راهزن دریائی کیست؟
سیاست راهبردی امپریالیستی برای توسعه حیطه نفوذ
مطبوعات سرشار از حضور دزدان دریائی است، که در دریای عدن در شاخ آفریقا، راه را بر کشتیهای تجاری و تفریحی می بندند و با اخاذی کلان از شرکتهای کشتیرانی و دولتهای مربوطه، آنها را آزاد می کنند. باین ترتیب راهزنان دریائی بر عبور نفت و انرژی جهان کنترل خویش را اعمال می کنند. در حقیقت، یک بازار بورس نفت نیز، در شاخ آفریقا بوجود آمده است.
این بازی مدتهاست ادامه دارد و کشتیهای چینی، ایرانی، و اروپائی مورد تجاوزقرار گرفته اند.
مطبوعات می نویسند در سال گذشته 42 کشتی مورد تجاوز قرار گرفته و ربوده شده اند.
ظاهرا وضع طوری است که از نظر حقوق ملل، دول مورد تجاوز که در فکر اقدامات تنبیهی هستند، نمی توانند به آبهای کشور سومالی که پناهگاه این شبکه است رسما وارد شوند زیرا این عمل از نظر حقوق جهانی به معنی تجاوز به حریم آبهای ساحلی سومالی محسوب می شود. ولی تجاوز به آبهای ساحلی سومالی از سالها قبل بطور غیر رسمی آغاز شده است. شرکتهای بزرگ ماهی گیری امپریالیستی با کشتیهای صید ماهی بطور مستمر به حریم آبی سومالی تجاوز کرده و از عدم توانائی دولت ضعیف سومالی برای دفاع از تمامیت ارضی خویش، منابع حیاتی مردم این کشور را ربوده اند. مقاومت مردم سومالی از آن لحظه در مقابل ناوگانهای تجاری و ماهیگیری امپریالیستها آغاز شده است.
مسئول چنین وضعی خود امپریالیستها هستند زیرا مانع از آنند که در کشور سومالی یک حکومت مرکزی بر سر کار آید. اتیوپی در همین چندی پیش برای ممانعت از روی کار آمدن حکومت “تروریستها“ بصورت غیر قانونی به کشور سومالی تجاوز کرد و به کشتار مردم عادی پرداخت و حال باید این مشاوران جرج بوش از تجربه عراق و افغانستان یاد بگیرند و خاک سومالی را ترک کنند. کشور کوچک و ضعیفی نظیر اتیوپی وقتی بخود اجازه می دهد قوانین جهانی را لگد مال کند، نباید تعجب کند اگر در فردا، کشورش توسط امپریالیستها و یا همسایگان دیگرش که بیشتر مورد توجه استعمارگران هستند اشغال شود. اتپوپی و ممالک نظیر که تعهدات جهانی را لگدمال می کنند خود اولین قربانیان نقض این تعهدات هستند. برعکس این ممالک ضعیف هستند که باید خویش را در پناه این تعهدات قرار دهند و بر اجرای بی برو برگرد آن پای بفشارند.
آمریکا و متحدش اتیوپی در سالهای 1991 تا 1996 در سرزمینی که دچار جنگ خانگی بود گلوله های ضد تانک رادیو آکتیو استفاده کردند و ساختمانها و صنایع زیر بنائی این کشور را از بین بردند. ارتش کشور سومالی فاقد تانک است و استفاده از گلوله های ضد تانک آلوده آمریکائی نمی توانست به بهانه نابودی تانکهای دشمن پرتاب شود، این اقدام فقط برای تفاله زدائی اتمی آمریکا بود. همان کاری را که آنها در یوگسلاوی، عراق و افغانستان بانجام رساندند و می رسانند. باین جنایت آمریکائیها و وضعی که با همدستی اتیوپی متحد امپریالیستها در سومالی ایجاد شده است در نهمین نشست کمیسیون حقوق بشر در ژنو در 18 سپتامبر 2008 اشاره رفت. یکی از سخنرانان در مورد سومالی در این نشست به اهمیت راهبردی این منطقه اشاره کرد. کشور سومالی طویلترین مرز دریائی را در آفریقا دارد. این مرز دریائی برای انتقال نفت از سومالی و سودان که بر اساس تحقیقات از منابع عظیم انرژی برخوردارند اهمیت وافری دارد(طبق تخمین 10 میلیارد بارل نفت). نه تنها لوله انتقال نفت که ساختنش به سوی سواحل مرزی آغاز شده، بلکه وضعیت جغرافیائی این کشور که کانال سوئز و دریای سرخ و شاخ آفریقا را کنترل کند برای امپریالیستها مهم است.
حال این وضعیت در سومالی پیدا شده است. این راهزنان دریائی نه جغدی بر شانه و نه کشتی توپدار دارند و نه یک چشمشان کور است. برعکس هر دو چشمشان باز است و با قایقهای سریع کوچک از عقب به کشتیها و ناوگانهای بزرگ که قدرت مانور ندارند حمله می کنند و چون تا دندان به سلاحهای سبک مجهزند فورا این کشتیها را به گروگان می گیرند. تاکیتک نظامی آنها بسیار جالب است و از کارکشتگی آنها حکایت می کند.
