل فشارهای خانوادگی نیز بدل می شوند و در مقابل پدرانشان و خانواده های سنتی مقاومت می کنند. ما با نمونه های گوناگونی در این زمینه ها روبرو بوده ایم. آقا زاده ها گرچه بر اساس منافع طبقاتیشان به منافع ملی ایران خیانت می کنند و در دزدی ثروتهای مردم ما نقش دارند ولی عملا در میان خانوداه های سنتی نیز آشوب و تزلزل بپا می کنند و حاضر نیستند به زیر بار قربانی شدن حریم خصوصی زندگیشان بروند. آنها اسلام را با شرایط جدید زندگی مادیشان تفسیر می کنند. سر آنها را نمی شود به راحتی زیر آب کرد. از جمله یکی از بن بست های رژیم جمهوری اسلامی در همین است.
بر گرفته ازتوفان شماره 159 خرداد ماه 1392، ژوئن سال 2013، ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)