درماه گذشته نیروی های انتظامی و بسیجی جمهوری اسلامی با حضور بیش از 30 هزار نفر به مدت یک هفته در سطح شهر تهران با عنوان "رزمایش امنیت و آرامش" در ده مسیر، در محلات، خیابانها و اتوبانهای اصلی دست به تمرین زدند. چنین رزمایش و لشگر کشی گستردهﺍﻯ در سطح تهران و ایران بی سابقه بوده است.
سرتیپ عزیزالله رجب زاده فرماندۀ انتظامی تهران در یک نشست خبری گفته است: "نیروی انتظامی مظهر اقتدار و ضامن ایجاد نظم و امنیت برای مردم است و برای حفظ این اقتدار کسب آمادگی لازم در گرو اجرای طرح های امنیتی است". وی درمورد این تمرین نظامی امنیتی سه هدف را برشمرده است. "آموزش، تمرین و کسب آمادگی" جهت ارتقای امنیت اجتماعی، هماهنگی با دستگاههای مرتبط، حراست و حفاظت مبتنی بر آرامش فردی، آموزش به شهروندان، حفاظت از مراکز حساس، و نمایش قدرت از دیگر اهداف این رزمایش است."
به گفته فرماندۀ نیروی انتظامی، "عملیات امداد و نجات، مقابله با اقدامات امنیتی، مقابله با بحرانﻫﺎﻯ احتمالی، تشدید حراست از مراکز استراتژیک، حفاظت از اموال مردم، انتقال سریع نیرو از سایر استانها به تهران، و تمرین هماهنگی بین سازمانهای وابسته با این رزمایش از جمله بخش های اجرائی این رزمایش است." رجب زاده گفته است ، این رزمایش می تواند تمرینی برای مقابله با مشکلاتی نظیر زلزله و حوادث بحرانی دیگر باشد. معاون فرماندۀ نیروی انتظامی، احمد رضا رادان نیز درمصاحبه اخیر خود گفت "امنیت محلهﻫﺎ به نیروهای بسیجی سپرده شده و ورود بسیج به امنیت محله محور می تواند باعث رشد امنیت واحساس بیشتر آرامش دربین مردم شود".
مردم با طرح "امنیت اجتماعی" رژیم که هر ساله درفصل تابستان به منظور مقابله با جوانان و زنان "بدحجاب" و "انحرافات" اجتماعی صورت میگیرد آشنائی دارد. سرکوب زنان و جوانان و ایجاد جو ارعاب ووحشت امر تازهﺍﻯ نبوده و رژیم اسلامی نزدیک به سه دهه با همین شیوهﻫﺎﻯ بربرمنشانه و ضد انسانی وتوسل به چماق و زندان حکومت کرده و با آفریدن فقر عمومی و فلاکت گستردۀ اجتماعی هرنوع امنیت اجتماعی و اقتصادی را از مردم سلب نموده و امروز وجود منحوسش خود سمبل هر نوع عدم امنیت اجتماعی در ایران است.
اما نگرانیهای اخیررژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی که درقالب "رزمایش امنیت پایدار و آرامش" صورت گرفته و با گسیل بیش از 30 هزار اراذل و اوباش به خیابانها بازتاب داشته است عمیق تر از طرح مبارزه با زنان "بدحجاب" تهران است. رژیم این نمایش قدرت را مبارزۀ پیشگیرانه با حوادث وبحرانهای احتمالی و کسب آمادگی و مقابله با این بحران بیان داشته است.
