حزب کار ایران بارها و بدون حسابگری بورژوائی نظر روشن خویش را در مورد غنی سازی اورانیوم در ایران بیان کرده است. حزب کار ایران(توفان) مدتها قبل از اینکه امپریالیستها و صهیونیستها تلاش کنند این حق مسلم مردم ایران و نه حق مسلم جمهوری اسلامی را به زیر پا بگذارند بر تحقق این حق پافشاری کرد.
ما بر این نظر بودیم و هستیم که در دنیای کنونی بر سر کنترل مواد انرژی زا و كسب منابع انرژی جنگ سختی میان امپریالیستها بر سر غارت آن درگرفته است. آنها می خواهند نه تنها کنترل استخراج، تولید و توزیع نفت و گاز را در دست خود بگیرند بلکه می خواهند منابع اورانیوم و دستیابی به فن آوری هسته ای و تولید برق از طریق نیروگاههای هسته ای را نیز در چنگ خود نگاه دارند تا بدینوسیله هم در شرایط کنونی و هم در آتیه زمام اختیار جهان را در دست خود داشته باشند. کنترل انرژی در واقع در عرصه اقتصادی به عنوان کنترل جهان است. شما در زیر با نمونه هائی از این فعالیتها روبرو هستید. امپریالیستها می کوشند با انعقاد قراردادهای استعمارگرانه شیره جان ملتها را بمکند و کشورشان را غارت کنند. آنها در حالیکه موضوع هسته ای ایران را به عنوان عامل تهدید امنیت بین الملل وانمود می کنند و با تهدید و ارعاب می خواهند مانع شوند که استقلال تامین انرژی ایران حفظ شود برای ممالک عربی خلیج فارس و خارج خلیج فارس برنامه های درازمدت تولید انرژی اتمی دارند. پول نفت آنها را می گیرند، دارائیهای آنها را بکار می گیرند تا برایشان نیروگاه اتمی بسازند و در کشور خود اشتغال ایجاد کنند، تجارب خویش را افزایش دهند، وابستگی این کشورها را به نوع نیروگاههای خویش افزایش دهند، مواد معدنی اورانیوم را در حیطه تسلط خود در آورند و به این کشورها بفروشند و پول نفتشان را بالا بکشند و تازه بعد از اینکه این نیروگاهها برپا شد کارشناسان آمریکائی و فرانسوی را به آنجا اعزام کرده تا کنترل کامل تولید برق را در دست داشته باشند و برای کارشناسان خود اشتغال بوجود آورده باشند و زمینه نفوذ و جاسوسی خویش را در منطقه فراهم آورند. در تبلیغات آنها ایران حق تولید برق اتمی ندارد زیرا هم آفتاب دارد و هم نفت و گاز، ایران حق تولید برق اتمی ندارد زیرا محیط زیست را آلوده می کند و آب خلیج فارس را گرم می کند. ولی از زمانیکه دورنمای انعقاد قراردادهای پر نان و آب با ممالک عربی پیدا شده است نه از آفتاب گرم و سوزان امارات، نه از نفت و گاز آنها و نه از خطر آلودگی محیط زیست آنها از هیچکدام صحبتی نمی شود. باین گزارشات دقت کنید:
خبرگزاری ایرنا در تاریخ 10/05/2009 نوشت: “تهران-یک مقام ارشد امارات متحده عربی اعلام کرد، این کشور در نظر دارد که به عنوان بخشی از برنامه 40 میلیارد دلاری انرژی اتمی این کشور نخستین نیروگاه هسته ای در میان کشورهای عرب خلیج فارس را تا سال 2017 احداث و راه اندازی کند. به گزارش خبرگزاری رویترز از ابوظبی، “حمد الکعبی“ نماینده ی امارات در آژانس بین المللی انرژی اتمی روز گذشته(یکشنبه) به خبرنگاران گفت: ما در حال طی کردن مراحل ارزیابی پیش از اجرای این طرح هستیم و برنامه ها برای راه اندازی اولین نیروگاه در سال 2017 به خوبی پیش می رود“...
