سگ زرد برادر شغال است
دولت اسرائیل یک دولت یهودی است. دولت ایران یک دولت اسلامی شیعه دوازده امامی است. هر دو این دولتها دول مذهبی اند و برای سایر اقلیتهای مذهبی تولید درد سر می کنند. قوانین اساسی در هر دو کشورها بر اساس تلمود و یا قرآن تدوین شده است و خرافات را برای تحمیق مردم و شستشوی مغزی آنها در قوانین کشور داخل کرده اند.
اسرائیل خود را یک دولت یهودی می داند، یعنی هویت خویش را بر اساس موازین دین یهود و باورهای به آن تعریف می کند. همین نوع تفسیر از دولت یعنی اینکه حقوق شهروندی که دستآورد بشریت در چندین قرن پیش بوده است زیر پا گذارده می شود و بازگشتی به قعر تاریخ است. دولت در ممالک دموکراتیک و پیشرفته و متمدن بورژوازی دولتی جدا از مذهب و بر اساس حقوق تعریف شده شهروندان در قانون اساسی عمل می کند. البته ناگفته پیداست دولت به مفهوم حکومت همواره محصول مبارزه آشتی ناپذیر طبقاتی بوده و در آینده نیز تا طبقات وجود دارند باقی خواهد ماند ولی قبول این اصل نباید ما را از تحلیل مشخص از شرایط مشخص دور کند و تفاوتهای مهم میان دولت ارتجاعی جمهوری اسلامی، اسرائیل یا دولت دموکرتیک سوئد و نروژ و... نبینیم.
امسال 60 سال از تاسیس دولت اسرائیل می گذرد. اسرائیل سر پل امپریالیست آمریکا در منطقه ثروتمند و مملو از منابع انرژی خاور میانه و نزدیک است. اسرائیل یک دولت نژاد پرست و فاشیستی است. دولتی است که در منطقه خاورمیانه به تفرقه افکنی، دسیسه چینی، تفنن، تخریب مشغول است. این دولت شاخکهای کسب خبر امپریالیسم در منطقه است. این کشور یهودیان جهان و بویژه منطقه را در درون خودش جمع کرده و با شستشوی مغزی آنها یک ظرفیت عظیم تجربی و فرهنگی جاسوسی پدید آورده است. دولت اسرائیل دولتی ضد دموکراتیک و ضد بشری است. همدستان اسرائیل در منطقه بویژه بخش بزرگی از ناسیونال شونیستها کرد مرتبا از دموکراتیک بودن اسرائیل سخن گفته و اسرائیل را تنها دولت دموکراتیک در منطقه تبلیغ می کنند. این ریاکاری و چاپلوسی بادمجان دورقابچینان ناسیونالیست کُرد برای پرده پوشی و توجیه همدستی آنها با صهیونیستها بر ضد خلقهای منطقه است. ملا مصطفی بارزانی افتخار می کرد که بر ضد اعراب با اسرائیل همدست است. هم اکنون جلال طالبانی و مسعود بارزانی و عبداﷲ مهتدی، حزب دموکرات کردستان ایران و نظایر آنها همه و همه با اسرائیل در منطقه همکاری دارند. دولت اسرائیل از دولت دست نشانده اکراد در شمال عراق حمایت همه جانبه می کند.
پیروان منصور حکمت سالها بعنوان بلندگوی موساد از سیاستهای اسرائیل در “ساختمان سوسیالیسم کیبوتسی“!؟؟؟ دفاع کردند و اعلام کردند که دولت اسرائیل را دموکرات دانسته و آنها را بر عربهای مسلمان ترجیح می دهند. این سیاست سیاست دستگاههای جاسوسی اسرائیل در همه جهان است تا اعمال ضد بشری و جنایتکارانه خویش را بر ضد خلقهای منطقه در لباس “دموکراتیک“ توجیه کند. یک دولت اشغالگر و آدمکش، نژاد پرست و وحشی خون آشام نمی تواند دموکرات باشد.