بیش از صدها کشتی مورد تجاوز این گروههای “راهزن“ قرار گرفته است. این راهزنان دریائی ظاهرا از چنان نیروئی برخوردارند و از چنان شبکه وسیعی رهبری می شوند که قادرند باجهای کلان را از دولتها و شرکتها در همه جای دنیا دریافت کنند و آنها را به مراکز از قبل تعیین شده برسانند. جالب آن است که این راهزنان، هر کشتی معمولی را مورد تجاوز قرار نمی دهند و در این تجاوز انضباط خاصی را رعایت می کنند. از عجایب آنکه آنها از قبل، از رسیدن این کشتیها خبر دارند، ساعت ترک ازبنادر، مقصد آنها و تاریخ ورودشان را به سواحل سومالی و حتی بدریای عدن می دانند. گفته می شود که سازمان خبررسانی آنها در بنادر مهم از جمله دوبی بسیار فعال است.
پس از جنجالی که ممالک امپریالیستی بر سر این راهزنان دریائی بر پا کردند و اظهار داشتند که در دریای آزاد به یاری کشتیها خواهند رفت و جریانهای مشکوک را کنترل می کنند دولتهای روسیه، ایران و چین هم تقاضای سهم کردند و کشتیهای خویش را به منطقه فرستادند تا در این عملیات جهانی سهیم باشند و از رقبا رودست نخورند. همه فهمیدند که در پس پرده مبارزه با راهزنان دریائی پرده پوشی برای راهزنی دیگری قرار دارد.
سیر حوادث نشان می دهد که در پشت این عملیات، راهزنان دریائی واقعی نهفته اند. آنها به صورت غیر قانونی از رقبا باج می گیرند و بطور غیر رسمی تنگه های مهم جهانی را از نظر راهبردی چه سیاسی و چه اقتصادی کنترل می کنند. این کنترل متکی بر هیچ ضابطه و موازینی نیست و خودسرانه انجام می گیرد. مثلا اگر آمریکائیها و یا آلمانها و فرانسویها بخواهند یک کشتی “مشکوک“ روسی، چینی و یا ایرانی را کنترل کنند نیازی به هیچ اجازه نامه ای ندارند، می توانند خودسرانه با استناد به حضور راهزنان دریائی با صحنه سازی به تمامیت ارضی و حقوق دریائی این ممالک تجاوز کنند و اطلاعات جاسوسی بدست آورند و کنترل نظامی منطقه را به بهانه مبارزه با راهزنان دریائی بدست آورند. با جار و جنجال تبلیغاتی و آماده کرده افکار عمومی در طی ماهها و سالها زمینه را برای کسب رای تقلبی در شورای امنیت سازمان ملل بدست آورند و به خاک سومالی به بهانه تعقیب راهزنان دریائی وارد شوند. راهزنان دریائی که در پشت پرده اند با این سیاست راهزنانه نظارت راهبردی خویش را بر این منطقه گسترده اند. آنها می خواهند از نفوذ چین و روسیه در آفریقا جلوگیرند و از هم اکنون یک جنگ پنهانی و “خصوصی“ را در مرزهای آبی ساحل شرقی آفریقا با ممالک “شرور“ شروع کرده اند.
بنظر می رسد که باید شبکه راهزنان سومالی از حمایت یک مافیای بزرگ جهانی برخوردار باشد که آنها را مرتب مجهز می سازد. در پس پرده تنها منافع سیاسی امپریالیستها نهفته است که با این صحنه سازی حضور دائمی خویش را در منطقه افزایش ، تجهیزات خویش را در دریاها توجیه کنند و به اشغال ممالک بپردازند.
جغد شوم راهزنی بر شانه امپریالیستها نشسته است که هر روز به شگرد جدیدی متوسل می شوند. یک روز در عراق بمب اتمی و کارخانه های مواد میکروبی “کشف“ می کنند ومیلیونها نفر را کشته و بی خانمان می نمایند و یک روز هم راهزن دریائی مانند فیلمهای هولیود در دهانه دریای سرخ و شاخ آفریقا که محل جولان امپریالیست فرانسه است ایجاد می کنند.
یکی از عرصه های جنگ امپریالیستی در آینده آفریقاست. این کشور مملو از مواد اولیه است که مورد نیاز ممالک امپریالیستی است. از هم اکنون نزاع گاه پنهان و گاه آشکاری برای نفوذ در منطقه در گرفته است. کشور سرمایه داری چین توانسته با وامهای دراز مدت و کم بهره و شرکت در ساختمان صنایع زیر بنائی در آفریقا محبوبیت خوبی برای خویش کسب کند و در ممالک سودان و سومالی و پاره ممالک دیگر آفریقائی از نفوذ قابل توجهی برخوردار شود. هم اکنون شرکت نفت دولتی چین (ث. ن. او.او .ث CNOOC) اجازه نامه پژوهش برای یافتن نفت را در سومالی بدست آورده است. این شرکت مشترک طبق قرار دادی در ماه مه 2006 تولید و استخراج نفت را در دستور کار خود قرار داده است. این قرار داد در ماه نوامبر سال 2006 در مذاکرات سران چین و آفریقا در پکن مابین طرفین منعقد گردید و دولت چین تضمین کرده است51 درصد در آمد نفت را در اختیار دولت سومالی بگذارد.