“بر اساس این دستور، یک هیات هشت نفره که ریاست آن بر عهده “احمد مبارک المزروعی“ خواهد بود، مسئولیت اجرای طرح های هسته ای امارات را برعهده می گیرد...
همچنین دولت امارات با همکاری و مشورت کشورهای آمریکا، فرانسه، ژاپن و کره جنوبی و مطابق قوانین بین المللی برنامه های هسته ای خود را دنبال می کند...
سازمان انرژی هسته ای امارات قراردادی تا پایان امسال برای راه اندازی طرح های هسته ای با آمریکا و فرانسه امضاء می کند
گفته می شود که هزینه طرح ایجاد یک نیروگاه برق هسته ای در امارات که در سال جاری آغاز خواهد شد، بین چهار تا هشت میلیارد دلار است....
این کشور قراردادهایی را در این راستا با کشورهای آمریکا و فرانسه امضاء کرده است. ارزش قراردادهای این کشور با آمریکا به منظور تاسیس نیروگاه برق هسته ای تا سال 2012 به 12 میلیارد دلار می رسد.
دولت ابوظبی همچنین به منظور بهره گیری از همکاری و مشاوره آژانس بین المللی انرژی اتمی معاهده های این آژانس را امضاء کرده است.“
از آنجا که از همان بدو امر دول امپریالیستی زمام امور اتمی امارات متحده عربی را به کف گرفته و غنایم را میان خود تقسیم کرده اند صدایشان در نمی آید که تولید انرژی اتمی برای کشوری که سومین تولید کننده نفت جهان است صرف ندارد. آنها این افسانه ها را برای مردم ایران می سازند و بخشی از اپوزیسیون ایران که با مغز خود نمی اندیشد بلغور می کنند.
ایران از زمان رژیم گذشته پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای را امضاء کرده است و به موجب این پیمان جهانی حق دارد که اورانیوم را در ایران غنی کرده ازمساعدت سازمان جهانی انرژی اتمی نیز برخوردار باشد. ایران حق ندارد به ساختن بمب اتم دست زند.
امپریالیستها و صهیونیستها که خودشان هم بمب اتم دارند و هم اورانیوم را غنی می سازند با قلدری و اتهام زنی و بهانه جوئی و سند سازی و تحمیق افکار عمومی جهان و اپوزیسیون خود فروخته ایران تلاش می کنند که این حق قانونی مردم ایران را لگدمال کرده و با قطعنامه های غیرقانونی ایران را به محاصره اقتصادی کشانده و از ورود تجهیزات فنی از جمله برای هواپیماهای آمریکائی که به ما در زمان شاه فروخته اند جلوگیری کرده تا هواپیماها به علت نقص فنی سقوط کنند و مردم میهن ما را تحت فشار قرار دهند. کار آنها نمایش روشن کاری است که به مردم کوبا، کره شمالی، فلسطین، نیکاراگوئه کردند و می کنند. قلدری و زورگوئی اساس سیاست امپریالیستهاست.
نیش عقرب نه از ره کین است
اقتضای طبیعتش این است.
هر ملتی که بجای مقابله با استعمارگران به اوامر آنها تن دردهد و قلدری را بپذیرد هرگز لیاقت آزادی و استقلال را ندارد. امپریالیستها به تسلیم شدگان هرگز رحم نکرده و نمی کنند. آنها خودفروختگان را مورد حمایت خویش قرار می دهند ولی خلق میلیونی را غارت کرده و سرکوب می کنند. کسانیکه ماهیت امپریالیسم و صهیونیسم را نشناسند همواره اسیر زنجیرهای اسارت باقی خواهند ماند.