امروز در اثر مبارزه حزب کار ایران(توفان) دارودسته های اسرائیلی پیرو منصور حکمت آنچنان بی آبرو شده اند که جرات ندارند به صراحت از صهیونیستهای اسرائیلی دفاع کنند. آنها از سیاستهای اسرائیل در منطقه بر ضد جنبش آزادیبخش فلسطین و لبنان و افغانستان و عراق حمایت می کنند و حاضرند در پارکابی امپریالیست آمریکا به ایران حمله کنند. این همدستان سیاست اسرائیل از بمب اتمی اسرائیل که دنیا و منطقه را تهدید می کند و بمب اتمی واقعی است و تعداد آن بنا بر روایتی به 150 عدد می رسد سخنی نمی گویند ولی مرتب از بمب اتمی واهی آخوندها سخن رانده و حق مسلم ایران را در غنی سازی اورانیوم نفی می کنند. این عده حتی از جیمی کارتر آمریکائی که صدای اعتراضش به جنایتکاری اسرائیل بلند شده است عقب مانده ترند. این عده چه بخواهند و چه نخواهند، چه آگاه باشند و چه خودشان را علیرغم افشاءگریهای ما به نادانی بزنند سیاست صهیونیستها را در منطقه مورد تائید قرار می دهند. شعاردادن آنها علیه جمهوری جنایتکار اسلامی کوچکترین تغییری در ماهیت سیاست ارتجاعی و اسرائیل پسند آنها نمی دهد. حمایت از سیاست اسرائیل در منطقه اشکال مختلف دارد. از راست تا “چپ“ کشیده می شود. حزب ما این سیاستها را با تمام قوا افشاء می کند.
در اسرائیل در سالهای 1980 اقلیتی از یهودیان پیدا شدند که با این تعریف از کشور اسرائیل مخالف بودند. دولت اسرائیل در سال 1985 با تصویب اکثریت قاطع نمایندگان کِنِسِت(مجلس اسرائیل-توفان) در قانون اساسی آورده شد که به موجب آن هیچ حزبی که برنامه اش آشکارا با اصل “دولت یهود“ مباینت داشته باشد و یا پیشنهاد تغییر این اصل را از طرق دموکراتیک مطرح کند اجازه شرکت در انتخابات را ندارد. ما ایرانیها با همین پدیده طور دیگری آشنا هستیم. در ایران یک شورای نگهبان وجود دارد که وظیفه تشخیص این امر را بعهده گرفته است.
دولت اسرائیل خود “دولت یهود“ را رسما چنین بیان می کند. آقای اسرائیل شاهاک که یک اسرائیلی مترقی است از این تقلب دولت اسرائیل و رسانه های گروهی جهان پرده بر داشته و در کتاب خود بنام “تاریخ یهود آئین یهود“(نشر قطره در ایران) از این تعریف رسمی نام برده است. بر اساس این تعریف رسمی ، “اسرائیل منحصرا “متعلق“ به اشخاصی است که صرفنظر از محل زندگیشان، توسط مقامات اسرائیل به عنوان “یهودی“ شناخته شوند، ولاغیر. به عبارت دیگر اسرائیل به شهروندان غیر یهودی آن که رسما از نظر طبقه اجتماعی، شهروند درجه دو شناخته شده اند، تعلق ندارد، این عملا بدین معناست که اگر اعضاء یک قبیله پروئی به آئین یهود در آیند و بر این اساس یهودی محسوب شوند، بلافاصله شهروند اسرائیل شناخته خواهند شد و تقریبا از 70 درصد اراضی ساحل غربی(معادل 92 در صد مساحت کل اسرائیل) که رسما فقط به یهودیان اختصاص دارد، می توانند استفاده کنند. تمام غیر یهودیان(نه فقط فلسطینیها) از استفاده از اراضی ساحل غربی منع شده اند(این ممنوعیت شامل عربهای اسرائیلی که خدمت وظیفه خود را در ارتش اسرائیل گذرانده و به مدارج بالا رسیده اند نیز می گردد.) مورد پروئیهای جدید الخلقه در اراضی ساحل غربی نزدیک نابلس در سرزمینی که سکونت غیر یهودیان در آنجا رسما مستثنی شده بود، اسکان داده شدند. همه دولتهای اسرائیل حاضرند هر خطری از جمله خطر جنگ را بپذیرند تا اینکه این شهرکها که منحصرا از کسانی که خود را “یهودی“ می خوانند(و نه اسرائیلی آن گونه که اغلب رسانه های گروهی به دروغ ادعا می کنند) تشکیل شده است، صرفا تحت سلطه “یهود“ بماند.
...