نشریه فاینشنال تایمز کوم مورخ 29/12/2008 Financial times. com در رابطه با نفوذ چین در آفریقا به سخنرانی آقای بارنی یپسن Barney Jopson در نایروبی در 13 ژوئیه 2007 تحت عنوان “نفت سومالی- معامله ای برای چین“ اشاره کرده است و می نویسد که “کشور سومالی منطقه خارج از نفوذ شرکتهای نفتی آمریکاست“.
نشریه زود دویچه تسایتونگ در تاریخ 02/01/2009 در مورد رقابت امپریالیستی برا ی تسلط بر آفریقا می نویسد: “چین و آمریکا مواظب همدیگر هستند. هر دو می خواهند منابع نفت کناره نیل را مورد استفاده قرار دهند. در شورای امنیت نظر مشترکی پیدا نمی کنند. باین جهت جنگ افروزان در دارفو به جنایت ادامه می دهند“(توجه کنید اگر پای منافع اروپائیها در کار بود نام این کار را جنایت نمی گذاشتند و مبارزه با تروریسم می نامیدند- توفان).
حال به خبری که نشریه آلمانی اشپیگل در شماره 48 خود در سال 2008 منتشر کرده است توجه کنید: “دوازده کشتی ربوده شده در حال حاضر در سواحل سفید شنی ایل Eyl قرار دارند. در میان آنها بارکش ویژه اوکرائینی “Faina“ است که پنجاه روز است وجود دارد. بار این کشتی 33 تانک برای یک گیرنده مشکوک آفریقائی است(به نقل از اشپیگل شماره 41). باج درخواستی در مذاکرات اخیر مبلغ 8 میلیون دلار است...“. همین نشریه در شماره 42 خود در توضیح بیشتر می نویسد: “زمانیکه راهزنان سومالی در دوهفته قبل بارکش اوکرائینی فاینا را ربودند با 33 تانک نوع ت-72 روبرو شدند. دولت اوکرائین و کنیا مدعی اند که این سلاحها برای ارتش منظم کنیاست. معذالک پاره ای قراین سازمانهای جاسوسی و نظامی این حدس را تائید می کند، کنیا در واقع با این تانکها در صدد تجهیز دستجات شورشی SPLA در جنوب سودان که کشوری از نظر سیاسی بی ثبات است، می باشد.“. نشریه مذکور در مقاله مفصل خود بر اساس اسناد و مدارک نشان می دهد که این محوله نظامی فقط بخشی از تسلیحاتی بوده است که در اختیار دولت کنیا قرار داده شده است. نخستین محموله در نوامبر گذشته در بندر مومباسا تحویل داده شده است. در اواخر سال گذشته شرکت ACO Shipping بریتانیائی متعلق به شرکت Isle of Man از یک شرکت کشتیرانی آلمانی تقاضای کرایه یک کشتی بارکش برای بار سنگین نمود. این کشتی عازم اکتابرسک Oktjabrsk در اوکراین شد. در آنجا از شرکت دولتی “اوکرین ماش“ 42 تانکهای شوروی ت-72، 15 ضد هوائی، دو دستگاه بزرگ سلاحهای پرتاب موشک، 2/2 تن گلوله ضد تانک و در مجموع 95 تن کلاشینکوف با تمام وسایل یدکی اش بار زد. این کشتی با توقف در اسرائیل سلاحهایش را در ماه ژانویه به مومباسا رسانید. این سلاحها برای شورشیان مسیحی جنوب سودان در نظر گرفته شده اند. دولت کنیا تحت عنوان اینکه ما در مورد امنیت ملی خود تفسیری برای گفتن نداریم از زیر بار اظهار موضع صریح در رفت. جالب آن است که دولت کنیا ظاهرا دولت صلح در شرق آفریقا قلمداد می شود. ماجرای فروش اسلحه قاچاق به کنیا در داخل اوکرائین نیز با مشکل روبرو شد و کار افتضاح بالا گرفت زیرا که دولت اوکرائین از فروش سه میلیارد دلار اسلحه تنها 157 میلیون دلار آنرا به حساب دولت واریز کرده بود. رئیس جمهور اوکرائین که از رهبران “انقلاب نارنجی“ در اوکرائین است یعنی همان آقای ویکتور یوشچنکوی معروف و “دموکرات“ مسئولیت صادرات اسلحه را بعهده دارد. آقای ویکتور یوشچنکو به جای پاسخ به اعترضات نمایندگانِ مجلس، مجلس را بر اساس اختیارت “دموکراتیک“ خویش منحل اعلام کرد.