اخیرا با روی کار آمدن اوباما و صحنه سازیهای وی در عرصه دیپلماسی و صلح جوئی و خلع سلاح اتمی برای جلب نظر دنیای اسلام و پرده پوشی بر جنایات صهیونیستها در فلسطین و کتمان کردن سیاست توسعه سلاحهای هسته ای خویش و زمینه سازی برای نقض حق مسلم ایران و کره شمالی در داشتن نیروگاههای هسته ای و غنی سازی اورانیوم مذاکراتی نیز در ژنو با نمایندگان جمهوری اسلامی انجام دادند. نمایندگان جمهوری اسلامی با مواضعی متزلزل که ناشی از نمایشات اعتراضی مردم ایران بود به این مذاکرات رفتند و طرفهای مقابل می دانستند که این نمایندگان مشروعیت ندارند تا بتوانند با تکیه بر مردمشان تصمیم بگیرند. این رژیم در جنگ نخست تبلیغاتی با اوباما نیز بشدت باخته بود و با دستان خالی به پای میز مذاکره می رفت. با قطعیت و با توجه به دیپلماسی سری هنوز نمی توان گفت که این توافقات دقیقا چیست، تا کجا حرف و تفسیر و پیشنهاد است و تا کجا سیاه بر سفید بر روی کاغذ آمده است. ولی اگر بتوان به آنچه مطبوعات نوشته اند استناد کرد چنین تصویری بدست داده می شود: ایران حق دارد غنی سازی اورانیوم را ادامه دهد و باین ترتیب چهره خویش را مبنی بر اینکه “انرژی هسته ای حق مسلم ماست“ حفظ نماید و امپریالیستها نیز کنترل تولید انرژی هسته ای را در دست می گیرند و ایران را بخود وابسته می نمایند. در حقیقت تلاش می شود یک “راه آبرومند“ برای حفظ چهره ایران در جهت تحقق خواستهای امپریالیستها پیدا کنند. راهی را که امپریالیستها “آبرومند“ می نامند باید “راه عوامفریب“ نامید تا موجب اعتراض مردم میهن ما نگردد.
ایران غنی سازی اورانیوم را ادامه می دهد ولی باید پرسید که توافق بر سر غنی سازی اورانیوم ما را از شر وابستگی به امپریالیستها نجات می دهد؟ هدف از گرفتن حقمان برای غنی سازی اورانیوم چه بود؟ مگر نه این بود که ما می خواستیم به عدم وابستگی از امپریالیستها دست یابیم؟ اگر وابستگی اقتصادی ما به امپریالیستها ادامه پیدا کند طبیعتا روزی وابستگی سیاسی ما را بدنبال داشته و ایران را به کشور زیر سلطه بدل می کند.
بر اساس گزارشات مطبوعات خارجی از جمله نیویورک تایمز اورانیوم را نخست در نطنز تا حد 5/3 درصد غنی می سازند. این اورانیوم رقیق به روسیه ارسال می شود. در روسیه درجه غلظت این اورانیوم رقیق را افزایش می دهند و به مرز 19 درصد می رسانند. سپس این مواد غنی شده 75/19 درصدی را روانه فرانسه می کنند. مهندسین فرانسوی از این مواد میله های سوخت برای نیروگاههای هسته ای ایران می سازند که در نیروگاههای ایران برای تولید برق مصرف می شود. دولت ایران موظف می شود 1200 کیلوگرم هگزافلورید اورانیوم خویش را که در نطنز پس از سالها تولید نگهداری می شود در اختیار روسها بگذارد تا در روندی که به آن اشاره رفت مورد استفاده قرار گیرد. باین ترتیب در انبارهای ایران ذخیره اورانیومی وجود نخواهد داشت تا برای “اسرائیل“ تولید “خطر“ کند. خبری به این دقت را که مطبوعات جهان از آن یاد می کنند شما در خبرگزاری جمهوری اسلامی “ایرنا“، تا زمان نگارش این مقاله پیدا نمی کنید.
اگر شایعاتی که گفته می شود حقایق باشند این همان سیاست ریش و قیچی است که رژیم جمهوری اسلامی بدست امپریالیستها داده است. تامین و تولید انرژی هسته ای در ایران باید از دو سد بزرگ، سد روسیه و سد فرانسه بگذرد. این دول استعماری هرگاه اراده کنند می توانند از تحویل، نقل و انتقال، تبدیل مواد اورانیوم رقیق به غلیظ در اثر غنی سازی خودداری کنند. آنها می توانند ارسال میله های سوخت را به علل سیاسی به تاخیر بیاندازند. تجربه این امر را مردم ایران هم در مورد نیروگاه بوشهر دارند که نخست با فشار آمریکا آلمانها از بپایان رساندن تاسیسات آن خودداری کردند و حال روسها با بازی شل کن سفت کن و اخاذی و باجگیری از ایران آن را وسیله بده بستان در مذاکراتشان با آمریکائیها نموده اند و هم این تجربه را با شرکت فرانسوی اوردیف دارند که علیرغم توافقنامه هایش با ایران حقوق ایران را بعد از انقلاب پایمال کرد.
