یرواند آبراهامیان
متن زیر خلاصهای از فصل سوم کتاب «خمینیسم: مقالاتی دربارهٔ جمهوری اسلامی»، بهقلم تاریخ دان معاصر ایرانی، دکتر یرواند آبراهامیان، است که در سال ۱۹۸۳ از سوی دانشگاه کالیفرنیا به چاپ رسیده است.
روز اول ماه مه ۱۹۷۹، فستیوال بزرگی برای مردم ایران بود. موجی از تظاهرکنندگان، پایکوبان به خیابانها سرازیر شدند و روز جهانی کارگر و «اولین بهار آزادی پس از ۲۵۰۰ سال سلطنت» را جشن گرفتند. از آن پس، اول ماه مه به این یا آن شکل در جمهوری اسلامی برگزار شده است….
در عین حال، اول ماه مه، طی سالها به بخش جداییناپذیر سنت چپ ایران بدل شده، و از سال ۱۹۲۱، هرگاه امکان آن وجود داشته، جشن گرفته شده است. این روز با مبارزات کارگری گذشته پیوند خورده است….
اول ماه مه بهصورت گردهم آییهای سیاسی (۴۱ ـ ۱۹۲۱)
گروه های چپ در ایران، بهویژه اتحادیهٔ کارگران چاپخانه در تهران، جشن گرفتن اول ماه مه را از اوایل دههٔ ۱۹۲۰ آغاز کردند. این جشنهای اولیه، بدون استثناء، شکل گردهم آییهای مخفی در مکانهای سرپوشیده را داشتند. اغلب این جشنها از سوی احزاب تازهتأسیس کمونیست و سوسیالیست، و متحد آنها در تهران، یعنی شورای مرکزی فدراسیون سندیکاهای کارگری، سازماندهی میشدند.
این فدراسیون، در اوج قدرت خود در اواسط دههٔ ۱۹۲۰، بیش از هشت هزار عضو وابسته به ۱۶ اتحادیه داشت، که معلمان و کارکنان شهرداری؛ صنعتگران ماهر از جمله کارگران چاپخانه، کفاشان، خیاطان، نجاران، بناها، داروسازان، مأموران تلگراف، و کارکنان ادارهٔ پست و تلفنخانه؛ و مزدبگیران نیمهماهری مانند کارگران گرمابه، شاگردان نانوایی، آجرسازان، و بافندگان تنها کارخانهٔ مدرن بافندگی در تهران، را در بر میگرفت…. رهبری فدراسیون را نهفقط روشنفکران چپ، بلکه تعداد چشمگیری از صنعتگران، بهویژه کارگران چاپخانه، بناها و کفاشان، بر عهده داشتند. این فدراسیون در سطح استانها، بهویژه در میان کارگران بندر و ماهیگیری انزلی، فرشبافان و خیاطان مشهد، و پارچهبافان اصفهان، نیز اتحادیههای وابسته داشت. در اواخر دههٔ ۱۹۲۰، کارگران صنعت نفت خوزستان نیز بدان پیوستند….
اولین گردهم آیی روز کارگر، در سال ۱۹۲۱ از سوی «شورای مرکزی فدراسیون سندیکاهای کارگری» در تهران سازماندهی شد. جمعیت نسبتاً بزرگی در مسجد شاه واقع در مرکز تهران گرد آمدند. اغلب چاپخانهها بهاحترام آن روز تعطیل بودند. در عصر همان روز، یک گروه تئاتری چپ، یک نمایشنامهٔ کمدی را در سه پرده در «گراند هتل» واقع در منطقهٔ مرفه شمال شهر تهران بهروی پرده آورد.
بهاستقبال آن روز، نشریهٔ «حقیقت»، ارگان فدراسیون، یک سرمقالهٔ طولانی در مورد اهمیت روز اول ماه مه منتشر کرد….
مراسم مشابهی بهمناسبت اول ماه مه در طول دههٔ ۱۹۲۰ برگزار شد. بهعنوان نمونه، در سال ۱۹۲۴، کارگران چاپخانه در تهران دست به اعتصاب یکروزه زدند و کارگران ماهیگیری در انزلی در نزدیکی بار اندازهای شهر در یک گردهم آیی شرکت کردند. در سال ۱۹۲۸، تمثالی از لنین در «کلوپ اول ماه مه» رشت بهنمایش درآمد، که دولت را به عکسالعمل و دستگیری عدهای واداشت. این کلوپ از سوی گروهی از روشنفکران ارمنی و سندیکالیستهای مسلمان بهمنظور گردهم آوردن مردان و زنان برای سخنرانیهای سیاسی و نمایش های تئاتری تشکیل شده بود. در حقیقت، این کلوپ بود که در سال ۱۹۱۸ ، روز جهانی زن در ۸ مارس را برای اولین بار در ایران برگزار کرد.
همچنین، در روز جمعهٔ قبل از اول مه، گروه کوچکی از فعالان کمونیست، مجموعاً حدود ۸۰۰ نفر، بهطور پنهانی در یک باغ اجارهشده در خارج از تهران گرد آمدند. برنامه شامل موسیقی، سخنرانی در مورد معنای روز اول ماه مه، و قرائت شعر «رنجبر» لاهوتی، شاعر سرشناس انقلابی، بود….
بزرگترین جشن اول ماه مه در آن سالها، در سال ۱۹۲۹ برگزار شد. در آن سال، انقلابیون مشهد، که بسیاری از آنان معلم، خیاط و قالیباف بودند، پنهانی در یک تپهٔ دور افتاده که چند کیلومتر از شهر دور بود، گرد آمدند و به سخنرانی و قرائت اشعار انقلابی پرداختند. در آبادان، کارگران پالایشگاه که تازه یک اتحادیهٔ سری تشکیل داده بودند، دست به یک اعتصاب سراسری در کل صنعت نفت زدند و خواستار بهرسمیت شناخته شدن اتحادیه، تعیین حداقل دستمزد، استخدام کارگران ایرانی بجای کارگران خارجی، حق نمایندگی کارگران در ادارهٔ امور کارگری شرکت، و بهرسمیت شناختن روز اول ماه مه بهعنوان تعطیل با حقوق شدند….
در همان سال در تهران، گروههای کوچک دیگری، این بار حدود ۲۰۰۰ نفر، در خارج شهر بهعنوان پیکنیک گرد آمدند و به شعر، یک سخنرانی یکساعته، و یک گروه موسیقی که نوازندگان آن اعضای اتحادیه بودند، گوش فرا دادند…. در هنگام بازگشت، بزرگی جمعیت توجه پلیس را جلب کرد، و پلیس حدود ۵۰ نفر را، که یکی از آنها، احتمالاً بر اثر سوء رفتار پلیس، در زندان جان خود را از دست داد، دستگیر نمود.
آخرین این گردهم آییها در سال ۱۹۳۱ برگزار شد. در اوایل بهار آن سال، حزب کمونیست یک اتحادیهٔ مخفی در کارخانهٔ بافندگی تازه تأسیس «وطن» در اصفهان بهوجود آورده بود. در روز اول ماه مه، اعضای این اتحادیه بهطور پنهانی در باغی در بیرون شهر گرد آمدند و فهرستی از تقاضاهای خود، از جمله بهرسمیت شناخته شدن هشت ساعت کار در روز، پرداخت حقوق روز جمعه، و پایان بخشیدن به تنبیه بدنی کارگران، تهیه کردند. اتحادیه همچنین خواستار بهکار گیری کلمهٔ «کارگر» بهجای «فعله» از سوی مدیریت شد. با خودداری مدیریت از پذیرش این خواستها، کارگران دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب دو هفته بهطول انجامید و در پایان آن، مدیریت وادار به دادن امتیازاتی به کارگران شد. اما دولت حدود سی نفر از سازمان دهندگان اعتصاب را دستگیر کرد که یکی از آنان، باز احتمالاً بر اثر سوء رفتار، در زندان جان سپرد.
بهدنبال این اعتصاب، رضاشاه قانون «ضد مرام اشتراکی» را اعلام کرد که بر اساس آن، سازمان دهندگان اتحادیهها و حامیان ایدههای رادیکال به تا ده سال زندان محکوم میشدند. این قانون در دههٔ ۱۹۳۰ بهکرّات مورد استفاده قرار گرفت که معروفترین نمونهٔ آن، در ماه مه ۱۹۳۷ اتفاق افتاد. در آن روز، پلیس ۵۳ تن از روشنفکران و رهبران اتحادیهای را بهاتهام انتشار «مانیفست اول ماه مه» بهمنظور تحریک کارگران کارخانهٔ «وطن»، کارگران راهآهن، و کارکنان دانشگاه تهران، دستگیر کرد. این گروه بعدها بهنام «گروه ۵۳ نفر» معروف شد. دکتر تقی ارانی، رهبر گروه و استاد فیزیک دانشگاه تهران، متهم شد که نویسندهٔ اصلی «مانیفست اول ماه مه» بوده است و این مهمترین اتهامی بود که علیه او در دادگاه اقامه گردید. ارانی، پس از محکومیت، جان خود را در زندان از دست داد…. بقیهٔ افراد این گروه جان سالم بهدر بردند و بلافاصله پس از کناره گیری رضاشاه از سلطنت، حزب تودهٔ ایران را تشکیل دادند.