در عین حال ضرورت فوری دیگری نیز برای ارائه یک تعریف رسمی از اینکه “چه کسی یهودی است و چه کسی یهودی نیست“ وجود دارد. دولت اسرائیل رسما در اغلب شئون زندگی به نفع یهودیان و به ضرر غیر یهودیان قایل به تبعیض می شود و من سه مورد از مهم ترین موارد این تبعیضها را ذکر می کنم: حق اقامت، حق کار، حق برابری در قبال قانون. تبعیض در اقامت مبتنی بر این واقعیت است که حدود 92 در صد از سرزمین اسرائیل متعلق به دولت است و توسط هیات زمین اسرائیل „Israel land Authority“ بر اساس مقررات وضع شده از سوی “صندوق ملی یهود“ “ewish National Fund(J.N.F.)“ وابسته به “سازمان صهیونیست جهانی“ “World Zionist Organization” اداره می شود. صندوق ملی یهود، حق اقامت، حق اقدام به هر نوع تجارت و غالبا حق کار را برای غیر یهودیان صرفا به خاطر آنکه یهودی نیستند، به رسمیت نمی شناسد. در صورتی که یهودیان مجاز به اقامت، تجارت و کار در هر نقطه اسرائیل می باشند. اگر چنین عمل تبعیض آمیزی علیه یهودیان در کشورهای دیگر انجام شود بیدرنگ و با توجیه مخصوص به خود به خود برچسب “یهود ستیزی“ خورده و بی تردید موجب بروز اعتراضات عمومی وسیع می گردد. همین تبعیض اگر در اسرائیل اعمال گردد، معمولا به عنوان بخشی از “ایدئولوژی یهود“ به راحتی نادیده گرفته شده و یا چنانچه ندرتا در جایی ذکر شود با یک عذر خواهی رفع و رجوع می گردد.
نپذیرفتن حق کار به معنای این است که غیر یهودیان در سرزمین های تحت مسئولیت هیات زمین اسرائیل، برابر مقررات صندوق ملی یهود، رسما حق کار کردن ندارند. بدون شک این مقررات همیشه یا، غالبا به اجراء در نمی آیند اما به هر حال وجود دارند. هر از گاهی اسرائیل از طریق مقامات دولتی خود دست به تلاشهای تبلیغاتی می زند مثلا وقتی که وزارت کشاورزی با جمع آوری میوه باغهای متعلق به یهودیان واقع در سرزمین ملی(یعنی سرزمینی که متعلق به دولت اسرائیل است) توسط کارگران عرب، حتی اگر این کارگران شهروند اسرائیل باشند، مخالفت می کند. اسرائیل همچنین یهودیان ساکن “سرزمین ملی“ را از اینکه بخشی از زمین خود را حتی برای مدتی کوتاه به اعراب اجاره دهند نیز اکیدا منع کرده و متخلفین را با جریمه های سنگین مجازات می کند، در حالی که برای غیر یهودیان مانعی ندارد که زمین خود را به یهودیان اجاره بدهند. در مورد خودم، این بدان معناست که من صرفا به خاطر یهودی بودنم حق دارم یک باغ میوه را برای برداشت محصول آن از یک یهودی دیگر اجاره کنم اما یک غیر یهودی اعم از اینکه شهروند اسرائیل باشد یا یک بیگانه مقیم، چنین حق ندارد.
شهروندان غیر یهودی اسرائیل در برابر قانون با دیگران یکسان نیستند. این تبعیض در بسیاری از قوانین اسرائیل که در آنها اصطلاحات “یهودی“ و “غیر یهودی“ معمولا به صورت واضح بیان نشده است، احتمالا به دلیل پرهیز از تداخل معنا، مثل قوانین خشک مربوط به مراجعت یهودیان، به چشم می خورد. بر طبق آن قانون، فقط اشخاصی که رسما “یهودی“ شناخته می شوند حق دارند به طور اتوماتیک وارد اسرائیل شده و در آن ساکن شوند. این عده به راحتی “گواهینامه مهاجرت“ دریافت می کنند. این گواهینامه حق شهروندی اسرائیل را در همان بدو ورود، به صرف مراجعت به وطن مادری به همراه حق برخورداری از مزایای مالی متعدد به آنان اعطا می کند که تا حدی با قوانین کشورشان متفاوت است. یهودیانی که از ایالتهای شوروی سابق به اسرائیل مهاجرت کنند، مبلغی بیش از بیست هزار دلار به ازای هر خانواده به عنوان “حق جذب“ دریافت می نمایند. کلیه یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت کنند، طبق این قانون، بلافاصله از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در کنست برخوردار می شوند، حتی اگر یک کلمه هم زبان عبری ندانند“.
