شکاف عظیم میان دارا و ندار
تفاوت میان دارا و ندار در ایران ابعاد نگران آوری به خود گرفته است. اقلیتی معدود ثروتﻫﺎﻯ کلانی در دست خود متمرکز ساخته و زندگی پر تجملی را برای خود فراهم آورده است. دو قطب فقر و ثروت و شکاف عظیمی که این دو را ازیک دیگر جدا می کند در تاریخ یک قرن اخیر بی بدیل است. این اختلاف شدید طبقاتی برای رژیمی که خود را حامی مردم فقیر و زحمتکش می نمایاند، برای رژیمی که در گذشته وعدهﻫﺎﻯ فریبنده داده و هنوز هم می دهد، ننگین و شرم آور است و سردمداران جمهوری اسلامی را دچار بیم و هراس گردانیده است. آنها همیشه تبلیغ کرده و می کنند که اسلام فقر و ثروت را درکنار هم نمی پذیرد، ثروتمندان باید پیوسته در فکر تنگدستان باشند. و درتائید این نظر سخنان علی را به شهادت می گیرند. لیکن اکنون این تبلیغات سی ساله و باید گفت یک هزار و چهارصدساله، پوچ و واهی از آب درآمدهﺍند با این وضع ، بی دلیل نیست که مردم ایران دیگر به اسلام دل نمی بندند و برای اسلام "راستینش" هم نیز تره خورد نمی کنند.
رهبر باند کودتا گر،علی خامنهﺍﻯ ای که از روی مکر و ریا به ثروتمندان اندرز میدهد: "ازخدا غافل نشوید، درخدمت محرومان باشید، ازاندوختن ثروت و تجمل گرائی بپرهیزید". اما نظام سرمایه دﺩاری، هیچ یک از این سه اندرز را به گوش نمی گیرد چون با حیات و حرکت او سازگارنیست. یک سرمایه دﺩار خدائی جز پول نمی شناسد و کسی یا چیزی را جز پول نمی پرستد، در برابر پول، خدای دیگری نیست. در برابر پول قدرت دیگری به حساب نمی آید. او می داند که هرکاری را هر اندازه زشت و نفرت انگیز باشد با قدرت پول می توان پیش برد. در حالی که از قادر متعال هیچ کاری بر نمی آید. چگونه ممکن است او پرستش خداوند را بر پرستش پول برتری دهد؟
اخیراً گزارشی از خبرگزاری کارایران (ایلنا مورخ 29 مهرماه) در مورد حقوق پائین کارگران و کارمندان انتشاریافته است. با یک نگاه به این گزارش به سادگی می توان پی برد که اکثریت مزدبگیران زحمتکش ایران تحت چه شرایط اسفناکی به سرمی برند و چگونه در چنگال نظام سرمایهﺩ داری و بیماری حاصل از آن، گرانی و تورم و هرج ومرج اقتصادی و دستمزد پائین اسیرند. این تازه آمار رسمی است، واقعیت این است که دستمزد کارگران درعمل هنوز پائین تر از آن چیزی است که دولت تعیین نموده است. در ایران قانون جنگل حاکم است و سیاست اقتصادی و نئولیبرالی رژیم سرمایه دﺩاری اسلامی حداقل حقوق مزدبگیران را مورد یورش وحشیانه قرار داده است. مردم می پرسند وعدۀ پول نفتی که قرار بود بر سر سفرۀ زحمتکشان بیاید به شکم چه کسانی ریخته شده و می شود. تولید 5/4 میلیون بشکۀ نفت در روز با قیمت نجومی 140 دلار و 900 میلیارد دلار درآمد نفتی در سالﻫﺎﻯ گذشته صرف چه مسائلی در مملکت شده و می شود. کارگری که قدرت ابتیاع یک کیلو گوشت گوسفند را ندارد و کمرش زیر بار پرداخت اجارۀ ماهانۀ 450 هزار تومان برای 2 اتاق کوچک (55 متر مربع) آن هم درمنطقۀ متوسط و یا فقرنشین تهران خم شده است می پرسد این ساختمانﻫﺎﻯ سر به فلک کشیده، این اتوموبیلﻫﺎﻯ آخرین مدل، این رستورانﻫﺎﻯ مدرن و با استانداردهای اروپائی، این میوه جات رنگارنگ و این همه ریخت و پاشﻫﺎﻯ سفر به کیش و دوبی و فرنگ... آری این همه نعمت و فراوانی در اختیار چه کسانیست.
آیا جز این است که این ملایان دروغگو و ریاکار و با این رئیس جمهور تقلبی و شارلاتانشان در حرف از بی چیزان دفاع می کنند، لیکن درعمل از گردن کلفتﻫﺎﻯ بازاری، آقا زادهﻫﺎ و سرمایه دﺩاران زالو صفت که به غارت و چپاول پول نفت و دسترنج کارگران مشغولند.