راهپیماییهای خیابانی اول ماه مه (۵۳ ـ ۱۹۴۱)
در فاصلهٔ ۱۲ سال میان سقوط رضاشاه و برقراری استبداد محمدرضا شاه، برگزاری روز اول ماه مه اغلب شکل نمایشها و رژههای خیابانی بهخود گرفت ـــ البته، در صورت اجازهٔ مقامات پلیس…. تا سال ۱۹۴۱ ، ۱۴۶ کارخانهٔ بزرگ، از جمله ۳۶ کارخانهٔ بافندگی، ۸ کارخانه تصفیهٔ شکر، و ۸ کارخانهٔ تولیدات شیمیایی، در کشور بهوجود آمده بود.
راهپیماییهای خیابانی اول ماه مه از سوی حزب تودهٔ ایران و متحد آن، «شورای متحدهٔ مرکزی سندیکاهای کارگری»، … سازماندهی میشدند. در سالهای ۴۷ ـ ۱۹۴۶، این فدراسیون ۱۸۰ اتحادیه و ۳۰۰ هزار عضو را در بر میگرفت…. طبق برآورد وابستهٔ امور کارگری انگلستان در تهران، ۴۵ هزار کارگر نفت، ۴۵ هزار کارگر ساختمانی، ۴۰ هزار کارگر بافندگی، ۲۰ هزار کارگر راهآهن، ۲۰ هزار کارگر قالیباف، ۱۱ هزار کارگر بندر، ۹ هزار کفاش، ۹ هزار کارگر کارخانجات مواد غذایی، ۸ هزار کارگر معدن، ۶ هزار رانندهٔ کامیون و تاکسی، ۵ هزار کارگر ماهیگیری، ۳ هزار و پانصد نفر از کارکنان وزارت فرهنگ، ۳ هزار کارگر کشتارگاه، ۳ هزار کارگر آبجو سازی، ۳ هزار کارگر تولید مهمات نظامی، ۳ هزار باربر، ۳ هزار کارگر کارخانجات تصفیهٔ شکر، ۲ هزار و هفتصد کارگر بیمارستان، ۲ هزار و سیصد کارگر صنعت شیمی، ۲ هزار کارگر چاپخانه، ۲ هزار کارگر صنعت شیشه سازی، ۲ هزار کارگر پنبه پاککنی، ۲ هزار کارگر ابریشم، هزار و پانصد کارگر گرمابه، هزار و دویست کارگر سیمان سازی، هزار مهندس و تکنیسین، ۶۰۰ کارگر برق، و ۱۵۰ روزنامه فروش، عضو «شورای متحدهٔ مرکزی» بودند. این «شورا» وابستگانی نیز در میان کارکنان غیرصنعتی، که شمار ارمنیها و آسوریان در میان آنان زیاد بود، از جمله نجاران، داروسازمان، کارکنان سینماها و شیرینی پزان، داشت.
حزب توده بزرگترین جشن اول ماه مه را در سال ۱۹۴۶ برگزار کرد. اجتماعات عظیم خیابانی بهمناسبت پایان جنگ جهانی دوم، نیروی جنبش کارگری را بهنمایش گذاشت. پیش از آغاز جشن، دولت، زیر فشار حزب توده، اول ماه مه را با اینکه با روز چهارشنبه مصادف بود، تعطیلی با حقوق اعلام کرد…. «ظفر»، ارگان «شورای متحدهٔ مرکزی»، اعلام کرد که ۸۰ هزار نفر در جشن آن روز شرکت داشتهاند، و این بزرگترین جشن اول ماه مه در تاریخ نهفقط ایران بلکه کل خاورمیانه بوده است….
در آن روز، جشنهای مشابهی نیز در همهٔ مراکز استانها و شهرهای کوچکتر مانند قم، کرمان، رفسنجان، ملایر، اردکان، اراک، و نائین برگزار گردید. در برخی شهرها، اجتماعات در زمینهای فوتبال محلی برگزار شدند. در آبادان، که شرکت نفت روز اول ماه مه را تعطیل با حقوق اعلام کرده بود، طول ستون رژهروندگان به پنج کیلومتر میرسید و شاید به بزرگی رژهٔ تهران بود…. سازمان دهندگان، که برخی از آنان رهبران اعتصاب سال ۱۹۲۹ بودند، خواستار مسکن بهتر، حداقل دستمزد، افزایش سهمیههای جیرهبندی ، بهرسمیت شناخته شدن اتحادیه، و تصویب یک قانون کار شدند…. رژههای آبادان و مناطق نفتی چنان چشمگیر بود که کنسول انگلستان در اهواز گزارش داد که «حکومت استان عملاً در دست حزب توده است.» و یک سرهنگ انگلیسی که مسؤولیت حفاظت مناطق نفتی را بر عهده داشت، به لندن هشدار داد که رژههای روز اول ماه مه ثابت می کند که «تودهایها کنترل اوضاع را کاملاً در دست دارند»، و امنیت پالایشگاه و حوزههای نفتی، و همچنین امنیت پرسنل انگلیسی، «به حسن نیت و تمایل حزب توده» بستگی دارد، و اجتماعات وسیع آن بهشکلی فزاینده انگلیسیها را هدف حمله قرار میدهند. در یکی از این اجتماعات، یک سخنران زن شرکت نفت را متهم به غارت منابع ایران کرد و خواستار ملی شدن کل صنعت نفت گردید. این شاید نخستین بار بود که شعار ملی کردن صنعت نفت در خیابانهای ایران شنیده میشد. در تکرار اقدامات سال ۱۹۲۹، انگلیسیها دو کشتی جنگی خود را به بندر آبادان آوردند، پایگاه نظامی خود در بصره را تقویت کردند، و طرحهای اضطراری برای اشغال نظامی خوزستان ریختند….
همهٔ رژههای خیابانی، بهاستثنای کرمانشاه، صلحآمیز بودند. در آن شهر، پلیس به کارگرانی که پس از تماشای فیلمی از اتحاد شوروی از سینما خارج میشدند حمله برد. شش تن از کارگران کشته شدند و به اولین شهدای اول ماه مه در ایران بدل گردیدند…. هرچند شمار شرکتکنندگان به بزرگی تعداد اعضای اعلام شده از سوی «شورای متحدهٔ مرکزی» نبود، اما این تظاهرات نشان داد که جنبش کارگری به نیروی قابل محاسبهای بدل شده است ــــ چنانکه دو هفته بعد، دولت اولین قانون سراسری کار را اعلام کرد، هرچند که این قانون، بلافاصله پس از استقرار مجدد استبداد سلطنتی، بهکنار گذاشته شد.
اول ماه مه تحت استبداد (۷۸ ـ ۱۹۵۳)
خاطرهٔ جشنهای تودهای اول ماه مه، ، بهویژه در میان نسل قدیمیتر کارگران صنعتی، علیرغم اختناق تحمیل شده از سوی حکومت و تحولات اجتماعی مهمی که طی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ صورت گرفت، زنده ماند. بلافاصله پس از کودتای سال ۱۹۵۳، رژیم گردهمآییهای اول ماه مه را ممنوع اعلام کرد و حزب تودهٔ ایران، و بهویژه اتحادیههای کارگری آن را منحل ساخت. دولت سندیکاهایی را بهوجود آورد که برخلاف اتحادیههای کارگری، به هر کارخانه محدود میشدند، و خبرچینان حقوق بگیر خود را در تأسیسات بزرگ صنعتی کاشت. حتی پلیس تزاری روسیه نتوانسته بود یک چنین دستگاه جاسوسی گستردهای را بهوجود آورد. مراسم اول ماه مه تنها در زندانها، در منازل افراد تحت پوشش عروسی و جشنهای خانوادگی، در کارخانههایی که چپها توانسته بودند به رهبری سندیکاهای دولتی انتخاب شوند، و در تبعید، که روزنامههای چپ، جدا از وابستگی سازمانیشان، این روز را با وسواس گرامی میداشتند، برگزار میشد. در حقیقت، بزرگداشت این روز بود که روزنامههای چپ را از دیگر نشریات متمایز می کرد.