کار ایدئولوژی ارتجاعی و نژادپرستانه صهیونیستی به اینجا ختم نمی شود. رسانه های غرب همراه با همدستان ایرانی خودشان در مورد صهیونیسم تنها به دروغ متوسل می شوند دارودسته های همفکر منصور حکمت در دفاع از صهوینیسم معتقدند که نباید صفت صهیونیست رادر مورد اسرائیل بکار برد زیرا گویا این واژه ایست که “اسلامیستها“ در مورد اسرائیل بکار می برند. این دروغگوها به فریب مردم اشغال دارند زیرا که صهیونیستهای اسرائیلی از اینکه خودشان را صهیونیست بنامند ابائی ندارند.
“اسرائیل در میان شهروندان یهودی خود ایدئولوژی انحصارگرای سر زمین بازخرید شده را تبلیغ می کند. هدف رسمی اسرائیل از کم جلوه دادن تعداد شهروندان غیر یهودی در این ایدئولوژی، که در برنامه درسی کودکان مدارس هم گنجانیده شده به وضوح قابل مشاهده است. آنان فکر کرده بودند که این ایدئولوژی در سراسر اسرائیل یا در آنچه پس از 1967 به عنوان سرزمین اسرائیل خوانده می شود قابل اعمال است. بر اساس این ایدئولوژی، سرزمین بازخرید شده، سرزمینی است که از مالکیت غیر یهودی به مالکیت یهودی در آمده است. این مالکیت می تواند خصوصی، متعلق به صندوق ملی یهود و یا دولت اسرائیل باشد. برعکس، سرزمینی که متعلق به غیریهودیان است، “غیر باز خرید شده“ تلقی می شود. بدین ترتیب اگر یک یهودی مرتکب زشت ترین جرائم ممکن گردد، کافی است که یک قطعه زمین از یک غیر یهودی متدین بخرد، تا از این طریق سرزمین “غیر باز خرید شده“ تبدیل به “باز خرید شده“ شود. با تمام اینها اگر یک غیر یهودی متدین از بدترین یهودی زمینی را بخرد، زمین کاملا بازخرید شده قبلی مجددا تبدیل به “غیر باز خرید شده“ می گردد. نتیجه منطقی چنین ایدئولوژیی، “اخراج“ یا به قول آنها “انتقال“ همه غیر یهودیان از آن ناحیه از زمینی است که باید “باز خرید“ شود. بنابراین مدینه فاضله “ایدئولوژی یهود“ مورد قبول دولت اسرائیل، زمینی است که کاملا “باز خرید“ شده و هیچ قسمت از آن مدیون غیر یهودیان یا ساخته و پرداخته آنان نباشد.. ..
به همین ترتیب ایجاد کیبوتص ها که به عنوان تلاشی در جهت ایجاد یک مدینه فاضله مورد تحسین قرار گرفت، در واقع یک مدینه فاضله انحصارگرا بوده و هست، اینها حتی اگر متشکل از منکرین خدا باشند، اصولا با پذیرش اعراب مخالف بوده و خواستار آنند که اعضای بالقوه را از میان سایر ملیتها انتخاب کرده و ابتداء آنان را به آئین یهود در آورند. لذا تعجبی ندارد اگر فرزندان کیبوتص را نظامی ترین فرقه جامعه یهودیان اسرائیل بخوانیم.“
وقتی ما از آبادیهای یهودی نشین سخن می رانیم. آبادیهائی هستند که در آنها نه شهروندان اسرائیلی که می توانند غیر یهود باشند بلکه یهودیانی زندگی می کنند که به سرزمینهای باز خرید شده دست یافته اند. اسرائیلیهای درجه دوم حق زندگی در این آبادی نشینها را ندارند. دولت فاشیستی و صهیونیستی اسرائیل یک رژیم نکبتبار را در منطقه خاور میانه علم کرده است. ملل منطقه هرگز به بقاء صهیونیسم در خاور میانه تن نخواهند داد همانگونه که ملتهای جهان کمر نازیهای نزاد پرست را شکستند کمر صهیونیسم نژادپرست را نیز خواهند شکست.
