به مناسبت هشتم مارس روز بين المللى زن
زنان دردوران شوروی سوسیالیستی استالینی
.
در مورد
هشتم مارس این روز بزرگ تاریخی بسيار نوشته شده است· به همين دليل تصور کرديم که
چاپ مجدد مقاله اى در اين مورد از نويسنده ى بسيار سرشناس لوٸيس استرانگ٬ که
بعنوان روزنامه نگار از ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۹ در اتحاد جماهير شوروى زندگى میکرد٬ برای
خوانندگان جذاب باشد. آنا لوٸيس استرانگ٬ روزنامه نگار کمونيست آمريکايى در ۲۴
نوامبر ۱۸۸۵ در فرند٬ نبراسکا متولد شدو
در ۲۹ مارس ۱۹۷۰در پکن در گذشت· او يک
روزنامه
17
توفان الکترونیکی شماره 92 اسفند ماه
1392
نگارجانبدار طبقه کارگربود که به خاطر گزارشات سیاسی
وفرهنگی واجتماعیش از اتحاد جماهير شوروى و جمهورى خلق چين معروف گشت .وی دراین
گزارش به نقش زنان در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی استالینی می پردازد وازعظمت
کار فرهنگی واجتماعی دربین عقب مانده ترین اقشار جامعه و استقرار جامعه نوین
سوسیالیستی سخن می گوید. انقلاب فرهنگی در
اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی استالینی بقدری عمیق وهمه جانبه بود که
ازورای همین گزارش کوتاه نیزمی توان به جایگاه این انقلاب که زنان نقش عظیمی درآن
داشتنذ، پی برد. پی برد که چگونه رژیم
نوین سوسیالیستی مبارزه علیه ستم طبقاتی و رفع بی عدالتیهای اقتصادی را با با
مبارزه علیه ستم اجتماعی وفرهنگی و مرد سالاری وبیسوادی پیوند می داد ودریک رابطه
دیالکتیکی وطبقاتی به حل مسائلی نظیر رفع ستم بر زنان والغای فرهنگ وسنن مرد
سالاری می پرداخت.دستآوردهای انقلاب فرهنگی درشوروی سوسیالیستی بسیار عطیم
وآموزنده است و خواندن این گزارش کوتاه نیز خالی ازفایده نخواهد بود
***
زن دردوران استالين
تغيير
جايگاه زن يکى از مهمترين تغييرات اجتماعى
در سراسر اتحاد جماهير شوروى بود· انقلاب به زنان تساوى حقوقى و سياسى اهدا نمود: صنعتى شدن ،شرايط را براى پرداخت دستمزد
برابر فراهم آورد· اما زنان در روستاها هنوز با
قرنها عادات وسنن کهن در پیکار بودند. بعنوان مثال خبری از سیبری بدست آمد که در
آن زنان پس از استقرار مزارع اشتراکى و
کسب استقلال،همگان را به "دعوت
به اعتصاب" عليه
ضرب و شتم مردان وعادات کهن کرده وآن را در عرض یک هفته درهم شکستند.
"مردها
همگى اولين زنى را که ما در روستايمان به او راى داديم مورد تمسخر قرار دادند"٬ يکى از بزرگان روستا به من گفت٬ "اما در انتخابات بعدى ما به شش زن راى
خواهيم داد و اکنون اين ما هستيم که ميخنديم·"
من بيست نفر از اين روساى زن روستاها را در سال ۱۹۲۸ در قطارى در
سيبرى٬ عازم کنگره زنان در مسکو ملاقات
کردم ·
اين
اولين سفر براى بسيارى از آنها بود و فقط يک نفر تا آنزمان از سيبرى خارج شده بود· آنها به مسکو "به منظور دادن مشاوره به دولت"٬بعنوان نمایندگان منتخب زنان شهرشان٬ دعوت شده بودند·
دشوارترين
پیکار براى آزادى زنان در آسياى مرکزى رخ داد·
در آنجا٬ زنان احشام محسوب میشدند٬ در ازدواجهاى زود هنگام فروخته
ميشدند و پس از آن ٬ يک حجاب بلند سياه
بافته شده از دم اسب که تمام صورت را ميپوشاندو
راه تنفسى آنها را مسدود میکردو از قدرت بينايىشان ميکاست٬ برسرشان خراب میشد تا هرگز
در ملاء عام ظاهر نشوند.
