در افشای عوامل امپریالیسم در ایران و منطقه
موسسۀ ایرانى ــ آمریکائى (IACUS)
این مقاله در دسامبر سال ٢۰۰٥ در ارگان مرکزی حزب کمونیست سوئد، "پرولتر" انتشار یافته و به افشای مزدوران امپریالیسم در ایران و منطقه پرداخته است. ما خواندن این مقاله را به همۀ خوانندگان توفان توصیه می کنیم ttp://www.kommunisterna.org/politik/texter/asien/den-iranska-vanstern-och-irakkriget
خوانندگان وب سایتﻫﺎ و روزنامهﻫﺎﯼ بسیارى از گروهﻫﺎﯼ "چپ" که در خارج از ایران وجود دارند٬ کمترین اطلاعى در مورد این حقیقت که کشور همسایۀ ایران٬ عراق٬ در شرایط جنگى به سر می برد و توسط امپریالیسم آمریکا اشغال شده است٬ ندارند.
این چنین به نظر می آید که چپ سنتى ایران نگران مقاصد آمریکا که خواهان کنترل امکانات نفتى خاورمیانه است، نیست. "پروژۀ محافظه کاران جدید براى سده آمریکاى جدید (PNAC)" کمترین اهمیت و اساساً اهمیتى براى بسیارى از گروهﻫﺎﯼ دست چپى ایرانى ندارد. بخشى٬ به بهانۀ مبارزه با ارتجاع اسلامى٬ به صورتى غیر مستقیم از اشغال آمریکا در افغانستان و عراق حمایت می کنند. در واقع٬ این موضع٬ اشغال عراق٬ انعکاس ناکامیﻫﺎ و ناموفقیتﻫﺎﯼ جنبش چپ در خاورمیانه است.
بخشى از گروهﻫﺎﯼ دست چپى ایران تلاش می کنند که جنایات آمریکا را در منطقه نادیده بگیرند٬ اما هیچکس نمی تواند همکارى مستقیم کمونیستﻫﺎﯼ ایرانى را با دستگاه ادارى بوش انکار نماید. هر دو حزب کمونیست ایران (به استثناى فراکسیونﻫﺎﯼ جدا شده) و نیروهاى سیاسى تحت رهبرى جلال طالبانى و مسعود بارزانى بخشى از شوراى حکومتى عراق را تشکیل می دهند.
اینها با اشغالگران٬ نه فقط در بازداشتﻫﺎ٬ شکنجه و کشتار هزاران شورشى عراقى همکارى می کنند٬ بلکه هم چنین در ایجاد دولتى از نوع لیبرال آن که آیندۀ عراق (بدون در نظر گرفتن این که آنها کُرد٬ سنى یا شیعه هستند) را به سرمایهﻫﺎﯼ بینﺍلمللى٬ مانند بانک جهانى٬ صندوق بینﺍلمللى پول و شرکتﻫﺎﯼ بینﺍلمللى مانندHalliburton ٬ Bechtel و غیرو و غیرو می فروشد. در مبارزۀ بى ارزش آنها (اگر نه به طور کامل فاقد صلاحیت) علیۀ رژیم صدام٬ آنها با اشغالگران با هدف سرنگون نمودن یک حکومت سکولار همکارى نمودهﺍند٬ براى این که آن را با رژیمى ارتجاعى٬ خدا سالارى در محیطى که به صورت فزایندهﺍﯼ تمایل به جنگى داخلى دارد٬ جایگزین نمایند. آیا آنها واقعاً تصور می کنند که می توانند حامیانى را زمانی که این رژیم دست نشانده نابود بشود، داشته باشند؟
متأسفانه این چنین تمایلاتى در جنبش چپ ایران وجود دارد. به جاى این که روش و اهداف خودشان را در این که چرا ملایان توانستند٬ و نه دست چپیﻫﺎ٬ قدرت را پس از شاه دیکتاتور به دست بگیرند٬ به زیر سئوال ببرند٬ در وضعیت یک خلاء سیاسى٬ به نظر می رسد که دست چپیﻫﺎﯼ تأثیر گرفته از غرب در انتظارند که دولت جمهورى اسلامى٬ توسط امپریالیسم آمریکا بدون کمترین توجهى (یا درکى)، چه چیزى جایگزین آن خواهد شد، سرنگون بشود.
***
قبل از این که کسى نتایج فوق را مورد سئوال قرار دهد٬ باید این روشنفکران سهل انگارى٬ سکوت یا تمجید خود را در مجموعهﺍﯼ از سئوالات٬ که ما مطرح خواهیم نمود توضیح بدهند.
