حمایت از رهبران و فعالین کارگری در زنجیر، حمایت از انسانیت است
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
(سعدی)
امروز مسئلۀ حمایت از رهبران و فعالین جنبش سندیکائی و کارگری زندانی نه تنها وظیفۀ همۀ کارگران و زحمتکشان و نیروهای مردمی و مترقی و آزادیخواه و دموکرات است؛ بلکه وظیفۀ هر فرد و جریانی است که بوئی از انسانیت برده و از توحش و بربریت فاصله گرفته است، می باشد.
جرم آنها دفاع از انسانیت خود، دفاع از شرف و ناموس و وجدان و همۀ ارزشﻫﺎ و فضائل انسانی است. آنها نخواستهﺍند در مقابل زور و اجحاف و قلدری، کرنش و تمکین کنند . آنها ریا کار و متملق و چاپلوس و نان به نرخ روز خور و فردگرا نبودهﺍند. آنها در مقابل رذیلت با قامتی استوار ایستادهﺍند و با دستانی خالی و قلب و روحی بزرگ تمام هستی خود و خانواده شان را در معرض خطر تهاجم و تعرض گرازان خونخوار گذاشته تا از انسانیت خود و هم زنجیران خود و همۀ مردم ستمدیده دفاع کنند. آنها وقتی در این راه قدم می گذاشتند خوب می دانستند که دفاع از تشکل مستقل کارگری یعنی نخستین گام برای مبارزۀ مشترک و سازمان یافته علیۀ سرمایهﺪاری و برای کسب حقوق صنفی و دمکراتیک است. رشد آگاهی سیاسی، تشکل پذیری و ضرورت تشکیلات و وحدت همۀ کارگران در مسیر استقرار تشکلﻫﺎﻯ مستقل کارگری آغاز می گردد که سرانجام عناصر پیشرو این مبارزۀ طبقاتی به ضرورت حزب طبقۀ کارگر و از این طریق کسب قدرت سیاسی پی برده و ضروری ترین گام را برای پاره کردن زنجیر بردگی سرمایهﺪاری بر می دارند.
کارگران و رهبران اتحادیهﻫﺎﻯ دربند آزادی عقیده، بیان، قلم، اجتماعات و اعتصاب و برابری حقوق زن و مرد و ممانعت از بهره کشی از کار کودکان را فریاد کردند و خوب می دانستند که رژیم در این حداقل حقوق انسانی مرگ و زوال خود را می بیند. آنها خوب می دانستند که رژیم از اوجگیری جنبش کارگری و قیام گرسنگان و ستمدیدگان می هراسد و شیشۀ مرگ خود را در دستان متحد و متشکل آنها می بیند. آنها بالاتر از سیاهی رنگی نمی دیدند. آنها می دانستند برای رسیدن به یک زندگی شرافتمندانه و انسانی راهی جز مبارزهﺍﻯ آگاهانه و هدفمند و با برنامه نیست.
منصور اسالو در بیانیۀ اختتامیۀ خود در نشست سالیانه آی. تی. اف. در لندن در 26 خرداد 86 پس از اشاره به قانونی و مشروع و برحق بودن بازگشائی سندیکا طبق قانون اساسی و هم چنین مقاوله نامهﻫﺎﻯ بین المللی و مخالفت غیر قانونی دولت با سندیکا و گزارش ضرب و شتم و آزار و اذیت و اخراج و زندانی کردن فعالین و اعضاء سندیکا و در مواردی اعضاء خانوادهﻫﺎیشان از جمله آقایان ابراهیم مددی، داوود رضوی، منصور حیات غیبی، سعید ترابیان، علی نژند کودکی و یعقوب سلیمی چنین می گوید: "تمام کارگران و خانوادهﻫﺎیشان مستحق یک زندگی شرافتمندانه هستند. ...این همان ایدهﺍلی بود که سندیکای شرکت واحد به دنبال تحقق آن از طریق فعالیتﻫﺎﻯ قانونی و مشروع بود. ... حکم دادگاه پنج سال زندان علیۀ من که بدون استناد به هیچ زمینۀ قانونی اعلام شده است مرا مرعوب نخواهد کرد".
در خرداد ماه سال قبل کارگران فلز کار مکانیک در اطلاعیهﺍﻯ ضمن خبر حمله به منصور اسالو در زندان گوهردشت و باز گرداندن 8 کارگر عضو تعاونی فلزکارمکانیک به اتهام اقدام علیۀ امنیت کشور به زندان اوین می نویسند: "هرچند خانوادۀ منصور اسالو در مورد بیماری قلبی و چشمی او و بستری شدن در بیمارستان، بارها به مقامات قضائی یاد آوری کرده اند، متأسفانه هنوز وی در زندان و با زندانیان عادی گوهردشت در بند است. علیرضا ثقفی در حالی دستگیر شده که حتی توان ایستادن را هم نداشته ... عزیز محمدی رئیس هیئت مدیرۀ تعاونی فلز کار مکانیک مبتلا به فشار خون و حسن شفائی از دستگیر شدگان تعاونی فلز کار مکانیک مبتلا به بیماری قلبی هستند. قطع ارتباط تلفنی ، تهدید به ضرب و شتم کارگران و نگه داشتن آنها در قرنطینه، عدم ملاقات خانوادهﻫﺎ با دستگیر شدگان، همگی از مصادیق آشکار نقض مکرر اصول 32 و 38 و 39 قانون اساسی توسط مجریان دستگاه قضائی می باشد."
