۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۱, شنبه

حقوق بشر بازنشسته می شود


به مناسبت شصتمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر بسیاری از ممالک جهان به تاریخچه آن و شرایط پیدایش آن و وضعیت کنونی آن در جهان اشاره کرده اند و با صدور بیانیه جداگانه حمایت خود را از آن اعلام کرده اند. اعضاء سازمان ملل متحد به زیر اعلامیه حقوق بشر امضای خود را گذارده اند. ولی با وجود آن هستند بسیاری ممالکی که این حقوق را رسما نقض کرده و یا اجراء نمی کنند.
یکی از ممالکی که در آن حقوق بشر با شدیدترین وجهی به زیر پا گذارده می شود میهن ما ایران است.
رژیم جمهوری اسلامی با بشر میانه خوبی ندارد. از ابناء بشر زیاد صحبت می کند ولی از نوع بشر بیزار است. برای جمهوری اسلامی حقوق زمینی برای بشر وجود ندارد و حقوق آسمانی هم در دست خداست. باین جهت است که باید همواره خدا به ابناءش رحم کند و بر آنها غضب نفرمایند که تیکه بزرگه آنها همان گوششان است.
البته همه مذاهب آسمانی میانه ای با حقوق بشر ندارند و حقوق بشر را مطابق میل خویش و بر اساس مصالح مذهبی خویش تفسیر می کنند. این امر از ویژگیهای اسلام نیست. در اسلام زن نصف مرد ارزش دارد. ولی نصف حقوق مرد را هم ندارد. منطقا باید اینطور باشد که این “نصفه مرد“ حداقل باید نصفی از حقوق مرد را داشته باشد ولی شما در همه ادیان چه برسد به اسلام منطقی پیدا نمی کنید. در اسلام کشتن انسانها مثل آب خوردن است. شیخ یا شاه اگر ببخشند شیخعلیخان نمی بخشد. بر این مصداق در بدو انقلاب بسیاری از توابین را به این بهانه که توبه شان مربوط به ما نیست و پیامشان به خداست سر بریدند. این خدا بود که باید توبه را می بخشید و نه شیخ. توبه جواز زندگی نبود، جواز ورود به بهشت بود. برای هر امر پیش پا افتاده ای می توان در اسلام جان یک انسان آزاده و دانشمند و با ارزش را گرفت. اهمیت این خونریزی از نظر آنها در حفظ مصالح اسلام است چون اگر نشود از کسی زهر چشم گرفت چگونه می شود مطمئن بود که این سامانه بر سر کار باقی می ماند و چگونه می توان بدون این زهر چشم بر پشت مردم سوار شد و مفتی و طفیلی گرانه زندگی کرد. در اسلام زن را سنگسار می کنند. یک مجازات بیرحمانه که از قرون گذشته به ارث رسیده است. در اسلام به کودکان حقی نمی دهند. این تفکر حداقل یک بار منطقی دارد زیرا در جامعه ایکه بزرگانش حق و حقوقی ندارند این فضولیها به بچه ها نیآمده است. بنیاد نظام جمهوری اسلامی از آنجا که یک نظام مذهبی است و ایدئولوژی مذهبی بر آن حاکم است از اساس با حقوق بشر در تناقض قرار دارد. مذهب دموکراتیک در جهان وجود نداشته و هرگز نیز بوجود نخواهد آمد زیرا که خود نفس اعزام پیامبران، آنهم بدون نظر و موافقت مردم، از جانب دستگاه استبدادی درگاه باریتعالی، خودش ضد دموکراتیک است. انتصاب پیامبران و نه انتخاب آنها عملی ضد دموکراتیک است. و این روح ضد دموکراتیک و ضد بشری که برای انسانها ارزشی قایل نیست در تمام مذاهب بزرگ جهان و در تمام کتب مقدس وجود دارد و از جمله در اسلام.