صنعتی شدن کشور نسل تازهای از کارگران صنعتی را بهوجود آورد. تا اواسط دههٔ ۱۹۷۰، ایران بیش از ۹۰۰ کارخانهٔ بزرگ و متوسط داشت که نزدیک به ۲۷۰ هزار کارگر را در استخدام داشتند…. با احتساب مزدبگیران در صنایع نفت، ترابری، چوب، بندر، معدن، و ماهیگیری، کمیت طبقهٔ کارگر به نیم میلیون نفر رسیده بود. حدود ۲۰ درصد کارگران شاغل در کارخانههای بزرگ عضو سندیکاهای دولتی بودند، اما یک بررسی محرمانه در سال ۱۹۷۳ نشان داد که حتی آنها نیز هیچ اعتقادی به این سندیکاها نداشتند….
با این وجود، خاطرهٔ روز اول ماه مه زنده ماند زیرا روزنامههای دولتی برگزاری جشنهای اول ماه مه در کشورهای دیگر را گزارش میکردند و نشریات زیرزمینی چپ آن را گرامی میداشتند، بهویژه آنکه بسیاری از کارگران، خود در گردهم آییهای عظیم سالهای ۵۳ ـ ۱۹۴۱ شرکت کرده بودند. رژیم، که در قانون کار خود قول داده بود این روز را بهاحترام کارگران تعطیل اعلام کند، از اواسط دههٔ ۱۹۷۰ آغاز به برگزاری علنی مراسم در این روز کرد. این کار به آن دلیل انجام شد که رژیم، از یکسو، در رویارویی با ظهور دراماتیک چریکهای فدایی و مجاهدین، به حمایت پرولتاریای صنعتی رشدیابنده نیاز داشت، و از سوی دیگر، در پی آن بود که پیامدهای منفی سرکوب خشن اعتصاب کارگران «چیت جهان» کرج در سال ۱۹۷۱ … را خنثی کند.
در اوایل دههٔ ۱۹۷۰، شاه سندیکاهای تحت کنترل دولت را بهشدت گسترش داد و آنها را به زیر نظارت حزب تازهتأسیس «رستاخیز» در آورد…. در روز اول ماه مه ۱۹۷۴، او برای چهار هزار نفر از «نمایندگان سندیکاها»، که با اتوبوس به کاخ سعدآباد آورده شده بودند، سخنرانی کرد…. در روز اول ماه مه ۱۹۷۶، او در «کنگرهٔ سندیکاهای کارگری» که در استادیوم ورزشی تهران تشکیل شده بود، قول بهبود سطح زندگی کارگران را داد. به همین ترتیب، در روز اول ماه مه ۱۹۷۷، او دستور داد که قانون کار به سطح کارخانههای کوچک و کارگاههای بازار، که در گذشته تحت پوشش این قانون قرار نداشتند، تعمیم داده شود.
اول ماه مه ۱۹۷۹
طرفداران آیتالله خمینی، علیرغم شعارهای پوپولیستی خود، در ابتدا به روز اول ماه مه توجه چندانی نداشتند. در واقع آنها، در آوریل ۱۹۷۹، از شنیدن این خبر که احزاب چپ برای بزرگداشت این روز به تدارکی بزرگ مشغولاند، غافلگیر شدند. برای جبران عقبماندگی، حزب جمهوری اسلامی ـــ که در آن زمان مرکز تجمع طرفداران آیتالله خمینی بود ـــ در آخرین لحظه تصمیم گرفت که گردهم آیی اول ماه مه خود را تشکیل دهد. بهمنظور کمک به این مسأله، دولت حداقل دستمزد را افزایش داد و این روز را تعطیل با حقوق اعلام کرد. آیتالله خمینی، در سخنرانی مهم خود بهمناسبت اول ماه مه، که بهطور سراسری پخش شد، … گفت: «هر روز باید روز کارگر باشد زیرا کار سرچشمهٔ همهچیز است، حتی بهشت و جهنم…».٭ این گفته حتی از تئوری ارزش کار مارکس نیز رادیکالتر بهنظر میرسید.
در صبح روز اول ماه مه، همهٔ روزنامههای عمده، از جمله روزنامهٔ حزب جمهوری اسلامی، مقالههای ویژهای را در مورد طبقهٔ کارگر منتشر کردند. این مقالات، بدون استثناء، به تاریخچهٔ اول ماه مه، از نقطهٔ آغاز در «هِی مارکت»، تا انترناسیونال دوم و بالاخره گردهمآییهای عظیم سالهای ۵۳ ـ ۱۹۴۱، پرداختند. اما اغلب آنها این گردهم آییها را بدون ذکر نامی از حزب تودهٔ ایران مورد بحث قرار دادند….
صبح زود، چهار گردهمآیی جداگانه در تهران تشکیل شد. حزب جمهوری اسلامی راهپیمایی خود را از چهار نقطهٔ تهران ـــ از میدان راهآهن و میدان شوش در نزدیکی محلات زاغهنشین جنوب شهر؛ از میدان انقلاب در نزدیکی دانشگاه تهران؛ و از نواحی صنعتی نارمک در شرق ـــ بهسمت میدان امام حسین در شمال شرقی شهر آغاز کرد…. این رژهها مشترکاً از سوی شوراهای کارخانهها که تحت کنترل حزب جمهوری اسلامی بودند، و همچنین جامعهٔ روحانیت تهران، سازماندهی شده بودند….
همزمان، ائتلافی از گروههای چپ به رهبری فدائیان و گروه مائوئیستی «پیکار»، از «خانهٔ کارگر» در نزدیکی مجلس بهسمت میدان فردوسی راهپیمایی کردند….
تودهایها از میدان سپه، واقع در مرکز شهر، بهسمت دروازهٔ شمیران راهپیمایی کردند. در آنجا، آنها سخنرانی یک کارگر دخانیات و پیام اتحادیههای کارگری کمونیستی فرانسه را شنیدند. این گردهمآیی از حمایت ۲۳ اتحادیهٔ کارگری برخوردار بود که برخی از آنها تازهتأسیس، و برخی دیگر سندیکاهای دولتی سابق بودند که اکنون حزب توده کنترل آنها را بهدست گرفته بود. پس از گردهم آیی دروازهٔ شمیران، برخی از تظاهرکنندگان تودهای به گردهمآیی حزب جمهوری اسلامی در میدان امام حسین پیوستند. بعضی از پلاکاردهای آنها به زبانهای آذربایجانی و فارسی بود. «اریک رولو»، خبرنگار «لوموند»، نوشت که نزدیک به نیمی از اتحادیههای کارگری تهران در راهپیمایی حزب توده شرکت کردند. یک ناظر خارجی، علیرغم انتقاد خود به حزب توده بهخاطر حمایت از اتحادیههای سنتی کارگری به جای شوراهای خودجوش کارخانهها، اذعان کرد که حمایت از حزب تودهٔ ایران در میان کارگران کارخانهها از همهٔ سازمانهای چپ دیگر بیشتر است.
مجاهدین گردهمآیی خود را در دانشکدهٔ کشاورزی کرج برگزار کردند…. در گردهمآیی کرج، علاوه بر طرح مطالبات سیاسی، خواستهای دستمزد مناسب، قانون کار مناسب، و دستمزد برابر در مقابل کار برابر برای مردان و زنان مطرح شد….
مطبوعات ایران، که زیر نظارت نزدیک مقامات بودند، جرأت نکردند که به مقایسهٔ تعداد شرکتکنندگان در گردهمآییهای مختلف بپردازند. اما «اریک رولو» گزارش داد که تعداد جمعیت در آنها یکسان بود و «چندصد هزار نفر در هر یک از آنها شرکت داشتند.» از سوی دیگر، برآورد «نیویورک تایمز» این بود که در راهپیمایی حزب جمهوری اسلامی ۳۰ هزار نفر، و در راهپیمایی حزب تودهٔ ایران و دیگر سازمانهای چپ در تهران مجموعاً حدود ۱۰۰ هزار نفر شرکت داشتند. آنچه مسلم است این است که این بزرگترین تظاهراتی بود که تا آن تاریخ بهمناسبت ماه مه در تهران برگزار شده بود.
چهار گردهمآیی خواستهای مشترکی را مطرح کردند: تأکید بر اهمیت اول ماه مه و ضرورت تصویب یک قانون کار مترقیتر که روز کارگر، استقلال اتحادیههای کارگری، حق اعتصاب، ۸ ساعت کار در روز، چهل ساعت کار در هفته، و دستمزد برابر در مقابل کار برابر (حتی حزب مذهبی جمهوری اسلامی خواستار برابری دستمزد زنان و مردان شد)، را تضمین کند. همهٔ این گردهمآییها وفاداری خود را به جمهوری اسلامی تحت رهبری امام خمینی اعلام کردند و خواستار ملی کردن صنایع بزرگ، و هشیاری مبارزهجویانه در برابر قدرتهای امپریالیستی، بهویژه ایالات متحدهٔ آمریکا، شدند. پوسترهای حزب جمهوری اسلامی حتی تصویری از یک مشت گرهکرده و یک گل سرخ، که همیشه سمبل حزب تودهٔ ایران بوده است، بر خود داشتند. برخی از پلاکاردها و پرچم ها به زبان آذربایجانی بود، که نشانهٔ آذربایجانی بودن شمار زیادی از کارگران در تهران بود….