البته در این باب می توان صفحات فراوانی را پر کرد ولی همین چند نمونه نشان می دهد که دولت اسرائیل یک دولت دموکراتیک آنگونه که پیروان منصور حکمت و رسانه های امپریالیستی قصد دارند بخورد ما دهند نیست. این رژیم دیکتاتوری فاشیستی یهودی است و با آدمخواران باید مبارزه بی امان کرد.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 100 تیر ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org
دولت اسرائیل یک دولت یهودی است. دولت ایران یک دولت اسلامی شیعه دوازده امامی است. هر دو این دولتها دول مذهبی اند و برای سایر اقلیتهای مذهبی تولید درد سر می کنند. قوانین اساسی در هر دو کشورها بر اساس تلمود و یا قرآن تدوین شده است و خرافات را برای تحمیق مردم و شستشوی مغزی آنها در قوانین کشور داخل کرده اند.
اسرائیل خود را یک دولت یهودی می داند، یعنی هویت خویش را بر اساس موازین دین یهود و باورهای به آن تعریف می کند. همین نوع تفسیر از دولت یعنی اینکه حقوق شهروندی که دستآورد بشریت در چندین قرن پیش بوده است زیر پا گذارده می شود و بازگشتی به قعر تاریخ است. دولت در ممالک دموکراتیک و پیشرفته و متمدن بورژوازی دولتی جدا از مذهب و بر اساس حقوق تعریف شده شهروندان در قانون اساسی عمل می کند. البته ناگفته پیداست دولت به مفهوم حکومت همواره محصول مبارزه آشتی ناپذیر طبقاتی بوده و در آینده نیز تا طبقات وجود دارند باقی خواهد ماند ولی قبول این اصل نباید ما را از تحلیل مشخص از شرایط مشخص دور کند و تفاوتهای مهم میان دولت ارتجاعی جمهوری اسلامی، اسرائیل یا دولت دموکرتیک سوئد و نروژ و... نبینیم.
امسال 60 سال از تاسیس دولت اسرائیل می گذرد. اسرائیل سر پل امپریالیست آمریکا در منطقه ثروتمند و مملو از منابع انرژی خاور میانه و نزدیک است. اسرائیل یک دولت نژاد پرست و فاشیستی است. دولتی است که در منطقه خاورمیانه به تفرقه افکنی، دسیسه چینی، تفنن، تخریب مشغول است. این دولت شاخکهای کسب خبر امپریالیسم در منطقه است. این کشور یهودیان جهان و بویژه منطقه را در درون خودش جمع کرده و با شستشوی مغزی آنها یک ظرفیت عظیم تجربی و فرهنگی جاسوسی پدید آورده است. دولت اسرائیل دولتی ضد دموکراتیک و ضد بشری است. همدستان اسرائیل در منطقه بویژه بخش بزرگی از ناسیونال شونیستها کرد مرتبا از دموکراتیک بودن اسرائیل سخن گفته و اسرائیل را تنها دولت دموکراتیک در منطقه تبلیغ می کنند. این ریاکاری و چاپلوسی بادمجان دورقابچینان ناسیونالیست کُرد برای پرده پوشی و توجیه همدستی آنها با صهیونیستها بر ضد خلقهای منطقه است. ملا مصطفی بارزانی افتخار می کرد که بر ضد اعراب با اسرائیل همدست است. هم اکنون جلال طالبانی و مسعود بارزانی و عبداﷲ مهتدی، حزب دموکرات کردستان ایران و نظایر آنها همه و همه با اسرائیل در منطقه همکاری دارند. دولت اسرائیل از دولت دست نشانده اکراد در شمال عراق حمایت همه جانبه می کند.
پیروان منصور حکمت سالها بعنوان بلندگوی موساد از سیاستهای اسرائیل در “ساختمان سوسیالیسم کیبوتسی“!؟؟؟ دفاع کردند و اعلام کردند که دولت اسرائیل را دموکرات دانسته و آنها را بر عربهای مسلمان ترجیح می دهند. این سیاست سیاست دستگاههای جاسوسی اسرائیل در همه جهان است تا اعمال ضد بشری و جنایتکارانه خویش را بر ضد خلقهای منطقه در لباس “دموکراتیک“ توجیه کند. یک دولت اشغالگر و آدمکش، نژاد پرست و وحشی خون آشام نمی تواند دموکرات باشد.