ترس ووحشت رژیم ازحوادث احتمالی و طرح گستردۀ رزمایش امنیتی و بسیجی را باید درچهارچوب تأثیر بحران مالی جهانی بر اقتصاد ورشکستۀ ایران که بر فروش نفت میچرخد مورد ارزیابی قرارداد. زمامداران اسلامی که درآغاز، نسبت به بحران وخیم مالی درآمریکا ابراز شادمانی کرده ودرمقابل "اقتصاد لیبرالی و مارکسیستی"، "اقتصاد اسلامی را بعنوان آلترناتیو" معنوی و انسانی تبلیغ میکردند، بعد از چندی دریافتند که اقتصاد بیمار اسلامی شان نیز جدا از دایرۀ سرمایهﺩاری جهانی امکان بقا ندارد و بشدت از آن تأثیر میگیرد. رژیم جمهوری اسلامی که دراوایل تابستان امسال هربشکه نفت را به قیمت 160 دلار میفروخت، اکنون به مرز 50 دلار درهربشکه رسیده است. دوشنبه 17 نوامبر، بهای نفت وست تگزاس 56 دلار و متوسط بهای نفت اوپک 49 دلار درهربشکه بود. حال که 80 درصد بودجۀ پیش بینی شدۀ ایران براساس فروش نفت به مبلغ 140 دلار درهربشکه تنظیم گردید، دولت "مهرورز" 80 درصد هزینهﻫﺎﻯ خودرا چگونه تأمین خواهد کرد؟ آیا تحریمها اقتصادی و فشارهای بین المللی تأثیری براقتصاد بیمار ایران خواهد داشت؟ آیا سقوط بهای نفت، نوسانﻫﺎﻯ شديد در نرخ ارز و نيز گسترش بحران مالی به منطقه خليج فارس که با اقتصاد ايران روابط تنگاتنگ وعمیقی دارد، براقتصاد ایران نیز تأثیرمیگذارد؟ روشن است که اقتصاد وابسته به نفت ایران درماهﻫﺎﻯ آینده با بحران جدی روبرو خواهد شد و رژیم همانند گذشته توان مقابله با بحران داخلی را ندارد. رژیمی که دراوج فروش نفت به قیمت 160 دلار درهربشکه از پرداخت حقوق کارگران وتأمین حداقل نیازهای ضروری و اولیۀ زحمتکشان ناتوان بوده و 80 درصد مردم را به زیر خط فقر کشانده است چگونه می تواند با سقوط قیمت نفت وتشدید بحران جهانی و افزایش سرسام آور قیمت ارزاق و هزینۀ کمرشکن مسکن به مسائل و معضلات مردم جان به لب رسیدۀ ایران پاسخ گوید؟ محمود احمدی نژاد درپاسخ به این سئوال در روز یکشنبه سوم آذرماه دربازدید ازنمایشگاه مطبوعات وخبرگزاری ها درتهران چنین گفت:
" قادریم کشورمان را با قیمت نفت هشت دلار و پنج دلار نیز اداره کنیم." این درحالیست که صندوق بین المللی پول چندی پیش اعلام کرده بود "که بودجه ایران با نفت 90 دلاری به تعادل می رسد و اگربهاء نفت پائین تر از این قیمت بفروش رسد، ایران با مشکلات کسری بودجه مواجه خواهد شد." البته اظهارات ابلهانۀ احمقی نژاد تازه گی ندارد وی اینهمه هوش وعلم اقتصاد شناسی را از امام خمینیﺍش به ارث برده که با تمسخر گفت "پایه اولاغ نیزاقتصاد است."
رژیم جمهوری اسلامی از نارضایتی عمومی و گسترش نفرت مردم نسبت به خود و دارودستهﺍش آگاه است و چاره می اندیشد. بحران رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی هرروز عمیق ترمیشود و رژیم برای حل این بحران چارهﺍﻯ جز آمده باش نظامی درهیبت "رزمایش امنیت پایدار اجتماعی" و کیش دادن گرازهای بسیجی بسوی مردم جان به لب آمده درمحلات و کوچه و بازار نمی بیند. رژیم از طغیان گرسنه گان و جان به لب رسیدگان بشدت می ترسد و ایجاد ترس و ارعاب را تنها راه مقابله با زلزلۀ احتمالی می بیند. اینهمه عربده کشی و نعره زدنﻫﺎﻯ نیروهای سرکوبگر انتظامی و بسیجیﻫﺎ در میادین و خیابانها درتهران و سراسر کشور چیزی جز هراس رژیم از انفجار احتمالی مردم نیست. بحران مالی جهانی وسقوط شصت درصدی بهاء نفت، رشد روزافزون نارضایتی عمومی درایران، روی کارآمدن "باراک اوباما" و ساز مذاکرۀ مستقیم و بی قید و شرط با رژیم جمهوری اسلامی و رفع موقتی خطر تجاوزنظامی به ایران، رژیم را بیش ازپیش مورد تعرض تودهﻫﺎ قرارمیدهد. رژیم دیگر نمی تواند مانند گذشته با اشاره به حربۀ خطر تجاوز خارجی و "هل من مبارزه طلبی" دهان مردم معترض را بدوزد.