راهپیماییهای اول ماه مه تقریباً در همهٔ شهرهای بزرگ، از جمله در آبادان، اصفهان، تبریز، اهواز، قزوین، شیراز، یزد، اراک، سنندج، همدان، و اردبیل، برگزار شدند….
اول ماه مه ۱۹۸۰
اول ماه مه ۱۹۸۰، از بسیاری جهات تکرار برنامههای سال گذشته بود ـــ با این تفاوت مهم که در هنگام بحران گروگان گیری برگزار شد. با نزدیک شدن روز اول ماه مه، دولت آن روز را تعطیل عمومی اعلام کرد، حداقل دستمزد و کمکهزینهٔ مسکن کارگران را افزایش داد، و تاریخ برگزاری انتخابات را بهدلیل تلاقی با اول ماه مه، بهتعویق انداخت…. آیتالله خمینی سخنرانی مهم دیگری در بزرگداشت «روز کارگر» ایراد کرد که در آن از کارگران بهعنوان «مشعل راهنمای بشریت» یاد نمود. او در این سخنرانی کارگران را بهعنوان «ارزشمند ترین طبقه در جامعه» مورد ستایش قرار داد، به آنها بهخاطر تقدیم شهدای بسیار تبریک گفت، و آنان را به ایستادگی قاطع در برابر هر شکل از امپریالیسم تشویق نمود.
در اواسط روز، حزب جمهوری اسلامی جمعیت عظیمی را در برابر سفارت سابق آمریکا، که اکنون «لانهٔ جاسوسی» خوانده میشد، گرد آورد. این جمعیت از نواحی صنعتی پایتخت، از جمله راه آهن، و میدانهای شوش و خراسان، در جنوب؛ میدان انقلاب در غرب؛ پل امامزاده در شمال غربی؛ و از «خانهٔ کارگر» آمده بودند….
قدری دیرتر در همان روز، حزب توده راهپیمایی خود را از میدان سپه (میدان امام خمینی کنونی) بهسمت سفارت آمریکا آغاز کرد. این راهپیمایی از سوی ۶۲ اتحادیه و شورای کارگری حمایت میشد. شعارهای آنان، علاوه بر تأکید مجدد بر حمایت از جمهوری اسلامی و امام خمینی، تکرار شعارهای سال قبل در مورد تحولات اجتماعی، از جمله اصلاحات ارضی، حقوق برابر در مقابل کار برابر، و تصویب یک قانون کار جدید بود…. ذکر این نکته مهم است که «مردم»، ارگان حزب تودهٔ ایران، در شمارهٔ ویژهٔ روز کارگر خود، تأکید کرد که اول ماه مه نهفقط حقوق مردان بلکه حقوق زنان را نیز برای تشکیل اتحادیه در بر میگیرد….
فدائیان در میدان بزرگ انقلاب جمع شدند. در آنجا، حزباللهیهای سازمان داده شده ـــ که با کامیون به محل آورده شده بودند، و احتمالاً این کار از سوی مقامات انجام شده بود ـــ آنها را هدف سنگ قرار دادند. مجاهدین در میدان راهآهن در جنوب شهر گرد آمدند. آنها نیز هدف تهاجم حزباللهیهای موتورسوار قرار گرفتند…. حتی جبههٔ ملی وابسته به طبقات متوسط نیز در این روز مراسم کوچکی بهمناسبت روز اول ماه مه در خیابان کارگر واقع در شرق تهران برگزار کرد.
اول ماه مه ۹۱ ـ ۱۹۸۱
از دههٔ ۱۹۸۰، جمهوری اسلامی همهٔ تلاش خود را بهکار برد که با در انحصار گرفتن روز اول ماه مه، آن را هرچه رامتر، محدودتر، پاکسازیشدهتر و کوچکتر برگزار کند. با اینکه روز اول ماه همچنان برگزار میشود، شکل و محتوای آن بهشکلی جدی تغییر یافته است.
جمهوری اسلامی، با نابود کردن سیستماتیک مخالفان سیاسی خود، عملاً این روز را بهانحصار خود در آورده است. در سال ۱۹۸۰، سازمان «پیکار» ممنوع شد، و در سال ۱۹۸۱، مجاهدین، جبههٔ ملی و بسیاری از گروههای مارکسیستی، از جمله فدائیان اقلیت … غیرقانونی اعلام شدند. در سال ۱۹۸۲، مقامات حکومتی بهدستگیری گستردهٔ اعضای حزب تودهٔ ایران و فدائیان اکثریت، که تلاش کرده بودند بهعنوان اپوزیسیون وفادار عمل کنند، پرداختند…. این اتفاقی نبود که مقامات، روز اول ماه مه ۱۹۸۳ را برای پخش ویدیوی از پیش آماده شدهٔ «اقاریر» رهبران حزب تودهٔ ایران به «جاسوسی برای اتحاد شوروی»، «توطئه علیه امام خمینی»، و «عدم صداقت در حمایت از جمهوری اسلامی»، انتخاب کردند. بالاخره، در سال ۱۹۸۷، پس اینکه حزب جمهوری اسلامی خود را منحل اعلام کرد، … «خانهٔ کارگر و شوراهای اسلامی وابسته به آن، وظیفهٔ برگزاری سالانهٔ مراسم اول ماه مه را بر عهده گرفتند….
رژیم کوشیده است که با منتقل کردن مراسم اول ماه مه از خیابانها به فضاهای محدود ــــ ابتدا به میادین عمومی و محوطهٔ دانشگاهها؛ سپس به استادیوم های ورزشی …؛ و بالاخره پس از درگذشت آیتالله خمینی، به آرامگاه بزرگ و سرپوشیدهٔ او، آن را هرچه محدودتر سازد….
رژیم همچنین در جهت «پاکیزهتر» کردن مراسم اول ماه مه نیز گام برداشته است. این کار عمدتاً بهصورت نامگذاری این روز، بهبهانهٔ بزرگداشت شهید آیتالله مطهری، بهعنوان «روز کارگران و معلمان» صورت گرفت. شعارهای رادیکالی چون حق اعتصاب، حقوق برابر در مقابل کار برابر، و ملی کردن تجارت خارجی و مؤسسات بزرگ اقتصادی، نیز از این مراسم حذف شدهاند….
رژیم بهعلاوه همهٔ تلاش خود را برای کماهمیت جلوه دادن روز اول ماه مه بهکار برده است…. در اواخر دههٔ ۱۹۸۰، این مراسم در بعدازظهر برگزار میشدند تا کارخانهها ساعات کار خود را از دست ندهند. مطبوعات دولتی بهشکلی چشمگیر از گزارشات خود در این رابطه کاستهاند….
نزول اهمیت روز اول ماه مه را میتوان بهوضوح در سخنرانیهای رسمی مشاهده کرد. آیتالله خمینی آخرین سخنرانی اول ماه مه خود را در سال ۱۹۸۲ ایراد کرد.٭٭ او در سخنرانی خود کارگران و دهقانان را «دو بازوی قدرتمند کشور» نامید؛ پیامبر اسلام، امام علی، امام جعفر صادق، و امام محمد باقر را «کارگران یدی» پُرکار توصیف کرد؛ و یادآور شد که پیامبر برای کار یدی چنان احترامی قایل بود که دست پینهبستهٔ زحمتکشان فقیر را میبوسید. او این حدیث قدیمی را تکرار کرد که پیامبر گفته است «عرق جبین یک کارگر [در چشم خداوند] بهاندازهٔ خون یک شهید ارزش دارد.» او همچنین میان کارگران یدی، که بهواسطهٔ کار و صرفهجویی در خوشبختی «مادی» و «معنوی» بهسر می برند، و «سرمایهداران»، که بهخاطر تنبلی، ملالت، شکمپرستی، و خواب بیش از اندازه، در «گناه» اخلاقی و جسمی زندگی میکنند، تمایز جدی قایل شد. او اعلام کرد که «یک روز زندگی یک کارگر از یک عمر زندگی یک سرمایهدار پرارزشتر است.» این احتمالاً پوپولیستترینِ همهٔ سخنرانیهای او بود. تا اواسط دههٔ ۱۹۸۰، آیتالله خمینی سخنرانی اول ماه مه را به رئیس جمهور یا نخست وزیر واگذار کرد، و تا پایان دهه، رئیس جمهور و نخست وزیر نیز این وظیفه را به وزیر کار یا مسؤول «خانهٔ کارگر» محول نمودند….
روز اول ماه مه رام شده است. اما این واقعیت که بهرغم رام شدن باقی مانده است، خود نشانهٔ نیروی سمبولیک سنت چپ در ایران مدرن است.