سنت
به شوهران اين حق را ميداد که زنان خود را بخاطر بى حجابى به قتل برسانند. ملاها –روحانیون
مسلمان از اين امر با توسل به مذهب حمايت
مينمودند· زنان روسى اولين پيام آزادى
را به ارمغان آوردند٬ آنها درمانگاه رفاه کودک جايى که زنان بومى در حضور يکديگر
بى حجاب بودند برقرارساختند.· در آنجا٬ حقوق زنان و زشتيهاى
حجاب مورد بحٽ و گفتگو قرار ميگرفت· حزب کمونيست اعضاى خود را بخاطر اينکه زنانشان را در انتخاب حجاب
آزاد بگذارند تحت فشار قرار ميداد·
هنگاميکه
من براى اولين بار از تاشکند بازديد ميکردم٬ ۱۹۲۸ ٬ در کنفرانسى از جانب زنان
کمونيست اعلام شد: "اعضاى
ما در روستاهاى عقب مانده مورد ظلم و ستم قرار ميگيرند٬ مورد شکنجه قرار گرفته و
به قتل ميرسند· اما امسال ما بايد به استفاده
از حجاب کريه المنظر پايان بدهيم٬ اين سال بايد به سالى تاريخى مبدل بشود·" علت صدور اين قطعنامه وقوع
حوادٽى تکان دهنده بود· دخترى از مدرسه تاشکند در
محل زندگى خود تعطيلاتش را صرف تبليغ و ترويج براى حقوق زنان نمود· بدن مٽله شده او با کارتى حامل اين عبارات به مدرسه فرستاده شده
بود: " اين
پاسخی براى آزادى زنان شما·" زن ديگرى به درخواست خواستگاری زميندارى پاسخ منفى داده و با دهقانى
کمونيست ازدواج کرده بود٬ گروهى متشکل از ۱۸ نفر٬ به تحريک زميندار٬ او را در
هشتيمن ماه بارداريش مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس بدن او را به رودخانه
انداختند·
زنان
به منظور بيان مبارزه اشان اشعارى را سروده بودند·
هنگاميکه زولفيا خان٬ مبارزى براى آزادى٬ توسط ملايان زنده به آتش
کشيده شد٬ زنان روستا در سوگ او نامه اى نوشتند:
18 توفان الکترونیکی شماره 92 اسفند ماه
1392
"آه٬ زن٬ جهان مبارزه تو را بخاطر آزادى فراموش نخواهد نمود! شعله اى که تو برافروختى مشعليست در دستان ما·"
پناهگاه
ظلم و ستم ارتدکس "بخاراى
مقدس" بود·
در آنجا٬ برنامه کشف حجاب پرشورى سازماندهى شد·
عبارتى منتشر شد که در روز زن٬ ۸ مارس٬ "حادٽه اى ديدنى و جذاب" رخ خواهد داد· در آنروز جلسات دسته جمعى
زنان در بسيارى از نقاط شهر برگزار شد و سخنرانان زن از همه خواستند که "بلافاصله حجابهايشان را از سر بردارند·" پس از آن زنان بسوى تريبون حرکت
کردند٬ حجاب را قبل از سخنرانان از سرشان برداشتند و براى رژه رفتن به خيابانها
رفتند· تريبونهايى تعيين شده بودند
که رهبران دولت از آنجا به زنان اداى احترام مينمودند·
زنان ديگر به صف تظاهر کننده گان ميپيوستند و حجاب خود را از سر
برداشته و بسوى تريبونها پرتاب ميکردند· آن رژه سنت حجاب را در بخاراى مقدس ملغا نمود· زنان بسيارى٬ البته٬ دوباره خود را٬ قبل از
برخورد با شوهرهايشان٬ ملبس به حجاب نمودند·
اما از آنزمان به بعد استفاده از حجاب کمتر و کمتر شد·
حکومت
اتحاد جماهير شوروى بخاطر آزادى نمودن زنان از حربه هاى مختلفى بهره بردارى نمود·
تحصيلات٬ تبليغات٬ قانون هر يک جاى خود را داشتند·
دادگاههاى عمومى زيادى بخاطر شوهرانى که زنان خود را به قتل رسانده
بودند برگزار شد· فشار تبليغات جديد قضات را
تقويت نمود که احکام اعدام را براى سننى که در گذشته جرم محسوب نميشدند تايىد
نمايند· مهمترين سلاح براى آزادى
زنان٬ متناسب با روسيه٬ صنعتى شدن مدرن بود·
من
در بخاراى قديم از کارخانه جديد پشم بازديد کردم·
مدير آن٬ مردى خسته و رنگ پريده که به منظور ساختن صنعت جديد٬ بدون
اينکه بخوابد٬ کار ميکرد٬ به من گفت که از کارخانه انتظار نميرود که در آينده اى
نزديک سودآور باشد· "ما
در حال آموزش زنان روستا براى کار کردن در کارخانه اى هستيم که در آينده در
ترکستان احداٽ خواهد شد· کارخانه ما آگاهانه از نيرويى استفاده ميکند که حجاب زنان را ملغا کند٬ ما در کارخانه خواهان زنانى هستيم که
حجاب بر سر نميگذارند·"
دختران
کارگرنساج ترانه اى را در مورد معناى جديد زندگى هنگاميکه حجاب را با دستمال –٬
روسرى٬ عوض کردند چنین نوشتند·
"در راه آمدن به کارخانه
روسرى جديدى پيدا کردم
يک روسرى سفيد٬ روسرى از ابريشم
خريدارى شده با کار دستان خودم!
همهمه کارخانه در من است
آن به من نظم ميدهد
به من انرژى ميدهد·"
نمی
توان مطلب زیر را خواند و بر عکس بياد "ترانه پيراهن" توماس
هود٬ که کارخانجات قديمى انگليس را توصيف مينمايد نيفتاد·
"با انگشتانى خسته و فرسوده٬
با نخ و سوزن خود سرگرم است٬
زنى نشست٬ در لباسى ژنده و غير زنانه٬
کوک٬ کوک٬ کوک٬ در فقر٬ گرسنگى و کٽافت٬
و هنوز٬ با صدايى از سرشار از درد٬
او ترانه پيراهن را ميخواند·"
در انگليس –سرمايه دارى٬ کارخانه بعنوان وسيله استٽمار براى بدست
آوردن سود ظاهر شد· در
اتحاد جماهير شوروى٬ نه فقط وسيله اى براى ٽروت جمعى٬ بلکه ابزارى بود آگاهانه
براى شکستن قيد و بندهاى کهن.
فرخنده باد 8 مارس، روزجهانی زن!