امروز در اثر مبارزه حزب کار ایران(توفان) دارودسته های اسرائیلی پیرو منصور حکمت آنچنان بی آبرو شده اند که جرات ندارند به صراحت از صهیونیستهای اسرائیلی دفاع کنند. آنها از سیاستهای اسرائیل در منطقه بر ضد جنبش آزادیبخش فلسطین و لبنان و افغانستان و عراق حمایت می کنند و حاضرند در پارکابی امپریالیست آمریکا به ایران حمله کنند. این همدستان سیاست اسرائیل از بمب اتمی اسرائیل که دنیا و منطقه را تهدید می کند و بمب اتمی واقعی است و تعداد آن بنا بر روایتی به 150 عدد می رسد سخنی نمی گویند ولی مرتب از بمب اتمی واهی آخوندها سخن رانده و حق مسلم ایران را در غنی سازی اورانیوم نفی می کنند. این عده حتی از جیمی کارتر آمریکائی که صدای اعتراضش به جنایتکاری اسرائیل بلند شده است عقب مانده ترند. این عده چه بخواهند و چه نخواهند، چه آگاه باشند و چه خودشان را علیرغم افشاءگریهای ما به نادانی بزنند سیاست صهیونیستها را در منطقه مورد تائید قرار می دهند. شعاردادن آنها علیه جمهوری جنایتکار اسلامی کوچکترین تغییری در ماهیت سیاست ارتجاعی و اسرائیل پسند آنها نمی دهد. حمایت از سیاست اسرائیل در منطقه اشکال مختلف دارد. از راست تا “چپ“ کشیده می شود. حزب ما این سیاستها را با تمام قوا افشاء می کند.
در اسرائیل در سالهای 1980 اقلیتی از یهودیان پیدا شدند که با این تعریف از کشور اسرائیل مخالف بودند. دولت اسرائیل در سال 1985 با تصویب اکثریت قاطع نمایندگان کِنِسِت(مجلس اسرائیل-توفان) در قانون اساسی آورده شد که به موجب آن هیچ حزبی که برنامه اش آشکارا با اصل “دولت یهود“ مباینت داشته باشد و یا پیشنهاد تغییر این اصل را از طرق دموکراتیک مطرح کند اجازه شرکت در انتخابات را ندارد. ما ایرانیها با همین پدیده طور دیگری آشنا هستیم. در ایران یک شورای نگهبان وجود دارد که وظیفه تشخیص این امر را بعهده گرفته است.
دولت اسرائیل خود “دولت یهود“ را رسما چنین بیان می کند. آقای اسرائیل شاهاک که یک اسرائیلی مترقی است از این تقلب دولت اسرائیل و رسانه های گروهی جهان پرده بر داشته و در کتاب خود بنام “تاریخ یهود آئین یهود“(نشر قطره در ایران) از این تعریف رسمی نام برده است. بر اساس این تعریف رسمی ، “اسرائیل منحصرا “متعلق“ به اشخاصی است که صرفنظر از محل زندگیشان، توسط مقامات اسرائیل به عنوان “یهودی“ شناخته شوند، ولاغیر. به عبارت دیگر اسرائیل به شهروندان غیر یهودی آن که رسما از نظر طبقه اجتماعی، شهروند درجه دو شناخته شده اند، تعلق ندارد، این عملا بدین معناست که اگر اعضاء یک قبیله پروئی به آئین یهود در آیند و بر این اساس یهودی محسوب شوند، بلافاصله شهروند اسرائیل شناخته خواهند شد و تقریبا از 70 درصد اراضی ساحل غربی(معادل 92 در صد مساحت کل اسرائیل) که رسما فقط به یهودیان اختصاص دارد، می توانند استفاده کنند. تمام غیر یهودیان(نه فقط فلسطینیها) از استفاده از اراضی ساحل غربی منع شده اند(این ممنوعیت شامل عربهای اسرائیلی که خدمت وظیفه خود را در ارتش اسرائیل گذرانده و به مدارج بالا رسیده اند نیز می گردد.) مورد پروئیهای جدید الخلقه در اراضی ساحل غربی نزدیک نابلس در سرزمینی که سکونت غیر یهودیان در آنجا رسما مستثنی شده بود، اسکان داده شدند. همه دولتهای اسرائیل حاضرند هر خطری از جمله خطر جنگ را بپذیرند تا اینکه این شهرکها که منحصرا از کسانی که خود را “یهودی“ می خوانند(و نه اسرائیلی آن گونه که اغلب رسانه های گروهی به دروغ ادعا می کنند) تشکیل شده است، صرفا تحت سلطه “یهود“ بماند.
...