ــــــــ
٭ بهدلیل عدم دسترسى به اصل فارسى گفتههاى آیتالله خمینى، در همهجاى نوشتهٔ حاضر، این نقلقولها از متن انگلیسى ترجمه شدهاند و در نتیجه ممکن است با اصل فارسى عیناً منطبق نباشند ـــ مترجم.
٭٭ این، آخرین جشن ماه مه پیش از یورش به حزب تودهٔ ایران و سازمان فدائیان خلق ایران «اکثریت» بود ـــ مترجم.
در عین حال، اول ماه مه، طی سالها به بخش جداییناپذیر سنت چپ ایران بدل شده، و از سال ۱۹۲۱، هرگاه امکان آن وجود داشته، جشن گرفته شده است. این روز با مبارزات کارگری گذشته پیوند خورده است….
اول ماه مه بهصورت گردهم آییهای سیاسی (۴۱ ـ ۱۹۲۱)
گروه های چپ در ایران، بهویژه اتحادیهٔ کارگران چاپخانه در تهران، جشن گرفتن اول ماه مه را از اوایل دههٔ ۱۹۲۰ آغاز کردند. این جشنهای اولیه، بدون استثناء، شکل گردهم آییهای مخفی در مکانهای سرپوشیده را داشتند. اغلب این جشنها از سوی احزاب تازهتأسیس کمونیست و سوسیالیست، و متحد آنها در تهران، یعنی شورای مرکزی فدراسیون سندیکاهای کارگری، سازماندهی میشدند.
این فدراسیون، در اوج قدرت خود در اواسط دههٔ ۱۹۲۰، بیش از هشت هزار عضو وابسته به ۱۶ اتحادیه داشت، که معلمان و کارکنان شهرداری؛ صنعتگران ماهر از جمله کارگران چاپخانه، کفاشان، خیاطان، نجاران، بناها، داروسازان، مأموران تلگراف، و کارکنان ادارهٔ پست و تلفنخانه؛ و مزدبگیران نیمهماهری مانند کارگران گرمابه، شاگردان نانوایی، آجرسازان، و بافندگان تنها کارخانهٔ مدرن بافندگی در تهران، را در بر میگرفت…. رهبری فدراسیون را نهفقط روشنفکران چپ، بلکه تعداد چشمگیری از صنعتگران، بهویژه کارگران چاپخانه، بناها و کفاشان، بر عهده داشتند. این فدراسیون در سطح استانها، بهویژه در میان کارگران بندر و ماهیگیری انزلی، فرشبافان و خیاطان مشهد، و پارچهبافان اصفهان، نیز اتحادیههای وابسته داشت. در اواخر دههٔ ۱۹۲۰، کارگران صنعت نفت خوزستان نیز بدان پیوستند….
اولین گردهم آیی روز کارگر، در سال ۱۹۲۱ از سوی «شورای مرکزی فدراسیون سندیکاهای کارگری» در تهران سازماندهی شد. جمعیت نسبتاً بزرگی در مسجد شاه واقع در مرکز تهران گرد آمدند. اغلب چاپخانهها بهاحترام آن روز تعطیل بودند. در عصر همان روز، یک گروه تئاتری چپ، یک نمایشنامهٔ کمدی را در سه پرده در «گراند هتل» واقع در منطقهٔ مرفه شمال شهر تهران بهروی پرده آورد.
بهاستقبال آن روز، نشریهٔ «حقیقت»، ارگان فدراسیون، یک سرمقالهٔ طولانی در مورد اهمیت روز اول ماه مه منتشر کرد….
مراسم مشابهی بهمناسبت اول ماه مه در طول دههٔ ۱۹۲۰ برگزار شد. بهعنوان نمونه، در سال ۱۹۲۴، کارگران چاپخانه در تهران دست به اعتصاب یکروزه زدند و کارگران ماهیگیری در انزلی در نزدیکی بار اندازهای شهر در یک گردهم آیی شرکت کردند. در سال ۱۹۲۸، تمثالی از لنین در «کلوپ اول ماه مه» رشت بهنمایش درآمد، که دولت را به عکسالعمل و دستگیری عدهای واداشت. این کلوپ از سوی گروهی از روشنفکران ارمنی و سندیکالیستهای مسلمان بهمنظور گردهم آوردن مردان و زنان برای سخنرانیهای سیاسی و نمایش های تئاتری تشکیل شده بود. در حقیقت، این کلوپ بود که در سال ۱۹۱۸ ، روز جهانی زن در ۸ مارس را برای اولین بار در ایران برگزار کرد.
همچنین، در روز جمعهٔ قبل از اول مه، گروه کوچکی از فعالان کمونیست، مجموعاً حدود ۸۰۰ نفر، بهطور پنهانی در یک باغ اجارهشده در خارج از تهران گرد آمدند. برنامه شامل موسیقی، سخنرانی در مورد معنای روز اول ماه مه، و قرائت شعر «رنجبر» لاهوتی، شاعر سرشناس انقلابی، بود….
بزرگترین جشن اول ماه مه در آن سالها، در سال ۱۹۲۹ برگزار شد. در آن سال، انقلابیون مشهد، که بسیاری از آنان معلم، خیاط و قالیباف بودند، پنهانی در یک تپهٔ دور افتاده که چند کیلومتر از شهر دور بود، گرد آمدند و به سخنرانی و قرائت اشعار انقلابی پرداختند. در آبادان، کارگران پالایشگاه که تازه یک اتحادیهٔ سری تشکیل داده بودند، دست به یک اعتصاب سراسری در کل صنعت نفت زدند و خواستار بهرسمیت شناخته شدن اتحادیه، تعیین حداقل دستمزد، استخدام کارگران ایرانی بجای کارگران خارجی، حق نمایندگی کارگران در ادارهٔ امور کارگری شرکت، و بهرسمیت شناختن روز اول ماه مه بهعنوان تعطیل با حقوق شدند….
در همان سال در تهران، گروههای کوچک دیگری، این بار حدود ۲۰۰۰ نفر، در خارج شهر بهعنوان پیکنیک گرد آمدند و به شعر، یک سخنرانی یکساعته، و یک گروه موسیقی که نوازندگان آن اعضای اتحادیه بودند، گوش فرا دادند…. در هنگام بازگشت، بزرگی جمعیت توجه پلیس را جلب کرد، و پلیس حدود ۵۰ نفر را، که یکی از آنها، احتمالاً بر اثر سوء رفتار پلیس، در زندان جان خود را از دست داد، دستگیر نمود.
آخرین این گردهم آییها در سال ۱۹۳۱ برگزار شد. در اوایل بهار آن سال، حزب کمونیست یک اتحادیهٔ مخفی در کارخانهٔ بافندگی تازه تأسیس «وطن» در اصفهان بهوجود آورده بود. در روز اول ماه مه، اعضای این اتحادیه بهطور پنهانی در باغی در بیرون شهر گرد آمدند و فهرستی از تقاضاهای خود، از جمله بهرسمیت شناخته شدن هشت ساعت کار در روز، پرداخت حقوق روز جمعه، و پایان بخشیدن به تنبیه بدنی کارگران، تهیه کردند. اتحادیه همچنین خواستار بهکار گیری کلمهٔ «کارگر» بهجای «فعله» از سوی مدیریت شد. با خودداری مدیریت از پذیرش این خواستها، کارگران دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب دو هفته بهطول انجامید و در پایان آن، مدیریت وادار به دادن امتیازاتی به کارگران شد. اما دولت حدود سی نفر از سازمان دهندگان اعتصاب را دستگیر کرد که یکی از آنان، باز احتمالاً بر اثر سوء رفتار، در زندان جان سپرد.
بهدنبال این اعتصاب، رضاشاه قانون «ضد مرام اشتراکی» را اعلام کرد که بر اساس آن، سازمان دهندگان اتحادیهها و حامیان ایدههای رادیکال به تا ده سال زندان محکوم میشدند. این قانون در دههٔ ۱۹۳۰ بهکرّات مورد استفاده قرار گرفت که معروفترین نمونهٔ آن، در ماه مه ۱۹۳۷ اتفاق افتاد. در آن روز، پلیس ۵۳ تن از روشنفکران و رهبران اتحادیهای را بهاتهام انتشار «مانیفست اول ماه مه» بهمنظور تحریک کارگران کارخانهٔ «وطن»، کارگران راهآهن، و کارکنان دانشگاه تهران، دستگیر کرد. این گروه بعدها بهنام «گروه ۵۳ نفر» معروف شد. دکتر تقی ارانی، رهبر گروه و استاد فیزیک دانشگاه تهران، متهم شد که نویسندهٔ اصلی «مانیفست اول ماه مه» بوده است و این مهمترین اتهامی بود که علیه او در دادگاه اقامه گردید. ارانی، پس از محکومیت، جان خود را در زندان از دست داد…. بقیهٔ افراد این گروه جان سالم بهدر بردند و بلافاصله پس از کناره گیری رضاشاه از سلطنت، حزب تودهٔ ایران را تشکیل دادند.