رژیم روزهای سختی را درپیش دارد و نمایش قدرت کنونی درمقابله "با زلزله و حوادث احتمالی" تبلوری از وحشت و درماندگی جمهوری اسلامی در مقابل کارگران، زحمتکشان، زنان، دانشجویان و عموم مردم تحت ستم ایران است. برای زلزلۀ احتمالی که درپیش است خود را آماده کنیم.
سرتیپ عزیزالله رجب زاده فرماندۀ انتظامی تهران در یک نشست خبری گفته است: "نیروی انتظامی مظهر اقتدار و ضامن ایجاد نظم و امنیت برای مردم است و برای حفظ این اقتدار کسب آمادگی لازم در گرو اجرای طرح های امنیتی است". وی درمورد این تمرین نظامی امنیتی سه هدف را برشمرده است. "آموزش، تمرین و کسب آمادگی" جهت ارتقای امنیت اجتماعی، هماهنگی با دستگاههای مرتبط، حراست و حفاظت مبتنی بر آرامش فردی، آموزش به شهروندان، حفاظت از مراکز حساس، و نمایش قدرت از دیگر اهداف این رزمایش است."
به گفته فرماندۀ نیروی انتظامی، "عملیات امداد و نجات، مقابله با اقدامات امنیتی، مقابله با بحرانﻫﺎﻯ احتمالی، تشدید حراست از مراکز استراتژیک، حفاظت از اموال مردم، انتقال سریع نیرو از سایر استانها به تهران، و تمرین هماهنگی بین سازمانهای وابسته با این رزمایش از جمله بخش های اجرائی این رزمایش است." رجب زاده گفته است ، این رزمایش می تواند تمرینی برای مقابله با مشکلاتی نظیر زلزله و حوادث بحرانی دیگر باشد. معاون فرماندۀ نیروی انتظامی، احمد رضا رادان نیز درمصاحبه اخیر خود گفت "امنیت محلهﻫﺎ به نیروهای بسیجی سپرده شده و ورود بسیج به امنیت محله محور می تواند باعث رشد امنیت واحساس بیشتر آرامش دربین مردم شود".
مردم با طرح "امنیت اجتماعی" رژیم که هر ساله درفصل تابستان به منظور مقابله با جوانان و زنان "بدحجاب" و "انحرافات" اجتماعی صورت میگیرد آشنائی دارد. سرکوب زنان و جوانان و ایجاد جو ارعاب ووحشت امر تازهﺍﻯ نبوده و رژیم اسلامی نزدیک به سه دهه با همین شیوهﻫﺎﻯ بربرمنشانه و ضد انسانی وتوسل به چماق و زندان حکومت کرده و با آفریدن فقر عمومی و فلاکت گستردۀ اجتماعی هرنوع امنیت اجتماعی و اقتصادی را از مردم سلب نموده و امروز وجود منحوسش خود سمبل هر نوع عدم امنیت اجتماعی در ایران است.
اما نگرانیهای اخیررژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی که درقالب "رزمایش امنیت پایدار و آرامش" صورت گرفته و با گسیل بیش از 30 هزار اراذل و اوباش به خیابانها بازتاب داشته است عمیق تر از طرح مبارزه با زنان "بدحجاب" تهران است. رژیم این نمایش قدرت را مبارزۀ پیشگیرانه با حوادث وبحرانهای احتمالی و کسب آمادگی و مقابله با این بحران بیان داشته است.