اما این شورشیان مسیحی جنوب سودان چه کسانی هستند. آنها متحدین شورشیان دارفو می باشند که در غرب سودان مورد تعقیبند. دول امپریالیست غرب می خواهند برای رقابت در آفریقا و سلطه بر آنجا زیر پای چین را که از نفوذ فوق العاده ای در آفریقا و سودان برخوردار است جارو کنند. قربانیان این دسیسه امپریالیستی مردم عادی سودان اعم از مسلمان و مسیحی هستند. همین چندی پیش دادگاه کیفری جهانی که یک ابزار امپریالیستی برای باجگیری و فشار بین المللی است قصد داشت رئیس جمهور سودان آقای البشیر را دستگیر کرده و در لاهه محاکمه کند. تمام رسانه های غرب برای فریب افکار عمومی باز “لولوی اسلام سیاسی“، “تروریستها“، “بنیادگرایان مسلمان“ را بعنوان خوراک تبلیغاتی علم کرده اند. عملیات راهزنان دریائی در سومالی پته همه این دسیسه ها را برهم ریخته و نشان می دهد که به چه مناسبت کشتیهای ایران و چین نیز به دریای عدن وارد شده اند. جنگ در آفریقا در سال 2009 بشدت تشدید خواهد شد و آنوقت امپریالیستها به بهانه کشتارهای قومی که خود مسبب آن هستند اشک تمساح خواهند ریخت. در حالیکه جنگ بر سر توسعه منطقه نفوذ و کسب مواد اولیه است.
در آفریقای مرکزی ایالات متحده آمریکا هندوانه زیر بغل آقای پال کاگیم صاحب قدرت در رواندا می گذارد و وی را تشویق می کند متحدین راهزن توتسی در کنگو را به طغیان وادارد. “...“ واشنگتن در سومالی اجازه می دهد شبکه تروریستی مظنونی را بمباران کنند. امریکه تلاشهای صلحجویانه سازمان ملل را دشوار می سازد.“ آفریقا در اثر دسیسه های امپریالیستها در آتش کشتاریهای قومی، محاصره اقتصادی و سایر جنایتهای ضد بشری از چاد گرفته تا سودان، سومالی، نیجریه، زیمباوه، صحرا، رواندا، کنگو ... می سوزد. امپریالیستها نعره حمایت از حقوق بشر را سر می دهند ولی خود بزرگترین ناقضین جنایتکار حقوق بشرند. نقض حقوق بشر از جانب آنها با موذیگری و دسیسه چینی و شستشوی مغزی است. حال با علم کردن وجود راهزنان دریائی در سومالی راه را برای تجاوز به سواحل شرقی آفریقا برای کنترل چین، هند، روسیه و ایران باز کرده اند. این بار حتما باراک اوباما در سومالی کارخانه های تولید بمب اتم و سلاحهای کشتار جمعی کشف خواهد کرد. عربستان سعودی با رضایت آمریکا در ممالک اسلامی آفریقا به نفوذ پرداخته تا آنها را علیه دشمنان متحد آمریکائی خویش بسیج کند، ایران نیز که خطر تهدید منافعش را در شاخ آفریقا حس کرده است ناوگان جنگی به منطقه دریای عدن فرستاده و در ممالک اسلامی آفریقا بدنبال منطقه نفوذ می گردد. این بار ایران همدست امپریالیستهای آمریکائی در یوگسلاوی نیست تا در خدمت منافع امپریالیستها، یوگسلاوی را تجزیه کند و مردم مسلمان بالکان را بی خانمان نماید و مهر ننگی بر پیشانی جمهوری ارتجاعی اسلامی بکوبد که نقش ارتجاعی و خائنانه ای در خدمت منافع امپریالیستها در بالکان و ایجاد ممالک مصنوعی نظیر بوسنی هرزه گوین و کوزووو ایفاء کرد. این بار ایران مانند چین و روسیه و هند حس می کند خطری در بیخ گوشش در حال رشد است. گره گاه تضادها در کنار خاور میانه و خلیج فارس به دریای عدن منتقل می شود و بهمین جهت دولت یمن به حضور تجاوزکاران بیگانه در منطقه اعتراض کرده و مخالفت خود را از نظامی شدن دریای عدن اعلام کرده است.
باید منتظر درگیریهای تازه در آفریقا و خاورمیانه بود. جنگ بر سر مواد خام و تصاحب آن آغاز شده است. باید از دسیسه های امپریالیستی در منطقه برحذر بود و از ماجراجوئی پرهیز کرد. مردم منطقه باید در پی آن باشند که رژیمهای ارتجاعی حاکم در ممالک خویش را سرنگون کنند و حاکمیت مردمی را مستقر نمایند. این جنگ یک جنگ امپریالیستها بر ضد ملل افریقاست. مردم آفریقا باید با تمام قوا بر ضد امپریالیستها و اخراج آنها از آفریقا مسلح شوند، مسلمان و مسیحی و دارندگان مذاهب دیگر باید در کنار هم قرار گیرند. آن سفید پوستانی که در آفریقا با امپریالیستها همدستند نظیر سفید پوستان خرابکار و جاسوس در زیمباوه و یا آفریقای جنوبی باید بشدت سرکوب شوند تا امپریالیستها نتوانند از عمال سابق استعمار برای بسط نفوذ خود استفاده کنند.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 107 بهمن ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
http://www.toufan.org/
toufan@toufan.org
سیاست راهبردی امپریالیستی برای توسعه حیطه نفوذ
مطبوعات سرشار از حضور دزدان دریائی است، که در دریای عدن در شاخ آفریقا، راه را بر کشتیهای تجاری و تفریحی می بندند و با اخاذی کلان از شرکتهای کشتیرانی و دولتهای مربوطه، آنها را آزاد می کنند. باین ترتیب راهزنان دریائی بر عبور نفت و انرژی جهان کنترل خویش را اعمال می کنند. در حقیقت، یک بازار بورس نفت نیز، در شاخ آفریقا بوجود آمده است.