در این گزارشات معلوم نیست که دولت فرانسه میله های سوخت را مستقیما به ایران تحویل می دهد و یا دوباره به روسیه ارسال کرده و روسها آنرا در ایران بکار می گیرند. بهای این نقل وانتقالات نیز روشن نیست. اگر روسها و فرانسویها خودسرانه به افزایش بهای انتقال دست زدند تکلیف ایران چه می شود؟ ما تجربه انتقال گاز روسیه به اروپا را داریم که اوکرائین با خرابکاری در آن باج طلبی می کرد و حاضر نبود بهای گاز را به قیمت جهانی بپردازد و کسی نیز حریف اوکرائین نمی شد. در این گزارش ولی معلوم است که اورانیوم غنی شده ایران از انبارهایش برای مدت نامعلوم بیرون می رود و سالها بدان دسترسی ندارد. روز از نو روزی از نو. ایران میلیاردها دلار صرف غنی سازی اورانیومی کرده است که در اختیار امپریالیستهاست و کوچکترین تضمینی نیز برای دستیابی به آن وجود ندارد.
ما تجربه این را داریم که مستمرا و مرتبا توافقنامه ها و قراردادهای جهانی توسط امپریالیستها و صهیونیستها به زیر پا گذارده می شود و کسی حریف اسرائیل نیست تا حق مردم فلسطین را از آنها بگیرد. آنها حتی به قرار داد بی ارزش “اسلو“ نیز تن نمی دهند. این قراردادها برای ممالکی که قدرت نظامی و نفوذ فراوان ندارند پشیزی ارزش ندارد و بدست استعمارگران مرتب نقض می شوند. باز بهترین نمونه آن حق مسلم ایران در غنی سازی اورانیوم است که علیرغم اینکه پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای را امضاء کرده است امپریالیستها و صهیونیستها حاضر نیستند این حق را برسمیت بشناسند. چه کسی تضمین می کند که بعد از این، این حق را برسمیت بشناسند و میله های سوخت را تحویل دهند؟ اگر تحویل ندادند چه می شود؟ آیا ما ایرانیها مسکو و یا پاریس را از نظر نظامی برای احقاق حقوق خود اشغال می کنیم؟
در تمام این گزارشات این نکات اساسی ناروشن باقی مانده است مهمتر از آن روشن نیست که چگونه استقلال ایران و عدم اتکای ایران به قدرت فن آوری امپریالیستها حفظ می شود. اگر ریش و قیچی در دست امپریالیستها باشد غنی سازی اورانیوم از جانب ایران به چه درد می خورد، کدام حق مسلم را ما توانسته ایم به کف آوریم. این همه سرمایه گذاری میلیاری برای چه کرده ایم؟ چرا سرنوشت نسلهای آینده ایران را بدست امپریالیستها و صهیونیستها داده ایم؟
دولت ایران بنظر می رسد که با موقعیت ضعیف سیاسی که داشته است بکلی تسلیم شده و به خفت تن در داده است. این مسایل اگر روشن نشود مشکوک است. سخن بر سر یک خیانت ملی است. کودتای احمدی نژاد به کودتای بیست هشت مرداد بعد از ملی کردن صنایع نفت بیشتر شباهت پیدا می کند. هدف از غنی سازی اورانیم مثلا این نبود که 3 در صد اورانیوم در ایران غنی شود و ده در صد آن در روسیه و سپس دوازده درصد آن در ژاپن، 19 درصد در آمریکا و نصف میله های سوخت را فرانسه تولید کرده و نصف دیگر آنرا آلمان بسازد. این روند یعنی کلاه شرعی پیدا کردن برای اینکه ایران را به زیر وابستگی اقتصادی و سپس سیاسی امپریالیستها بکشانند. حتی روسیه نیز میله های سوخت نیروگاههای ایران را مستقلا تولید نمی کند. به چه دلیل؟ آیا باید نظارت فرانسه بر روسیه باشد که با ایران در پشت پرده توافقاتی به عمل نیاورد و یا اینکه تنهائی به باج خواهی از ایران نپردازد؟ آیا با این کار پرده از روی یک همکاری جهانی مافیای غنی سازی اورانیوم در جهان برداشته نمی شود که امپریالیستها در پشت پرده مشغول تقسیم بازارها میان خودند و از هم اکنون برای صد سال آینده برنامه ریزی می کنند؟ نباشد که خانواده های معینی از روحانیت در انحصارات غنی سازی اورانیوم در جهان سرمایه گذاری کرده اند و می خواهند ایران را با این انحصارات وابسته کنند؟