1 ــ امپریالیسم آمریکا میلیونﻫﺎ دلار از ثروت متعلق به مردم را مسدود (در واقع دزدیدهﺍند) نموده و بر روى آنها دست گذاشته است. چرا چپ ایران در طى تمام این سالﻫﺎ در مورد آن سکوت اختیار نموده است؟
2- در زمانى که امکانات کرۀ زمین٬ سوخت و انرژى٬ در حال تمام شدن است٬ چرا این گروهﻫﺎ سکوت اختیار نمودهﺍند و یا با استعمارگران (در تبلیغات) جهت نفى حق مردم ایران در غنى سازى اورانیوم با اهداف صلح آمیز٬ هم صدا شدهﺍند؟
زنده بادسوسیالیسم، این پرچم نجات بشریت
حزب عالی ترین شکل تشکیلات طبقاتی پرولتاریا است (لنین)
3 ــ سکوت در مقابل جنایات امپریالیسم آمریکا چه معنائى دارد؟
4 ــ چرا آنها در برابر این حقیقت که (مکۀ دموکراسى) خود آنها در حال ایجاد یک "جمهورى اسلامى" دیگر در خاور میانه (در مورد عربستان سعودى و دیگر عروسکان دیکتاتور صحبت نمی کنم) سکوت نمودهﺍند هم زمان سرنگونى طالبانﻫﺎ و صدام حسین را مورد ستایش قرار دادند
5 ــ آنها چگونه می توانند ادعا کنند که با جمهورى اسلامى مخالفند زمانی که در مقابل جنایات دیگر دولتﻫﺎ، اسرائیل٬ که مردم فلسطین را به بردگى کشیده و این که حق غیر یهودیان را (و نه فقط مسلمانﻫﺎ) در داشتن کشور خودشان در بسیارى از بخشﻫﺎﯼ کشور انکار می کنند٬ این که با یهودیان ازدواج کنند و اینکه هم تراز با یهودیان به حساب بیایند سکوت اختیار نمودهﺍند؟
به جاى کار کردن در میان تودهﻫﺎ٬ اغلب این گروهﻫﺎﯼ دست چپى ترجیح می دهند که به عنوان "مسیح حقیقت گو"٬ ایفاى نقش نمایند٬ و وب سایتﻫﺎ و نشریات خود را با بیانیهﻫﺎﯼ عمومى بى اهمیت٬ حقایق بى ربط (کاملاً موافقم ــ مترجم)٬ شعارهاى پیش پا افتاده٬ پر می کنند٬ امرى که در ادامه، آنها را از تودهﻫﺎﯼ ایرانى و شرایط زندگى آنها دور می نماید.
به جاى طرح مسائل اجتماعى٬ که در حال حاضر اجباراً باید نئو لیبرالیسم را به عنوان مسئلۀ اصلى شامل شود٬ بسیارى از گروهﻫﺎ خود را با شعارهاى عمومى مانند "دموکراسى" و یا "جمهورى سکولار" در شکلى بسیار پراکنده مشغول می کنند٬ امرى که یک بار دیگر درک آنها را در مورد جهانى شدن اقتصاد و به دنبال آن نقش بینﺍلمللى سرمایهﻫﺎﯼ مالى افشاء می نماید.
با این چنین روشى٬ جنبش چپ ایران نه فقط بر روى یک نقطه در جا خواهد زد٬ (امرى که تا به حال ادامه داشته است)٬ بلکه فعالیتﻫﺎﯼ بى ثمرشان تنها به حمایت از امپریالیسم آمریکا تمام خواهد شد. (دقیقاً ــ مترجم).
در رابطه با همکارى سیاسى با آمریکا٬ ما باید بخصوص اشاره و محکوم کنیم. سازمانﻫﺎئى را که از جانب سازمان جاسوسى آمریکا کمک مالى دریافت می کنند و از جانب آن مورد پشتیبانى قرار می گیرند:
سازمان مجاهدین خلق٬ که خود را به یک ارتش مزدور تبدیل نموده است و پیش بردن تبلیغات ضد ایرانى را پیشۀ خود نموده است.
فراکسیونﻫﺎﯼ سلطنت طلب٬ که از طریق وب سایتﻫﺎﯼ خود و بیست کانال ماهوارهﺍﯼ که توسط CIA تأمین مالى می شوند (از لوس آنجلس٬ کالیفرنیا) اکاذیب فراوانى را در مورد مردم ایران منتشر می نمایند.
و رهبرى ارتجاعى حزب کمونیست کارگرى (حزب کمونیست کارگران) و انشعابات آنها حول ایدئولوژى حکمت.
موسسه ایرانى - آمریکایى (IACUS)