این بازی مدتهاست ادامه دارد و کشتیهای چینی، ایرانی، و اروپائی مورد تجاوزقرار گرفته اند.
مطبوعات می نویسند در سال گذشته 42 کشتی مورد تجاوز قرار گرفته و ربوده شده اند.
ظاهرا وضع طوری است که از نظر حقوق ملل، دول مورد تجاوز که در فکر اقدامات تنبیهی هستند، نمی توانند به آبهای کشور سومالی که پناهگاه این شبکه است رسما وارد شوند زیرا این عمل از نظر حقوق جهانی به معنی تجاوز به حریم آبهای ساحلی سومالی محسوب می شود. ولی تجاوز به آبهای ساحلی سومالی از سالها قبل بطور غیر رسمی آغاز شده است. شرکتهای بزرگ ماهی گیری امپریالیستی با کشتیهای صید ماهی بطور مستمر به حریم آبی سومالی تجاوز کرده و از عدم توانائی دولت ضعیف سومالی برای دفاع از تمامیت ارضی خویش، منابع حیاتی مردم این کشور را ربوده اند. مقاومت مردم سومالی از آن لحظه در مقابل ناوگانهای تجاری و ماهیگیری امپریالیستها آغاز شده است.
مسئول چنین وضعی خود امپریالیستها هستند زیرا مانع از آنند که در کشور سومالی یک حکومت مرکزی بر سر کار آید. اتیوپی در همین چندی پیش برای ممانعت از روی کار آمدن حکومت “تروریستها“ بصورت غیر قانونی به کشور سومالی تجاوز کرد و به کشتار مردم عادی پرداخت و حال باید این مشاوران جرج بوش از تجربه عراق و افغانستان یاد بگیرند و خاک سومالی را ترک کنند. کشور کوچک و ضعیفی نظیر اتیوپی وقتی بخود اجازه می دهد قوانین جهانی را لگد مال کند، نباید تعجب کند اگر در فردا، کشورش توسط امپریالیستها و یا همسایگان دیگرش که بیشتر مورد توجه استعمارگران هستند اشغال شود. اتپوپی و ممالک نظیر که تعهدات جهانی را لگدمال می کنند خود اولین قربانیان نقض این تعهدات هستند. برعکس این ممالک ضعیف هستند که باید خویش را در پناه این تعهدات قرار دهند و بر اجرای بی برو برگرد آن پای بفشارند.
آمریکا و متحدش اتیوپی در سالهای 1991 تا 1996 در سرزمینی که دچار جنگ خانگی بود گلوله های ضد تانک رادیو آکتیو استفاده کردند و ساختمانها و صنایع زیر بنائی این کشور را از بین بردند. ارتش کشور سومالی فاقد تانک است و استفاده از گلوله های ضد تانک آلوده آمریکائی نمی توانست به بهانه نابودی تانکهای دشمن پرتاب شود، این اقدام فقط برای تفاله زدائی اتمی آمریکا بود. همان کاری را که آنها در یوگسلاوی، عراق و افغانستان بانجام رساندند و می رسانند. باین جنایت آمریکائیها و وضعی که با همدستی اتیوپی متحد امپریالیستها در سومالی ایجاد شده است در نهمین نشست کمیسیون حقوق بشر در ژنو در 18 سپتامبر 2008 اشاره رفت. یکی از سخنرانان در مورد سومالی در این نشست به اهمیت راهبردی این منطقه اشاره کرد. کشور سومالی طویلترین مرز دریائی را در آفریقا دارد. این مرز دریائی برای انتقال نفت از سومالی و سودان که بر اساس تحقیقات از منابع عظیم انرژی برخوردارند اهمیت وافری دارد(طبق تخمین 10 میلیارد بارل نفت). نه تنها لوله انتقال نفت که ساختنش به سوی سواحل مرزی آغاز شده، بلکه وضعیت جغرافیائی این کشور که کانال سوئز و دریای سرخ و شاخ آفریقا را کنترل کند برای امپریالیستها مهم است.
حال این وضعیت در سومالی پیدا شده است. این راهزنان دریائی نه جغدی بر شانه و نه کشتی توپدار دارند و نه یک چشمشان کور است. برعکس هر دو چشمشان باز است و با قایقهای سریع کوچک از عقب به کشتیها و ناوگانهای بزرگ که قدرت مانور ندارند حمله می کنند و چون تا دندان به سلاحهای سبک مجهزند فورا این کشتیها را به گروگان می گیرند. تاکیتک نظامی آنها بسیار جالب است و از کارکشتگی آنها حکایت می کند.