در عین حال ضرورت فوری دیگری نیز برای ارائه یک تعریف رسمی از اینکه “چه کسی یهودی است و چه کسی یهودی نیست“ وجود دارد. دولت اسرائیل رسما در اغلب شئون زندگی به نفع یهودیان و به ضرر غیر یهودیان قایل به تبعیض می شود و من سه مورد از مهم ترین موارد این تبعیضها را ذکر می کنم: حق اقامت، حق کار، حق برابری در قبال قانون. تبعیض در اقامت مبتنی بر این واقعیت است که حدود 92 در صد از سرزمین اسرائیل متعلق به دولت است و توسط هیات زمین اسرائیل „Israel land Authority“ بر اساس مقررات وضع شده از سوی “صندوق ملی یهود“ “ewish National Fund(J.N.F.)“ وابسته به “سازمان صهیونیست جهانی“ “World Zionist Organization” اداره می شود. صندوق ملی یهود، حق اقامت، حق اقدام به هر نوع تجارت و غالبا حق کار را برای غیر یهودیان صرفا به خاطر آنکه یهودی نیستند، به رسمیت نمی شناسد. در صورتی که یهودیان مجاز به اقامت، تجارت و کار در هر نقطه اسرائیل می باشند. اگر چنین عمل تبعیض آمیزی علیه یهودیان در کشورهای دیگر انجام شود بیدرنگ و با توجیه مخصوص به خود به خود برچسب “یهود ستیزی“ خورده و بی تردید موجب بروز اعتراضات عمومی وسیع می گردد. همین تبعیض اگر در اسرائیل اعمال گردد، معمولا به عنوان بخشی از “ایدئولوژی یهود“ به راحتی نادیده گرفته شده و یا چنانچه ندرتا در جایی ذکر شود با یک عذر خواهی رفع و رجوع می گردد.
نپذیرفتن حق کار به معنای این است که غیر یهودیان در سرزمین های تحت مسئولیت هیات زمین اسرائیل، برابر مقررات صندوق ملی یهود، رسما حق کار کردن ندارند. بدون شک این مقررات همیشه یا، غالبا به اجراء در نمی آیند اما به هر حال وجود دارند. هر از گاهی اسرائیل از طریق مقامات دولتی خود دست به تلاشهای تبلیغاتی می زند مثلا وقتی که وزارت کشاورزی با جمع آوری میوه باغهای متعلق به یهودیان واقع در سرزمین ملی(یعنی سرزمینی که متعلق به دولت اسرائیل است) توسط کارگران عرب، حتی اگر این کارگران شهروند اسرائیل باشند، مخالفت می کند. اسرائیل همچنین یهودیان ساکن “سرزمین ملی“ را از اینکه بخشی از زمین خود را حتی برای مدتی کوتاه به اعراب اجاره دهند نیز اکیدا منع کرده و متخلفین را با جریمه های سنگین مجازات می کند، در حالی که برای غیر یهودیان مانعی ندارد که زمین خود را به یهودیان اجاره بدهند. در مورد خودم، این بدان معناست که من صرفا به خاطر یهودی بودنم حق دارم یک باغ میوه را برای برداشت محصول آن از یک یهودی دیگر اجاره کنم اما یک غیر یهودی اعم از اینکه شهروند اسرائیل باشد یا یک بیگانه مقیم، چنین حق ندارد.
شهروندان غیر یهودی اسرائیل در برابر قانون با دیگران یکسان نیستند. این تبعیض در بسیاری از قوانین اسرائیل که در آنها اصطلاحات “یهودی“ و “غیر یهودی“ معمولا به صورت واضح بیان نشده است، احتمالا به دلیل پرهیز از تداخل معنا، مثل قوانین خشک مربوط به مراجعت یهودیان، به چشم می خورد. بر طبق آن قانون، فقط اشخاصی که رسما “یهودی“ شناخته می شوند حق دارند به طور اتوماتیک وارد اسرائیل شده و در آن ساکن شوند. این عده به راحتی “گواهینامه مهاجرت“ دریافت می کنند. این گواهینامه حق شهروندی اسرائیل را در همان بدو ورود، به صرف مراجعت به وطن مادری به همراه حق برخورداری از مزایای مالی متعدد به آنان اعطا می کند که تا حدی با قوانین کشورشان متفاوت است. یهودیانی که از ایالتهای شوروی سابق به اسرائیل مهاجرت کنند، مبلغی بیش از بیست هزار دلار به ازای هر خانواده به عنوان “حق جذب“ دریافت می نمایند. کلیه یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت کنند، طبق این قانون، بلافاصله از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در کنست برخوردار می شوند، حتی اگر یک کلمه هم زبان عبری ندانند“.