راهپیماییهای خیابانی اول ماه مه (۵۳ ـ ۱۹۴۱)
در فاصلهٔ ۱۲ سال میان سقوط رضاشاه و برقراری استبداد محمدرضا شاه، برگزاری روز اول ماه مه اغلب شکل نمایشها و رژههای خیابانی بهخود گرفت ـــ البته، در صورت اجازهٔ مقامات پلیس…. تا سال ۱۹۴۱ ، ۱۴۶ کارخانهٔ بزرگ، از جمله ۳۶ کارخانهٔ بافندگی، ۸ کارخانه تصفیهٔ شکر، و ۸ کارخانهٔ تولیدات شیمیایی، در کشور بهوجود آمده بود.
راهپیماییهای خیابانی اول ماه مه از سوی حزب تودهٔ ایران و متحد آن، «شورای متحدهٔ مرکزی سندیکاهای کارگری»، … سازماندهی میشدند. در سالهای ۴۷ ـ ۱۹۴۶، این فدراسیون ۱۸۰ اتحادیه و ۳۰۰ هزار عضو را در بر میگرفت…. طبق برآورد وابستهٔ امور کارگری انگلستان در تهران، ۴۵ هزار کارگر نفت، ۴۵ هزار کارگر ساختمانی، ۴۰ هزار کارگر بافندگی، ۲۰ هزار کارگر راهآهن، ۲۰ هزار کارگر قالیباف، ۱۱ هزار کارگر بندر، ۹ هزار کفاش، ۹ هزار کارگر کارخانجات مواد غذایی، ۸ هزار کارگر معدن، ۶ هزار رانندهٔ کامیون و تاکسی، ۵ هزار کارگر ماهیگیری، ۳ هزار و پانصد نفر از کارکنان وزارت فرهنگ، ۳ هزار کارگر کشتارگاه، ۳ هزار کارگر آبجو سازی، ۳ هزار کارگر تولید مهمات نظامی، ۳ هزار باربر، ۳ هزار کارگر کارخانجات تصفیهٔ شکر، ۲ هزار و هفتصد کارگر بیمارستان، ۲ هزار و سیصد کارگر صنعت شیمی، ۲ هزار کارگر چاپخانه، ۲ هزار کارگر صنعت شیشه سازی، ۲ هزار کارگر پنبه پاککنی، ۲ هزار کارگر ابریشم، هزار و پانصد کارگر گرمابه، هزار و دویست کارگر سیمان سازی، هزار مهندس و تکنیسین، ۶۰۰ کارگر برق، و ۱۵۰ روزنامه فروش، عضو «شورای متحدهٔ مرکزی» بودند. این «شورا» وابستگانی نیز در میان کارکنان غیرصنعتی، که شمار ارمنیها و آسوریان در میان آنان زیاد بود، از جمله نجاران، داروسازمان، کارکنان سینماها و شیرینی پزان، داشت.
حزب توده بزرگترین جشن اول ماه مه را در سال ۱۹۴۶ برگزار کرد. اجتماعات عظیم خیابانی بهمناسبت پایان جنگ جهانی دوم، نیروی جنبش کارگری را بهنمایش گذاشت. پیش از آغاز جشن، دولت، زیر فشار حزب توده، اول ماه مه را با اینکه با روز چهارشنبه مصادف بود، تعطیلی با حقوق اعلام کرد…. «ظفر»، ارگان «شورای متحدهٔ مرکزی»، اعلام کرد که ۸۰ هزار نفر در جشن آن روز شرکت داشتهاند، و این بزرگترین جشن اول ماه مه در تاریخ نهفقط ایران بلکه کل خاورمیانه بوده است….
در آن روز، جشنهای مشابهی نیز در همهٔ مراکز استانها و شهرهای کوچکتر مانند قم، کرمان، رفسنجان، ملایر، اردکان، اراک، و نائین برگزار گردید. در برخی شهرها، اجتماعات در زمینهای فوتبال محلی برگزار شدند. در آبادان، که شرکت نفت روز اول ماه مه را تعطیل با حقوق اعلام کرده بود، طول ستون رژهروندگان به پنج کیلومتر میرسید و شاید به بزرگی رژهٔ تهران بود…. سازمان دهندگان، که برخی از آنان رهبران اعتصاب سال ۱۹۲۹ بودند، خواستار مسکن بهتر، حداقل دستمزد، افزایش سهمیههای جیرهبندی ، بهرسمیت شناخته شدن اتحادیه، و تصویب یک قانون کار شدند…. رژههای آبادان و مناطق نفتی چنان چشمگیر بود که کنسول انگلستان در اهواز گزارش داد که «حکومت استان عملاً در دست حزب توده است.» و یک سرهنگ انگلیسی که مسؤولیت حفاظت مناطق نفتی را بر عهده داشت، به لندن هشدار داد که رژههای روز اول ماه مه ثابت می کند که «تودهایها کنترل اوضاع را کاملاً در دست دارند»، و امنیت پالایشگاه و حوزههای نفتی، و همچنین امنیت پرسنل انگلیسی، «به حسن نیت و تمایل حزب توده» بستگی دارد، و اجتماعات وسیع آن بهشکلی فزاینده انگلیسیها را هدف حمله قرار میدهند. در یکی از این اجتماعات، یک سخنران زن شرکت نفت را متهم به غارت منابع ایران کرد و خواستار ملی شدن کل صنعت نفت گردید. این شاید نخستین بار بود که شعار ملی کردن صنعت نفت در خیابانهای ایران شنیده میشد. در تکرار اقدامات سال ۱۹۲۹، انگلیسیها دو کشتی جنگی خود را به بندر آبادان آوردند، پایگاه نظامی خود در بصره را تقویت کردند، و طرحهای اضطراری برای اشغال نظامی خوزستان ریختند….
همهٔ رژههای خیابانی، بهاستثنای کرمانشاه، صلحآمیز بودند. در آن شهر، پلیس به کارگرانی که پس از تماشای فیلمی از اتحاد شوروی از سینما خارج میشدند حمله برد. شش تن از کارگران کشته شدند و به اولین شهدای اول ماه مه در ایران بدل گردیدند…. هرچند شمار شرکتکنندگان به بزرگی تعداد اعضای اعلام شده از سوی «شورای متحدهٔ مرکزی» نبود، اما این تظاهرات نشان داد که جنبش کارگری به نیروی قابل محاسبهای بدل شده است ــــ چنانکه دو هفته بعد، دولت اولین قانون سراسری کار را اعلام کرد، هرچند که این قانون، بلافاصله پس از استقرار مجدد استبداد سلطنتی، بهکنار گذاشته شد.
اول ماه مه تحت استبداد (۷۸ ـ ۱۹۵۳)
خاطرهٔ جشنهای تودهای اول ماه مه، ، بهویژه در میان نسل قدیمیتر کارگران صنعتی، علیرغم اختناق تحمیل شده از سوی حکومت و تحولات اجتماعی مهمی که طی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ صورت گرفت، زنده ماند. بلافاصله پس از کودتای سال ۱۹۵۳، رژیم گردهمآییهای اول ماه مه را ممنوع اعلام کرد و حزب تودهٔ ایران، و بهویژه اتحادیههای کارگری آن را منحل ساخت. دولت سندیکاهایی را بهوجود آورد که برخلاف اتحادیههای کارگری، به هر کارخانه محدود میشدند، و خبرچینان حقوق بگیر خود را در تأسیسات بزرگ صنعتی کاشت. حتی پلیس تزاری روسیه نتوانسته بود یک چنین دستگاه جاسوسی گستردهای را بهوجود آورد. مراسم اول ماه مه تنها در زندانها، در منازل افراد تحت پوشش عروسی و جشنهای خانوادگی، در کارخانههایی که چپها توانسته بودند به رهبری سندیکاهای دولتی انتخاب شوند، و در تبعید، که روزنامههای چپ، جدا از وابستگی سازمانیشان، این روز را با وسواس گرامی میداشتند، برگزار میشد. در حقیقت، بزرگداشت این روز بود که روزنامههای چپ را از دیگر نشریات متمایز می کرد.
صنعتی شدن کشور نسل تازهای از کارگران صنعتی را بهوجود آورد. تا اواسط دههٔ ۱۹۷۰، ایران بیش از ۹۰۰ کارخانهٔ بزرگ و متوسط داشت که نزدیک به ۲۷۰ هزار کارگر را در استخدام داشتند…. با احتساب مزدبگیران در صنایع نفت، ترابری، چوب، بندر، معدن، و ماهیگیری، کمیت طبقهٔ کارگر به نیم میلیون نفر رسیده بود. حدود ۲۰ درصد کارگران شاغل در کارخانههای بزرگ عضو سندیکاهای دولتی بودند، اما یک بررسی محرمانه در سال ۱۹۷۳ نشان داد که حتی آنها نیز هیچ اعتقادی به این سندیکاها نداشتند….