بیش از صدها کشتی مورد تجاوز این گروههای “راهزن“ قرار گرفته است. این راهزنان دریائی ظاهرا از چنان نیروئی برخوردارند و از چنان شبکه وسیعی رهبری می شوند که قادرند باجهای کلان را از دولتها و شرکتها در همه جای دنیا دریافت کنند و آنها را به مراکز از قبل تعیین شده برسانند. جالب آن است که این راهزنان، هر کشتی معمولی را مورد تجاوز قرار نمی دهند و در این تجاوز انضباط خاصی را رعایت می کنند. از عجایب آنکه آنها از قبل، از رسیدن این کشتیها خبر دارند، ساعت ترک ازبنادر، مقصد آنها و تاریخ ورودشان را به سواحل سومالی و حتی بدریای عدن می دانند. گفته می شود که سازمان خبررسانی آنها در بنادر مهم از جمله دوبی بسیار فعال است.
پس از جنجالی که ممالک امپریالیستی بر سر این راهزنان دریائی بر پا کردند و اظهار داشتند که در دریای آزاد به یاری کشتیها خواهند رفت و جریانهای مشکوک را کنترل می کنند دولتهای روسیه، ایران و چین هم تقاضای سهم کردند و کشتیهای خویش را به منطقه فرستادند تا در این عملیات جهانی سهیم باشند و از رقبا رودست نخورند. همه فهمیدند که در پس پرده مبارزه با راهزنان دریائی پرده پوشی برای راهزنی دیگری قرار دارد.
سیر حوادث نشان می دهد که در پشت این عملیات، راهزنان دریائی واقعی نهفته اند. آنها به صورت غیر قانونی از رقبا باج می گیرند و بطور غیر رسمی تنگه های مهم جهانی را از نظر راهبردی چه سیاسی و چه اقتصادی کنترل می کنند. این کنترل متکی بر هیچ ضابطه و موازینی نیست و خودسرانه انجام می گیرد. مثلا اگر آمریکائیها و یا آلمانها و فرانسویها بخواهند یک کشتی “مشکوک“ روسی، چینی و یا ایرانی را کنترل کنند نیازی به هیچ اجازه نامه ای ندارند، می توانند خودسرانه با استناد به حضور راهزنان دریائی با صحنه سازی به تمامیت ارضی و حقوق دریائی این ممالک تجاوز کنند و اطلاعات جاسوسی بدست آورند و کنترل نظامی منطقه را به بهانه مبارزه با راهزنان دریائی بدست آورند. با جار و جنجال تبلیغاتی و آماده کرده افکار عمومی در طی ماهها و سالها زمینه را برای کسب رای تقلبی در شورای امنیت سازمان ملل بدست آورند و به خاک سومالی به بهانه تعقیب راهزنان دریائی وارد شوند. راهزنان دریائی که در پشت پرده اند با این سیاست راهزنانه نظارت راهبردی خویش را بر این منطقه گسترده اند. آنها می خواهند از نفوذ چین و روسیه در آفریقا جلوگیرند و از هم اکنون یک جنگ پنهانی و “خصوصی“ را در مرزهای آبی ساحل شرقی آفریقا با ممالک “شرور“ شروع کرده اند.
بنظر می رسد که باید شبکه راهزنان سومالی از حمایت یک مافیای بزرگ جهانی برخوردار باشد که آنها را مرتب مجهز می سازد. در پس پرده تنها منافع سیاسی امپریالیستها نهفته است که با این صحنه سازی حضور دائمی خویش را در منطقه افزایش ، تجهیزات خویش را در دریاها توجیه کنند و به اشغال ممالک بپردازند.
جغد شوم راهزنی بر شانه امپریالیستها نشسته است که هر روز به شگرد جدیدی متوسل می شوند. یک روز در عراق بمب اتمی و کارخانه های مواد میکروبی “کشف“ می کنند ومیلیونها نفر را کشته و بی خانمان می نمایند و یک روز هم راهزن دریائی مانند فیلمهای هولیود در دهانه دریای سرخ و شاخ آفریقا که محل جولان امپریالیست فرانسه است ایجاد می کنند.
یکی از عرصه های جنگ امپریالیستی در آینده آفریقاست. این کشور مملو از مواد اولیه است که مورد نیاز ممالک امپریالیستی است. از هم اکنون نزاع گاه پنهان و گاه آشکاری برای نفوذ در منطقه در گرفته است. کشور سرمایه داری چین توانسته با وامهای دراز مدت و کم بهره و شرکت در ساختمان صنایع زیر بنائی در آفریقا محبوبیت خوبی برای خویش کسب کند و در ممالک سودان و سومالی و پاره ممالک دیگر آفریقائی از نفوذ قابل توجهی برخوردار شود. هم اکنون شرکت نفت دولتی چین (ث. ن. او.او .ث CNOOC) اجازه نامه پژوهش برای یافتن نفت را در سومالی بدست آورده است. این شرکت مشترک طبق قرار دادی در ماه مه 2006 تولید و استخراج نفت را در دستور کار خود قرار داده است. این قرار داد در ماه نوامبر سال 2006 در مذاکرات سران چین و آفریقا در پکن مابین طرفین منعقد گردید و دولت چین تضمین کرده است51 درصد در آمد نفت را در اختیار دولت سومالی بگذارد.