کار ایدئولوژی ارتجاعی و نژادپرستانه صهیونیستی به اینجا ختم نمی شود. رسانه های غرب همراه با همدستان ایرانی خودشان در مورد صهیونیسم تنها به دروغ متوسل می شوند دارودسته های همفکر منصور حکمت در دفاع از صهوینیسم معتقدند که نباید صفت صهیونیست رادر مورد اسرائیل بکار برد زیرا گویا این واژه ایست که “اسلامیستها“ در مورد اسرائیل بکار می برند. این دروغگوها به فریب مردم اشغال دارند زیرا که صهیونیستهای اسرائیلی از اینکه خودشان را صهیونیست بنامند ابائی ندارند.
“اسرائیل در میان شهروندان یهودی خود ایدئولوژی انحصارگرای سر زمین بازخرید شده را تبلیغ می کند. هدف رسمی اسرائیل از کم جلوه دادن تعداد شهروندان غیر یهودی در این ایدئولوژی، که در برنامه درسی کودکان مدارس هم گنجانیده شده به وضوح قابل مشاهده است. آنان فکر کرده بودند که این ایدئولوژی در سراسر اسرائیل یا در آنچه پس از 1967 به عنوان سرزمین اسرائیل خوانده می شود قابل اعمال است. بر اساس این ایدئولوژی، سرزمین بازخرید شده، سرزمینی است که از مالکیت غیر یهودی به مالکیت یهودی در آمده است. این مالکیت می تواند خصوصی، متعلق به صندوق ملی یهود و یا دولت اسرائیل باشد. برعکس، سرزمینی که متعلق به غیریهودیان است، “غیر باز خرید شده“ تلقی می شود. بدین ترتیب اگر یک یهودی مرتکب زشت ترین جرائم ممکن گردد، کافی است که یک قطعه زمین از یک غیر یهودی متدین بخرد، تا از این طریق سرزمین “غیر باز خرید شده“ تبدیل به “باز خرید شده“ شود. با تمام اینها اگر یک غیر یهودی متدین از بدترین یهودی زمینی را بخرد، زمین کاملا بازخرید شده قبلی مجددا تبدیل به “غیر باز خرید شده“ می گردد. نتیجه منطقی چنین ایدئولوژیی، “اخراج“ یا به قول آنها “انتقال“ همه غیر یهودیان از آن ناحیه از زمینی است که باید “باز خرید“ شود. بنابراین مدینه فاضله “ایدئولوژی یهود“ مورد قبول دولت اسرائیل، زمینی است که کاملا “باز خرید“ شده و هیچ قسمت از آن مدیون غیر یهودیان یا ساخته و پرداخته آنان نباشد.. ..
به همین ترتیب ایجاد کیبوتص ها که به عنوان تلاشی در جهت ایجاد یک مدینه فاضله مورد تحسین قرار گرفت، در واقع یک مدینه فاضله انحصارگرا بوده و هست، اینها حتی اگر متشکل از منکرین خدا باشند، اصولا با پذیرش اعراب مخالف بوده و خواستار آنند که اعضای بالقوه را از میان سایر ملیتها انتخاب کرده و ابتداء آنان را به آئین یهود در آورند. لذا تعجبی ندارد اگر فرزندان کیبوتص را نظامی ترین فرقه جامعه یهودیان اسرائیل بخوانیم.“
وقتی ما از آبادیهای یهودی نشین سخن می رانیم. آبادیهائی هستند که در آنها نه شهروندان اسرائیلی که می توانند غیر یهود باشند بلکه یهودیانی زندگی می کنند که به سرزمینهای باز خرید شده دست یافته اند. اسرائیلیهای درجه دوم حق زندگی در این آبادی نشینها را ندارند. دولت فاشیستی و صهیونیستی اسرائیل یک رژیم نکبتبار را در منطقه خاور میانه علم کرده است. ملل منطقه هرگز به بقاء صهیونیسم در خاور میانه تن نخواهند داد همانگونه که ملتهای جهان کمر نازیهای نزاد پرست را شکستند کمر صهیونیسم نژادپرست را نیز خواهند شکست.
البته در این باب می توان صفحات فراوانی را پر کرد ولی همین چند نمونه نشان می دهد که دولت اسرائیل یک دولت دموکراتیک آنگونه که پیروان منصور حکمت و رسانه های امپریالیستی قصد دارند بخورد ما دهند نیست. این رژیم دیکتاتوری فاشیستی یهودی است و با آدمخواران باید مبارزه بی امان کرد.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 100 تیر ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org