با این وجود، خاطرهٔ روز اول ماه مه زنده ماند زیرا روزنامههای دولتی برگزاری جشنهای اول ماه مه در کشورهای دیگر را گزارش میکردند و نشریات زیرزمینی چپ آن را گرامی میداشتند، بهویژه آنکه بسیاری از کارگران، خود در گردهم آییهای عظیم سالهای ۵۳ ـ ۱۹۴۱ شرکت کرده بودند. رژیم، که در قانون کار خود قول داده بود این روز را بهاحترام کارگران تعطیل اعلام کند، از اواسط دههٔ ۱۹۷۰ آغاز به برگزاری علنی مراسم در این روز کرد. این کار به آن دلیل انجام شد که رژیم، از یکسو، در رویارویی با ظهور دراماتیک چریکهای فدایی و مجاهدین، به حمایت پرولتاریای صنعتی رشدیابنده نیاز داشت، و از سوی دیگر، در پی آن بود که پیامدهای منفی سرکوب خشن اعتصاب کارگران «چیت جهان» کرج در سال ۱۹۷۱ … را خنثی کند.
در اوایل دههٔ ۱۹۷۰، شاه سندیکاهای تحت کنترل دولت را بهشدت گسترش داد و آنها را به زیر نظارت حزب تازهتأسیس «رستاخیز» در آورد…. در روز اول ماه مه ۱۹۷۴، او برای چهار هزار نفر از «نمایندگان سندیکاها»، که با اتوبوس به کاخ سعدآباد آورده شده بودند، سخنرانی کرد…. در روز اول ماه مه ۱۹۷۶، او در «کنگرهٔ سندیکاهای کارگری» که در استادیوم ورزشی تهران تشکیل شده بود، قول بهبود سطح زندگی کارگران را داد. به همین ترتیب، در روز اول ماه مه ۱۹۷۷، او دستور داد که قانون کار به سطح کارخانههای کوچک و کارگاههای بازار، که در گذشته تحت پوشش این قانون قرار نداشتند، تعمیم داده شود.
اول ماه مه ۱۹۷۹
طرفداران آیتالله خمینی، علیرغم شعارهای پوپولیستی خود، در ابتدا به روز اول ماه مه توجه چندانی نداشتند. در واقع آنها، در آوریل ۱۹۷۹، از شنیدن این خبر که احزاب چپ برای بزرگداشت این روز به تدارکی بزرگ مشغولاند، غافلگیر شدند. برای جبران عقبماندگی، حزب جمهوری اسلامی ـــ که در آن زمان مرکز تجمع طرفداران آیتالله خمینی بود ـــ در آخرین لحظه تصمیم گرفت که گردهم آیی اول ماه مه خود را تشکیل دهد. بهمنظور کمک به این مسأله، دولت حداقل دستمزد را افزایش داد و این روز را تعطیل با حقوق اعلام کرد. آیتالله خمینی، در سخنرانی مهم خود بهمناسبت اول ماه مه، که بهطور سراسری پخش شد، … گفت: «هر روز باید روز کارگر باشد زیرا کار سرچشمهٔ همهچیز است، حتی بهشت و جهنم…».٭ این گفته حتی از تئوری ارزش کار مارکس نیز رادیکالتر بهنظر میرسید.
در صبح روز اول ماه مه، همهٔ روزنامههای عمده، از جمله روزنامهٔ حزب جمهوری اسلامی، مقالههای ویژهای را در مورد طبقهٔ کارگر منتشر کردند. این مقالات، بدون استثناء، به تاریخچهٔ اول ماه مه، از نقطهٔ آغاز در «هِی مارکت»، تا انترناسیونال دوم و بالاخره گردهمآییهای عظیم سالهای ۵۳ ـ ۱۹۴۱، پرداختند. اما اغلب آنها این گردهم آییها را بدون ذکر نامی از حزب تودهٔ ایران مورد بحث قرار دادند….
صبح زود، چهار گردهمآیی جداگانه در تهران تشکیل شد. حزب جمهوری اسلامی راهپیمایی خود را از چهار نقطهٔ تهران ـــ از میدان راهآهن و میدان شوش در نزدیکی محلات زاغهنشین جنوب شهر؛ از میدان انقلاب در نزدیکی دانشگاه تهران؛ و از نواحی صنعتی نارمک در شرق ـــ بهسمت میدان امام حسین در شمال شرقی شهر آغاز کرد…. این رژهها مشترکاً از سوی شوراهای کارخانهها که تحت کنترل حزب جمهوری اسلامی بودند، و همچنین جامعهٔ روحانیت تهران، سازماندهی شده بودند….
همزمان، ائتلافی از گروههای چپ به رهبری فدائیان و گروه مائوئیستی «پیکار»، از «خانهٔ کارگر» در نزدیکی مجلس بهسمت میدان فردوسی راهپیمایی کردند….
تودهایها از میدان سپه، واقع در مرکز شهر، بهسمت دروازهٔ شمیران راهپیمایی کردند. در آنجا، آنها سخنرانی یک کارگر دخانیات و پیام اتحادیههای کارگری کمونیستی فرانسه را شنیدند. این گردهمآیی از حمایت ۲۳ اتحادیهٔ کارگری برخوردار بود که برخی از آنها تازهتأسیس، و برخی دیگر سندیکاهای دولتی سابق بودند که اکنون حزب توده کنترل آنها را بهدست گرفته بود. پس از گردهم آیی دروازهٔ شمیران، برخی از تظاهرکنندگان تودهای به گردهمآیی حزب جمهوری اسلامی در میدان امام حسین پیوستند. بعضی از پلاکاردهای آنها به زبانهای آذربایجانی و فارسی بود. «اریک رولو»، خبرنگار «لوموند»، نوشت که نزدیک به نیمی از اتحادیههای کارگری تهران در راهپیمایی حزب توده شرکت کردند. یک ناظر خارجی، علیرغم انتقاد خود به حزب توده بهخاطر حمایت از اتحادیههای سنتی کارگری به جای شوراهای خودجوش کارخانهها، اذعان کرد که حمایت از حزب تودهٔ ایران در میان کارگران کارخانهها از همهٔ سازمانهای چپ دیگر بیشتر است.
مجاهدین گردهمآیی خود را در دانشکدهٔ کشاورزی کرج برگزار کردند…. در گردهمآیی کرج، علاوه بر طرح مطالبات سیاسی، خواستهای دستمزد مناسب، قانون کار مناسب، و دستمزد برابر در مقابل کار برابر برای مردان و زنان مطرح شد….
مطبوعات ایران، که زیر نظارت نزدیک مقامات بودند، جرأت نکردند که به مقایسهٔ تعداد شرکتکنندگان در گردهمآییهای مختلف بپردازند. اما «اریک رولو» گزارش داد که تعداد جمعیت در آنها یکسان بود و «چندصد هزار نفر در هر یک از آنها شرکت داشتند.» از سوی دیگر، برآورد «نیویورک تایمز» این بود که در راهپیمایی حزب جمهوری اسلامی ۳۰ هزار نفر، و در راهپیمایی حزب تودهٔ ایران و دیگر سازمانهای چپ در تهران مجموعاً حدود ۱۰۰ هزار نفر شرکت داشتند. آنچه مسلم است این است که این بزرگترین تظاهراتی بود که تا آن تاریخ بهمناسبت ماه مه در تهران برگزار شده بود.
چهار گردهمآیی خواستهای مشترکی را مطرح کردند: تأکید بر اهمیت اول ماه مه و ضرورت تصویب یک قانون کار مترقیتر که روز کارگر، استقلال اتحادیههای کارگری، حق اعتصاب، ۸ ساعت کار در روز، چهل ساعت کار در هفته، و دستمزد برابر در مقابل کار برابر (حتی حزب مذهبی جمهوری اسلامی خواستار برابری دستمزد زنان و مردان شد)، را تضمین کند. همهٔ این گردهمآییها وفاداری خود را به جمهوری اسلامی تحت رهبری امام خمینی اعلام کردند و خواستار ملی کردن صنایع بزرگ، و هشیاری مبارزهجویانه در برابر قدرتهای امپریالیستی، بهویژه ایالات متحدهٔ آمریکا، شدند. پوسترهای حزب جمهوری اسلامی حتی تصویری از یک مشت گرهکرده و یک گل سرخ، که همیشه سمبل حزب تودهٔ ایران بوده است، بر خود داشتند. برخی از پلاکاردها و پرچم ها به زبان آذربایجانی بود، که نشانهٔ آذربایجانی بودن شمار زیادی از کارگران در تهران بود….
راهپیماییهای اول ماه مه تقریباً در همهٔ شهرهای بزرگ، از جمله در آبادان، اصفهان، تبریز، اهواز، قزوین، شیراز، یزد، اراک، سنندج، همدان، و اردبیل، برگزار شدند….