نشریه فاینشنال تایمز کوم مورخ 29/12/2008 Financial times. com در رابطه با نفوذ چین در آفریقا به سخنرانی آقای بارنی یپسن Barney Jopson در نایروبی در 13 ژوئیه 2007 تحت عنوان “نفت سومالی- معامله ای برای چین“ اشاره کرده است و می نویسد که “کشور سومالی منطقه خارج از نفوذ شرکتهای نفتی آمریکاست“.
نشریه زود دویچه تسایتونگ در تاریخ 02/01/2009 در مورد رقابت امپریالیستی برا ی تسلط بر آفریقا می نویسد: “چین و آمریکا مواظب همدیگر هستند. هر دو می خواهند منابع نفت کناره نیل را مورد استفاده قرار دهند. در شورای امنیت نظر مشترکی پیدا نمی کنند. باین جهت جنگ افروزان در دارفو به جنایت ادامه می دهند“(توجه کنید اگر پای منافع اروپائیها در کار بود نام این کار را جنایت نمی گذاشتند و مبارزه با تروریسم می نامیدند- توفان).
حال به خبری که نشریه آلمانی اشپیگل در شماره 48 خود در سال 2008 منتشر کرده است توجه کنید: “دوازده کشتی ربوده شده در حال حاضر در سواحل سفید شنی ایل Eyl قرار دارند. در میان آنها بارکش ویژه اوکرائینی “Faina“ است که پنجاه روز است وجود دارد. بار این کشتی 33 تانک برای یک گیرنده مشکوک آفریقائی است(به نقل از اشپیگل شماره 41). باج درخواستی در مذاکرات اخیر مبلغ 8 میلیون دلار است...“. همین نشریه در شماره 42 خود در توضیح بیشتر می نویسد: “زمانیکه راهزنان سومالی در دوهفته قبل بارکش اوکرائینی فاینا را ربودند با 33 تانک نوع ت-72 روبرو شدند. دولت اوکرائین و کنیا مدعی اند که این سلاحها برای ارتش منظم کنیاست. معذالک پاره ای قراین سازمانهای جاسوسی و نظامی این حدس را تائید می کند، کنیا در واقع با این تانکها در صدد تجهیز دستجات شورشی SPLA در جنوب سودان که کشوری از نظر سیاسی بی ثبات است، می باشد.“. نشریه مذکور در مقاله مفصل خود بر اساس اسناد و مدارک نشان می دهد که این محوله نظامی فقط بخشی از تسلیحاتی بوده است که در اختیار دولت کنیا قرار داده شده است. نخستین محموله در نوامبر گذشته در بندر مومباسا تحویل داده شده است. در اواخر سال گذشته شرکت ACO Shipping بریتانیائی متعلق به شرکت Isle of Man از یک شرکت کشتیرانی آلمانی تقاضای کرایه یک کشتی بارکش برای بار سنگین نمود. این کشتی عازم اکتابرسک Oktjabrsk در اوکراین شد. در آنجا از شرکت دولتی “اوکرین ماش“ 42 تانکهای شوروی ت-72، 15 ضد هوائی، دو دستگاه بزرگ سلاحهای پرتاب موشک، 2/2 تن گلوله ضد تانک و در مجموع 95 تن کلاشینکوف با تمام وسایل یدکی اش بار زد. این کشتی با توقف در اسرائیل سلاحهایش را در ماه ژانویه به مومباسا رسانید. این سلاحها برای شورشیان مسیحی جنوب سودان در نظر گرفته شده اند. دولت کنیا تحت عنوان اینکه ما در مورد امنیت ملی خود تفسیری برای گفتن نداریم از زیر بار اظهار موضع صریح در رفت. جالب آن است که دولت کنیا ظاهرا دولت صلح در شرق آفریقا قلمداد می شود. ماجرای فروش اسلحه قاچاق به کنیا در داخل اوکرائین نیز با مشکل روبرو شد و کار افتضاح بالا گرفت زیرا که دولت اوکرائین از فروش سه میلیارد دلار اسلحه تنها 157 میلیون دلار آنرا به حساب دولت واریز کرده بود. رئیس جمهور اوکرائین که از رهبران “انقلاب نارنجی“ در اوکرائین است یعنی همان آقای ویکتور یوشچنکوی معروف و “دموکرات“ مسئولیت صادرات اسلحه را بعهده دارد. آقای ویکتور یوشچنکو به جای پاسخ به اعترضات نمایندگانِ مجلس، مجلس را بر اساس اختیارت “دموکراتیک“ خویش منحل اعلام کرد.