در 23 آبان ماه 88 علی نجاتی رئیس هیئت مدیرۀ سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه و چهار نفر از اعضاء هیئت مدیره به نامﻫﺎﻯ فریدون نیکوفرد، قربان علی پور، جلیل احمدی و محمد حیری مهر محکوم به حبس و روانۀ زندان می شوند. علی نجاتی در بند پایانی آخرین نامۀ خود با عنوان "حمایت از کارگران زندانی حمایت از همه کارگران است" می نویسد: "نباید گذاشت که این دورۀ حبس، بدون اعتراضات کارگران در هر کجا به زندانی شدن این چند نفر و دیگر کارگران زندانی از جمله آقایان اسالو و مددی از اعضاء سندیکای شرکت واحد بگذرد. ما در زندان، اخبار اقدامات شما را خواهیم شنید و از آن دلگرمی خواهیم گرفت."
در تاریخ سوم اسفند 88 برای چندمین بار به جان منصور اسالو توسط پاسداری که به جرم قتل زنش زندانی است و توسط مسئولین زندان گوهردشت و مقامات امنیتی تحریک و مأمور شده بود با تیزی سوءقصد می شود که با هشیاری زندانیان و واکنش به موقع او از خطر جدی نجات می یابد . بعد از این سوءقصد او را به مدت یک هفته به سلول انفرادی و سپس به بند معتادان و قاتلان منتقل می کنند.
منصور اسالو به جرم ایجاد تشکل مستقل کارگری به پنج سال حبس محکوم شده و پس از 26 سال سابقۀ کار بدون پرداخت حتی یک ریال از کار اخراج شده است . نخستین بار در سال 84 به مدت 8 ماه زندانی شد و در سال 85 برای بار دوم دستگیر و به مدت یک ماه در زندان بود و سومین بار در 19 تیر 86 پس از بازگشت از اجلاس آی. تی. اف. در لندن، دستگیر و زندانی می شود.
روز سه شنبه 24 فروردین ماه 89 منصور اسالو را که از بیماری حاد قلبی و درد کمر و ناراحتی چشم رنج می برد با دستبند و پابند به کمیسیون پزشکی قانونی می برند و با این که توسط پزشکی قانونی 3 بار گواهی عدم تحمل کیفر صادر شده است اما او را نه تنها از هرگونه درمان محروم کرده بلکه در ماهﻫﺎﻯ اخیر تحت فشارهای روحی شدید قرار دادهﺍند و بارها به سلولﻫﺎﻯ انفرادی برای مدتی طولانی منتقل کردهﺍند.
دشمنی و کینه توزی حیوانی و هیستریک و رذیلانۀ جمهوری اسلامی نسبت به رهبران و فعالین جنبش کارگری و سندیکائی تنها نشان دهندۀ ترس و وحشت و ضعف و استیصال آنها از اتحاد و همبستگی کارگران و زحمتکشان است. رژیم می خواهد با زهر چشم گرفتن از مبارزین کارگری و خانه نشین کردن آنها و بازداشت و ترور و ارعاب و زندان و شکنجه مانع رشد و گسترش جنبش سندیکائی و تشکیل اتحادیهﻫﺎﻯ مستقل کارگری شود. جمهوری اسلامی بقای منحوس خود را در سرکوب وحشیانه و ضد انسانی کارگران و زحمتکشان می بیند.
واقعیت آن است که در میان انبوهی از نیازها و خواستﻫﺎ و کمبودهای جنبش کارگری ایران، ضروری ترین و اصلی ترین و حیاتی ترین نیاز این جنبش، کسب حقوق سندیکائی است؛ چرا که کسب همۀ منافع آنی و آتی این جنبش از طریق اتحاد و همبستگی و سازمان یابی در تشکیلات مستقل و واقعی سندیکائی و اتحادیهﻫﺎﻯ کارگری امکان پذیر است. بی دلیل نیست که رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی از تشکیلات مستقل سندیکائی مثل جن از بسم الله می ترسد و چنین سبعانه با فعالین کارگری برخورد می کند.
خواست آزادی رهبران کارگری باید به یک خواست عمومی در سطح ملی و بین المللی تبدیل گردد.
باید در تمام اجتماعات و اعتراضات و تظاهرات و اجلاسﻫﺎ این خواست را مطرح کرد. باید حمایت و پشتیبانی همۀ سازمانها و احزاب و ارگانهای مترقی و انساندوست بین المللی را در این جهت جلب کرد.
درود و افتخار و سرافرازی بر رهبران و فعالین زندانی جنبش کارگری و اتحادیهﺍﻯ ایران
ننگ و نفرت و انزجار بر نظام گندیده و متعفن سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی
زنده باد همبستگی بین المللی کارگران و زحمتکشان سراسر جهان