رژیم جمهوری اسلامی در بدو تولدش برای افکار عمومی تره هم خورد نمی کرد. جویهای خون بود که راه انداخت و با شبه استدلالات مسخره آزادیخواهان را از دم تیغ گذرانید. همین رژیم بعدها در اثر فشار افکار عمومی و اعتراض و فشار جهانی دولتهای مخالف ناچار شد شکل کار خویش را عوض کند. سنگسار را در مراجع عمومی ممنوع کرد و از فیلمبرداری آنها ممانعت به عمل آورد. اعدام را در مجامع عمومی بنا بر مصالح اسلام عزیر مردود شمرد چون دیگر به اجرای آن به این شیوه نیازی نداشت. البته هر وقت مصالح اسلام عزیز مجددا آدمکشی در ملاء عام را ایجاب کند آنها برای هر نوع جنایتی آمادگی دارند. نقض حقوق بشر در ماهیت رژیمهای مذهبی است. این رژیمها حتی نمی دانند چه حقوقی بشر دارد تا آنرا نقض کنند. نفی اساسی حقوق بشر بهترین شیوه مبارزه با نقض آن است. زیرا وقتی شما حقوقی را اساسا طرد کرده و برسمیت نشناسید نمی توانید آنرا، یعنی چیزی را که وجود ندارد، بزیر پا بگذارید.
مردم ایران جنایات و بی حقی و عدل اسلامی را در این نظام فاسد و مرتجع دیده اند. مردم به طعنه می گویند که اگر عدل اسلامی این است که این حضرات آورده اند خدا را شکر که خود ائمه اطهار بر سر کار نیستند که کار از این هم بدتر بود.
جو استورک، معاون بخش خاورمیانه و شمال افریقای دیده بان حقوق بشر ، در زمینه نقض حقوق خصوصی مردم در ایران می گوید: “وقتی پلیس برای اجرای نوعی اخلاقیات دائما درب منازل را می شکند، این بدان معناست که حدود را زیر پا می نهد و در هر لحظه به حریم خصوصی مردم تجاوز می کند“. ولی آخوند جماعت حتی به آن اخلاقیات مسخره ای که برای مردم تبلیغ می کند خودش اعتقادی ندارد. مراجع حکومتی از وزیر و وکیل و پاسدار و مفتی و شیخ و ملا گرفته تا آیت اﷲ همه و همه مشغول “فسق و فجورند“ و برای دیگران تجویز اخلاقیات می کنند. تجاوز به حریم خصوصی زندگی مردم نقض آشکار حقوق ابتدائی بشر است که پاسداران دین به زور از مردم پیروی از آن را طلب می کنند. شلاق و زندان و جریمه نقدی ابزاری هستند که از جامعه ایران باید بهشت برین بسازد. تجربه 29 سال بعد از انقلاب باید به این هیولاهای اسلامی نشان داده باشد که آب در هاون می کوبند و ممکن نیست بتوانند جلوی نیازها و مطالبات ابتدائی بشری را با سرکوب و بیان لاطالات خود بگیرند.
در ماههای اخیر ما در ایران با اعدامهای فراوان روبرو هستیم که تعداد آن فزاینده است و به دو برابر سال گذشته ارتقاء پیدا کرده است. جندین مورد سنگسار علیرغم مخالفت جهانی و حتی حساسیتهای داخلی صورت گرفته است. پنج مورد قطع دست راست و پای چپ وجود دارد. دو نفر را از ارتفاع پرتاب کرده اند همین کار را وقتی سربازان آمریکائی در ویتنام انجام می دادند و یا شایع بود که ساواک مبارزان را از ارتفاع سوار بر بالگرد به دریاچه قم می افکند ما از جنایت علیه بشریت و نقش جانیان امپریالیست صحبت می کردیم و حال کار به جائی رسیده است که رژیم جمهوری اسلامی کثیفترین کارهای امپریالیستها و فاشیستعا را با یک برچسب اسلامی از هر کثافتی مبرا می کند و مجاز می شمرد. حقیقتا که مصالح اسلام معجزه می کند. همین یک معجزه برای ایمان آوردن به اسلام کافی است.