ترس ووحشت رژیم ازحوادث احتمالی و طرح گستردۀ رزمایش امنیتی و بسیجی را باید درچهارچوب تأثیر بحران مالی جهانی بر اقتصاد ورشکستۀ ایران که بر فروش نفت میچرخد مورد ارزیابی قرارداد. زمامداران اسلامی که درآغاز، نسبت به بحران وخیم مالی درآمریکا ابراز شادمانی کرده ودرمقابل "اقتصاد لیبرالی و مارکسیستی"، "اقتصاد اسلامی را بعنوان آلترناتیو" معنوی و انسانی تبلیغ میکردند، بعد از چندی دریافتند که اقتصاد بیمار اسلامی شان نیز جدا از دایرۀ سرمایهﺩاری جهانی امکان بقا ندارد و بشدت از آن تأثیر میگیرد. رژیم جمهوری اسلامی که دراوایل تابستان امسال هربشکه نفت را به قیمت 160 دلار میفروخت، اکنون به مرز 50 دلار درهربشکه رسیده است. دوشنبه 17 نوامبر، بهای نفت وست تگزاس 56 دلار و متوسط بهای نفت اوپک 49 دلار درهربشکه بود. حال که 80 درصد بودجۀ پیش بینی شدۀ ایران براساس فروش نفت به مبلغ 140 دلار درهربشکه تنظیم گردید، دولت "مهرورز" 80 درصد هزینهﻫﺎﻯ خودرا چگونه تأمین خواهد کرد؟ آیا تحریمها اقتصادی و فشارهای بین المللی تأثیری براقتصاد بیمار ایران خواهد داشت؟ آیا سقوط بهای نفت، نوسانﻫﺎﻯ شديد در نرخ ارز و نيز گسترش بحران مالی به منطقه خليج فارس که با اقتصاد ايران روابط تنگاتنگ وعمیقی دارد، براقتصاد ایران نیز تأثیرمیگذارد؟ روشن است که اقتصاد وابسته به نفت ایران درماهﻫﺎﻯ آینده با بحران جدی روبرو خواهد شد و رژیم همانند گذشته توان مقابله با بحران داخلی را ندارد. رژیمی که دراوج فروش نفت به قیمت 160 دلار درهربشکه از پرداخت حقوق کارگران وتأمین حداقل نیازهای ضروری و اولیۀ زحمتکشان ناتوان بوده و 80 درصد مردم را به زیر خط فقر کشانده است چگونه می تواند با سقوط قیمت نفت وتشدید بحران جهانی و افزایش سرسام آور قیمت ارزاق و هزینۀ کمرشکن مسکن به مسائل و معضلات مردم جان به لب رسیدۀ ایران پاسخ گوید؟ محمود احمدی نژاد درپاسخ به این سئوال در روز یکشنبه سوم آذرماه دربازدید ازنمایشگاه مطبوعات وخبرگزاری ها درتهران چنین گفت:
" قادریم کشورمان را با قیمت نفت هشت دلار و پنج دلار نیز اداره کنیم." این درحالیست که صندوق بین المللی پول چندی پیش اعلام کرده بود "که بودجه ایران با نفت 90 دلاری به تعادل می رسد و اگربهاء نفت پائین تر از این قیمت بفروش رسد، ایران با مشکلات کسری بودجه مواجه خواهد شد." البته اظهارات ابلهانۀ احمقی نژاد تازه گی ندارد وی اینهمه هوش وعلم اقتصاد شناسی را از امام خمینیﺍش به ارث برده که با تمسخر گفت "پایه اولاغ نیزاقتصاد است."
رژیم جمهوری اسلامی از نارضایتی عمومی و گسترش نفرت مردم نسبت به خود و دارودستهﺍش آگاه است و چاره می اندیشد. بحران رژیم سرمایهﺩاری جمهوری اسلامی هرروز عمیق ترمیشود و رژیم برای حل این بحران چارهﺍﻯ جز آمده باش نظامی درهیبت "رزمایش امنیت پایدار اجتماعی" و کیش دادن گرازهای بسیجی بسوی مردم جان به لب آمده درمحلات و کوچه و بازار نمی بیند. رژیم از طغیان گرسنه گان و جان به لب رسیدگان بشدت می ترسد و ایجاد ترس و ارعاب را تنها راه مقابله با زلزلۀ احتمالی می بیند. اینهمه عربده کشی و نعره زدنﻫﺎﻯ نیروهای سرکوبگر انتظامی و بسیجیﻫﺎ در میادین و خیابانها درتهران و سراسر کشور چیزی جز هراس رژیم از انفجار احتمالی مردم نیست. بحران مالی جهانی وسقوط شصت درصدی بهاء نفت، رشد روزافزون نارضایتی عمومی درایران، روی کارآمدن "باراک اوباما" و ساز مذاکرۀ مستقیم و بی قید و شرط با رژیم جمهوری اسلامی و رفع موقتی خطر تجاوزنظامی به ایران، رژیم را بیش ازپیش مورد تعرض تودهﻫﺎ قرارمیدهد. رژیم دیگر نمی تواند مانند گذشته با اشاره به حربۀ خطر تجاوز خارجی و "هل من مبارزه طلبی" دهان مردم معترض را بدوزد.
رژیم روزهای سختی را درپیش دارد و نمایش قدرت کنونی درمقابله "با زلزله و حوادث احتمالی" تبلوری از وحشت و درماندگی جمهوری اسلامی در مقابل کارگران، زحمتکشان، زنان، دانشجویان و عموم مردم تحت ستم ایران است. برای زلزلۀ احتمالی که درپیش است خود را آماده کنیم.