ما از آن نوع غنی سازی حمایت می کنیم و کرده ایم که با تکیه بر این حق مسلم مردم ایران قادر شویم بطور مستقل به تولید برق در نیروگاههای ایران موفق شویم. هدف غنی سازی اورانیوم بی نیاز شدن از “الطاف“ امپریالیستها و اتکاء به نیروی خود است. در غیر این صورت آخوندها کلاه شرعی جدیدی برای خیانت ملی یافته اند. غنی سازی اورانیم و تولید برق هسته ای یک روند مستقل و غیر قابل تجزیه باید باشد در غیر اینصورت زمام تامین انرژی مورد نیاز و مصرف نسل آینده ایران بدست امپریالیستها سپرده شده است.
در حقیقت غنی سازی اورانیوم، استفاده و تامین انرژی مورد نیاز و مصرف در داخل ایران از طریق بهره برداری هسته ای صلح آمیز حق مسلم مردم ایران است و بر سر نقض و یا معیوب کردن این روند نمی شود توافق کرد.
روشی که جمهوری اسلامی ایران بر اساس گزارشات خبرگزاریها در پیش گرفته است مورد تائید امپریالیستها و صهیونیستها و همه اپوزیسیون شبه انقلابی و تقلبی ایران است که با این حق ایران از همان بدو امر مخالف بودند، این حق مسلم را به مسخره می گرفتند و یا به بهانه بمب اتمی آخوندی با جنجال و پخش اکاذیب و هوچیگری آب به آسیاب اسرائیلیها می ریختند. روش آخوندها نظر این اپوزیسیون تقلبی را که از همان بدو امر با این حق ایران مخالف بوده اند تامین کرده است. این اپوزیسیون تقلبی حالا باید به صف شود و برای اخوندها دست بزند و برای احمدی نژاد تبریک بفرستد زیرا که نظر این اپوزیسیون تقلبی را تامین کرده است. رژیم آخوندی خواست این اپوزیسیون سردرگم را برآورده کرده است. اپوزیسیون تقلبی ایران حق انتقاد را از همان روز نخست از خود سلب کرد.
حال با این سیاست جمهوری اسلامی امر تامین مستقل انرژی هسته ای برای تولید برق به گور سپرده شد و از این ببعد ایران می تواند مانند سابق نفت و گاز خود را به بازارهای امپریالیستی سرازیر کند تا نفت و گاز باتمام برسد و دست گدائیش پیش امپریالیستها برای تامین انرژی دراز شود. ورود نفت و گاز ایران و عدم کاهش آنها به داخل بازارها در کاهش بهای نفت موثر است و این عمل تنها می تواند منافع ممالک بزرگ صنعتی امپریالیستی را تامین نماید.
رژیم جمهوری اسلامی تنها برای حفظ سلطه خود فعالیت می کند و می خواهد بهر بهاء شده سلطه روحانیت و دستگاه مافیائی سرمایه داری جمهوری اسلامی را حفظ کند. منافع ایران در پای منافع جمهوری اسلامی قربانی می شود. تا ابد نمی شود حقایق مربوط به مذاکرات پشت پرده در ژنو را پنهان کرد. اگر جمهوری اسلامی خود آنرا برملا نکند رسانه های گروهی امپریالیستی و صهیونیستی آنرا برملا خواهند کرد.
بر گرفته ازتوفان شماره 116 آبان ماه 1388 ارگان مرکزی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org