اول ماه مه ۱۹۸۰
اول ماه مه ۱۹۸۰، از بسیاری جهات تکرار برنامههای سال گذشته بود ـــ با این تفاوت مهم که در هنگام بحران گروگان گیری برگزار شد. با نزدیک شدن روز اول ماه مه، دولت آن روز را تعطیل عمومی اعلام کرد، حداقل دستمزد و کمکهزینهٔ مسکن کارگران را افزایش داد، و تاریخ برگزاری انتخابات را بهدلیل تلاقی با اول ماه مه، بهتعویق انداخت…. آیتالله خمینی سخنرانی مهم دیگری در بزرگداشت «روز کارگر» ایراد کرد که در آن از کارگران بهعنوان «مشعل راهنمای بشریت» یاد نمود. او در این سخنرانی کارگران را بهعنوان «ارزشمند ترین طبقه در جامعه» مورد ستایش قرار داد، به آنها بهخاطر تقدیم شهدای بسیار تبریک گفت، و آنان را به ایستادگی قاطع در برابر هر شکل از امپریالیسم تشویق نمود.
در اواسط روز، حزب جمهوری اسلامی جمعیت عظیمی را در برابر سفارت سابق آمریکا، که اکنون «لانهٔ جاسوسی» خوانده میشد، گرد آورد. این جمعیت از نواحی صنعتی پایتخت، از جمله راه آهن، و میدانهای شوش و خراسان، در جنوب؛ میدان انقلاب در غرب؛ پل امامزاده در شمال غربی؛ و از «خانهٔ کارگر» آمده بودند….
قدری دیرتر در همان روز، حزب توده راهپیمایی خود را از میدان سپه (میدان امام خمینی کنونی) بهسمت سفارت آمریکا آغاز کرد. این راهپیمایی از سوی ۶۲ اتحادیه و شورای کارگری حمایت میشد. شعارهای آنان، علاوه بر تأکید مجدد بر حمایت از جمهوری اسلامی و امام خمینی، تکرار شعارهای سال قبل در مورد تحولات اجتماعی، از جمله اصلاحات ارضی، حقوق برابر در مقابل کار برابر، و تصویب یک قانون کار جدید بود…. ذکر این نکته مهم است که «مردم»، ارگان حزب تودهٔ ایران، در شمارهٔ ویژهٔ روز کارگر خود، تأکید کرد که اول ماه مه نهفقط حقوق مردان بلکه حقوق زنان را نیز برای تشکیل اتحادیه در بر میگیرد….
فدائیان در میدان بزرگ انقلاب جمع شدند. در آنجا، حزباللهیهای سازمان داده شده ـــ که با کامیون به محل آورده شده بودند، و احتمالاً این کار از سوی مقامات انجام شده بود ـــ آنها را هدف سنگ قرار دادند. مجاهدین در میدان راهآهن در جنوب شهر گرد آمدند. آنها نیز هدف تهاجم حزباللهیهای موتورسوار قرار گرفتند…. حتی جبههٔ ملی وابسته به طبقات متوسط نیز در این روز مراسم کوچکی بهمناسبت روز اول ماه مه در خیابان کارگر واقع در شرق تهران برگزار کرد.
اول ماه مه ۹۱ ـ ۱۹۸۱
از دههٔ ۱۹۸۰، جمهوری اسلامی همهٔ تلاش خود را بهکار برد که با در انحصار گرفتن روز اول ماه مه، آن را هرچه رامتر، محدودتر، پاکسازیشدهتر و کوچکتر برگزار کند. با اینکه روز اول ماه همچنان برگزار میشود، شکل و محتوای آن بهشکلی جدی تغییر یافته است.
جمهوری اسلامی، با نابود کردن سیستماتیک مخالفان سیاسی خود، عملاً این روز را بهانحصار خود در آورده است. در سال ۱۹۸۰، سازمان «پیکار» ممنوع شد، و در سال ۱۹۸۱، مجاهدین، جبههٔ ملی و بسیاری از گروههای مارکسیستی، از جمله فدائیان اقلیت … غیرقانونی اعلام شدند. در سال ۱۹۸۲، مقامات حکومتی بهدستگیری گستردهٔ اعضای حزب تودهٔ ایران و فدائیان اکثریت، که تلاش کرده بودند بهعنوان اپوزیسیون وفادار عمل کنند، پرداختند…. این اتفاقی نبود که مقامات، روز اول ماه مه ۱۹۸۳ را برای پخش ویدیوی از پیش آماده شدهٔ «اقاریر» رهبران حزب تودهٔ ایران به «جاسوسی برای اتحاد شوروی»، «توطئه علیه امام خمینی»، و «عدم صداقت در حمایت از جمهوری اسلامی»، انتخاب کردند. بالاخره، در سال ۱۹۸۷، پس اینکه حزب جمهوری اسلامی خود را منحل اعلام کرد، … «خانهٔ کارگر و شوراهای اسلامی وابسته به آن، وظیفهٔ برگزاری سالانهٔ مراسم اول ماه مه را بر عهده گرفتند….
رژیم کوشیده است که با منتقل کردن مراسم اول ماه مه از خیابانها به فضاهای محدود ــــ ابتدا به میادین عمومی و محوطهٔ دانشگاهها؛ سپس به استادیوم های ورزشی …؛ و بالاخره پس از درگذشت آیتالله خمینی، به آرامگاه بزرگ و سرپوشیدهٔ او، آن را هرچه محدودتر سازد….
رژیم همچنین در جهت «پاکیزهتر» کردن مراسم اول ماه مه نیز گام برداشته است. این کار عمدتاً بهصورت نامگذاری این روز، بهبهانهٔ بزرگداشت شهید آیتالله مطهری، بهعنوان «روز کارگران و معلمان» صورت گرفت. شعارهای رادیکالی چون حق اعتصاب، حقوق برابر در مقابل کار برابر، و ملی کردن تجارت خارجی و مؤسسات بزرگ اقتصادی، نیز از این مراسم حذف شدهاند….
رژیم بهعلاوه همهٔ تلاش خود را برای کماهمیت جلوه دادن روز اول ماه مه بهکار برده است…. در اواخر دههٔ ۱۹۸۰، این مراسم در بعدازظهر برگزار میشدند تا کارخانهها ساعات کار خود را از دست ندهند. مطبوعات دولتی بهشکلی چشمگیر از گزارشات خود در این رابطه کاستهاند….
نزول اهمیت روز اول ماه مه را میتوان بهوضوح در سخنرانیهای رسمی مشاهده کرد. آیتالله خمینی آخرین سخنرانی اول ماه مه خود را در سال ۱۹۸۲ ایراد کرد.٭٭ او در سخنرانی خود کارگران و دهقانان را «دو بازوی قدرتمند کشور» نامید؛ پیامبر اسلام، امام علی، امام جعفر صادق، و امام محمد باقر را «کارگران یدی» پُرکار توصیف کرد؛ و یادآور شد که پیامبر برای کار یدی چنان احترامی قایل بود که دست پینهبستهٔ زحمتکشان فقیر را میبوسید. او این حدیث قدیمی را تکرار کرد که پیامبر گفته است «عرق جبین یک کارگر [در چشم خداوند] بهاندازهٔ خون یک شهید ارزش دارد.» او همچنین میان کارگران یدی، که بهواسطهٔ کار و صرفهجویی در خوشبختی «مادی» و «معنوی» بهسر می برند، و «سرمایهداران»، که بهخاطر تنبلی، ملالت، شکمپرستی، و خواب بیش از اندازه، در «گناه» اخلاقی و جسمی زندگی میکنند، تمایز جدی قایل شد. او اعلام کرد که «یک روز زندگی یک کارگر از یک عمر زندگی یک سرمایهدار پرارزشتر است.» این احتمالاً پوپولیستترینِ همهٔ سخنرانیهای او بود. تا اواسط دههٔ ۱۹۸۰، آیتالله خمینی سخنرانی اول ماه مه را به رئیس جمهور یا نخست وزیر واگذار کرد، و تا پایان دهه، رئیس جمهور و نخست وزیر نیز این وظیفه را به وزیر کار یا مسؤول «خانهٔ کارگر» محول نمودند….
روز اول ماه مه رام شده است. اما این واقعیت که بهرغم رام شدن باقی مانده است، خود نشانهٔ نیروی سمبولیک سنت چپ در ایران مدرن است.
ــــــــ
٭ بهدلیل عدم دسترسى به اصل فارسى گفتههاى آیتالله خمینى، در همهجاى نوشتهٔ حاضر، این نقلقولها از متن انگلیسى ترجمه شدهاند و در نتیجه ممکن است با اصل فارسى عیناً منطبق نباشند ـــ مترجم.
٭٭ این، آخرین جشن ماه مه پیش از یورش به حزب تودهٔ ایران و سازمان فدائیان خلق ایران «اکثریت» بود ـــ مترجم.