البته در دنیای سرمایه داری امپریالیستی و یا در مملکت صهیونیستی اسرائیل نقض حقوق بشر به نحو دیگری است. آنها از ابتداء تعریف می کنند که بشر کیست. بزعم اسرائیلیها اعراب و بویژه فلسطینیها بشر نیستند. آمریکائیها معتقدند که عراقیها، افغانها، ایرانیها و... بشر نیستند، اینکه چه کسی بشر است را امپریالیستها تعیین می کنند. با این تعریف خودسرانه از بشر، کار نقض حقوق بشر تسهیل می شود. چون عراقیها بشر نیستند کشتن آنها با بمب آتشزای فسفر جنایت نیست و آدمکشی محسوب نمی شود. صهیونیستها روزانه ده ها فلسطینی را می کشند و بدور آنها دیوار کشیده اند و به آنها آب و غذا نمی دهند بامید اینکه آنها روزی تسلیم صهیونیستها شوند و ننگ و تحقیر غرورشان را بپذیرند. سایر ممالک امپریالیستی نیز از این روش حمایت می کنند. دموکراسیهای غربی افغانها را بشر نمی دانند این است که دسته دسته از آنها را در عزا و عروسی می کشند و آنرا تجاوز به حقوق بشر به حساب نمی آورند. آمریکائیها حتی شکنجه کردن این “آدمهائی“ را که بشر نیستند توصیه می کنند و کارشناسان حقوقی پنتاگون فرمولهای شسته و روفته حقوقی برایتان می نویسند که چرا این انسانها، بشر نیستند. آدمربائی و گروگانگیری در عراق توسط جنبش آزادیبخش مردمی که برای آزادی ملی شان مبارزه می کنند جرم است و نوکران امپریالیستها آنها را محکوم می کنند حال آنکه هزاران نفر را در اروپا از طریق آلمان و ایتالیا و سایر ممالک اروپائی در روز روشن دزدیدند و به شکنجه خانه ها بردند و از آخرین پیشرفتهای علمی برای این کار و مقر آوردن آنها استفاده کرده اند و نامش را نقض حقوق بشر نمی گذارند. زیرا که آنها سایر ملل را جز ابناء بشر به حساب نمی آورند. آلمانها در یوگسلاوی مردم غیر نظامی را برای تجزیه یوگسلاوی بمباران کردند و به قتل رساندند. همین کار را آمریکائیها در عراق و افغانستان و اسرائیلیها در فلسطین و لبنان، استرالیائیها و کانادائیها و هلندیها و فرانسویها و ایتالیائیها و... در عراق و افغانستان می کنند. این تجربیات نشان می دهند که در 60 سالگی اعلامیه حقوق بشر این حقوق به ابزار مبارزه سیاسی و کلاشی و حقه بازی بدل شده است. امپریالیستها در حالیکه اعلامیه جهانی حقوق بشر را بر سر دست گرفته اند و نعره دفاع از آن می زنند، مضمون آنرا لگدمال کرده و بر روی آن تف انداخته اند. حال همین موجودات کثیف و ضد بشر از منتقدین رژیمهای ارتجاعی دیگری نظیر جمهوری اسلامی، پاکستان، عربستان سعودی و نظایر آنها هستند. هیچکس در جهان حاضر نیست این نمایش مسخره مشتی ریاکار ضد بشر را بپذیرد. حقوق بشر ابزار اعمال قهر ضد انقلابی شده است و اتفاقا رژیمهائی نظیر جمهوری اسلامی از بی اعتباری منتقدینی که دستشان بخون بشر آلوده است بهترین امتیازات تبلیغاتی را می گیرد. مگر می شود به سخنان شکنجه گر در دفاع از حقوق بشر اعتماد کرد.
حقوق بشر زمانی در جهان تحقق می یابد که طبقات از بین برود و بطور مشخص امپریالیسم و سرمایه داری برچیده شده باشد تا تمام موجبات نقض حقوق بشر از میان برود. آنوقت دیگر در جهانی که مملو از ابناء بشر است جائی برای خمینی و جرج بوش و هیتلر و محمد رضا شاه و یلتسین و خروشچف باقی نیست.
*****

بر گرفته ازتوفان شماره 98 اردیبهشت ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org