اما این شورشیان مسیحی جنوب سودان چه کسانی هستند. آنها متحدین شورشیان دارفو می باشند که در غرب سودان مورد تعقیبند. دول امپریالیست غرب می خواهند برای رقابت در آفریقا و سلطه بر آنجا زیر پای چین را که از نفوذ فوق العاده ای در آفریقا و سودان برخوردار است جارو کنند. قربانیان این دسیسه امپریالیستی مردم عادی سودان اعم از مسلمان و مسیحی هستند. همین چندی پیش دادگاه کیفری جهانی که یک ابزار امپریالیستی برای باجگیری و فشار بین المللی است قصد داشت رئیس جمهور سودان آقای البشیر را دستگیر کرده و در لاهه محاکمه کند. تمام رسانه های غرب برای فریب افکار عمومی باز “لولوی اسلام سیاسی“، “تروریستها“، “بنیادگرایان مسلمان“ را بعنوان خوراک تبلیغاتی علم کرده اند. عملیات راهزنان دریائی در سومالی پته همه این دسیسه ها را برهم ریخته و نشان می دهد که به چه مناسبت کشتیهای ایران و چین نیز به دریای عدن وارد شده اند. جنگ در آفریقا در سال 2009 بشدت تشدید خواهد شد و آنوقت امپریالیستها به بهانه کشتارهای قومی که خود مسبب آن هستند اشک تمساح خواهند ریخت. در حالیکه جنگ بر سر توسعه منطقه نفوذ و کسب مواد اولیه است.
در آفریقای مرکزی ایالات متحده آمریکا هندوانه زیر بغل آقای پال کاگیم صاحب قدرت در رواندا می گذارد و وی را تشویق می کند متحدین راهزن توتسی در کنگو را به طغیان وادارد. “...“ واشنگتن در سومالی اجازه می دهد شبکه تروریستی مظنونی را بمباران کنند. امریکه تلاشهای صلحجویانه سازمان ملل را دشوار می سازد.“ آفریقا در اثر دسیسه های امپریالیستها در آتش کشتاریهای قومی، محاصره اقتصادی و سایر جنایتهای ضد بشری از چاد گرفته تا سودان، سومالی، نیجریه، زیمباوه، صحرا، رواندا، کنگو ... می سوزد. امپریالیستها نعره حمایت از حقوق بشر را سر می دهند ولی خود بزرگترین ناقضین جنایتکار حقوق بشرند. نقض حقوق بشر از جانب آنها با موذیگری و دسیسه چینی و شستشوی مغزی است. حال با علم کردن وجود راهزنان دریائی در سومالی راه را برای تجاوز به سواحل شرقی آفریقا برای کنترل چین، هند، روسیه و ایران باز کرده اند. این بار حتما باراک اوباما در سومالی کارخانه های تولید بمب اتم و سلاحهای کشتار جمعی کشف خواهد کرد. عربستان سعودی با رضایت آمریکا در ممالک اسلامی آفریقا به نفوذ پرداخته تا آنها را علیه دشمنان متحد آمریکائی خویش بسیج کند، ایران نیز که خطر تهدید منافعش را در شاخ آفریقا حس کرده است ناوگان جنگی به منطقه دریای عدن فرستاده و در ممالک اسلامی آفریقا بدنبال منطقه نفوذ می گردد. این بار ایران همدست امپریالیستهای آمریکائی در یوگسلاوی نیست تا در خدمت منافع امپریالیستها، یوگسلاوی را تجزیه کند و مردم مسلمان بالکان را بی خانمان نماید و مهر ننگی بر پیشانی جمهوری ارتجاعی اسلامی بکوبد که نقش ارتجاعی و خائنانه ای در خدمت منافع امپریالیستها در بالکان و ایجاد ممالک مصنوعی نظیر بوسنی هرزه گوین و کوزووو ایفاء کرد. این بار ایران مانند چین و روسیه و هند حس می کند خطری در بیخ گوشش در حال رشد است. گره گاه تضادها در کنار خاور میانه و خلیج فارس به دریای عدن منتقل می شود و بهمین جهت دولت یمن به حضور تجاوزکاران بیگانه در منطقه اعتراض کرده و مخالفت خود را از نظامی شدن دریای عدن اعلام کرده است.
باید منتظر درگیریهای تازه در آفریقا و خاورمیانه بود. جنگ بر سر مواد خام و تصاحب آن آغاز شده است. باید از دسیسه های امپریالیستی در منطقه برحذر بود و از ماجراجوئی پرهیز کرد. مردم منطقه باید در پی آن باشند که رژیمهای ارتجاعی حاکم در ممالک خویش را سرنگون کنند و حاکمیت مردمی را مستقر نمایند. این جنگ یک جنگ امپریالیستها بر ضد ملل افریقاست. مردم آفریقا باید با تمام قوا بر ضد امپریالیستها و اخراج آنها از آفریقا مسلح شوند، مسلمان و مسیحی و دارندگان مذاهب دیگر باید در کنار هم قرار گیرند. آن سفید پوستانی که در آفریقا با امپریالیستها همدستند نظیر سفید پوستان خرابکار و جاسوس در زیمباوه و یا آفریقای جنوبی باید بشدت سرکوب شوند تا امپریالیستها نتوانند از عمال سابق استعمار برای بسط نفوذ خود استفاده کنند.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 107 بهمن ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
http://www.toufan.org/
toufan@toufan.org