رژیم که این همه نسبت به اغنیاء رئوف است و به آنها مهر می ورزد، اما نسبت به فقرا و بی چیزان که برای حقوق حقۀ خود، حقوق معوق خود، حقوقی که بیش از 13ماه هنوز پرداخت نشده است، به کارگرانی که برای تشکیل اتحادیۀ مستقل تلاش می کنند تا از حقوق خود بهتر دفاع نمایند....خشن و بیرحمانه برخورد کرده، بی شرمانه با انگ "انقلاب مخملی و نرم" به شدت آنها را سرکوب و به بند می کشد. منصور اسالو رئیس اتحادیۀ شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و دهﻫﺎ تن از فعالین کارگری به جرم بیان حقیقت در زندان به سر می برند و رژیم تشکیل اتحادیهﻫﺎﻯ حرفهﺍﻯ ای کارگران را مضر به حال بقای پوسیده اﺍش می بیند و از همین رو به شدت از شکل گیری آنها ممانعت به عمل می آورد.
وضعیت وخیم اقتصادی و ترور و اختناق کنونی غیر قابل تحمل است و صدها اعتصاب کارگری در ماهﻫﺎﻯ اخیر و رو در رو شدن کارگران با نیرویﻫﺎﻯ مسلح و امنیتی رژیم سرمایه در اهواز، کارگران لوله سازی، در نیشکر هفت تپه و یا ایران خودرو....نشان از اراده و عزم کارگران برای زندگی بهتر، نه فقط برای خود، بلکه برای همۀ مردم زحمتکش است. اگر این مبارزات تحت رهبری صحیح سیاسی قرار گیرد، رژیم را فلج کرده و نتایج درخشانی به بار خواهد آورد. چارۀ رنجبران برای رهائی از فقر و گرانی و بی حقوقی، وحدت و تشکیلات است. تنها با متشکل شدن و پیکار جمعی است که می توان گام به گام رژیم را به عقب نشینی وادار نمود و حق را به زور از حلقومش بیرون کشید.
حال به گزارش زیرکه نکات قابل توجهﺍﻯ در آن نهفته است نگاه کنید تا پی به اوضاع وخیم اقتصادی و شرایط دهشتناک حقوقی و معیشتی کارگران ببرید:
در همهمۀ شهر كه گم میشوى این تنها كارگران هستند كه میتوانند تو را با خود به انتهاى درد به كشانند و بوى ناخوشایند زندگى را روى سرت پخش كنند. باور كنید این یك واقعیت است؛ كارگر بودن در روزگار امروز اقتصاد ایران سخت شده است و طعم گس زندگى را در گوشۀ دهان همیشگى میكند. البته راه براى همه باز است. یعنى هر كس كه بیكار است میتواند براى درنگى جامۀ كارگرى بر تن كند. در این شهر هستند مشاغلى كه انتظار بیكاران را مى كشند؛ مشاغلى كه در آنها از قوانین كار، بیمه و حداقل حقوقى كه همواره چالش بین كارگر و كارفرما بوده است، خبرى نیست.
این مشاغل نه مشاغل زیر پلهاى و غیرقانونى هستند كه دولت خبرى از آنها نداشته باشد و نه در جمع مشاغلى دستهبندى میشوند كه پاره وقت بوده و نظارتى هم بر روى حقوق و دستمزد آنها اعمال نمیشود.
این مشاغل جزو آن دسته از مشاغلى هستند كه هر روز در نیازمندیهاى صبح تهران آگهى میشوند و هر روز جویندگان كار در نیازمندیهاى صبح تهران در رویاى به دست آوردن كار به آنها نگاه میكنند و شاید هم صدها مسئول و شاغل بر آن نظر انداخته و بدون كنجكاوى از كنار آن بگذرند.
اما جویندگان كار به طور مداوم هشت دكمه تلفن را پیدرپى فشار میدهند و با شنیدن حقوق و مزایائى كه هیچ نشانى از حداقل حقوق و دستمزد ندارند گوشى را گذاشته و شانس خود را بار دیگر با آگهى دیگرى امتحان مى كنند و اگر هم جست و جوى طولانى براى پیدا كردن كار حداقل حقوق و بیمه را از یاد آنها برده باشد و آنها تنها به فكر پیدا كردن شغلى باشند براى پر كردن فرم و پیوستن به جمع تمامى دیگر جویندگان كارى كه حداقل حقوق را فراموش كردهاند آدرس را دریافت كرده و با ناامیدى فرم درخواست كار را پر میكنند تا بتوانند از ساعت 8 صبح تا 6 بعد از ظهر در یك كارگاه بسته بندى پوشاك مشغول به كار شده و ماهى 180 تا 200 هزار تومان حقوق بگیرند و یا در كارگاه مشابهى كه كمى منصفانهتر به حقوق كارگران نگاه كرده است 10 ساعت كار كنند و 220 هزار تومان حقوق بگیرند و بعد از یك سال نیز امیدوار باشند كه بیمه شوند.
كارگاههاى بستهبندى تنها نشان این بیتوجهى به حق و حقوق كارگران نیستند، فروشندگان پوشاك و لوازم آرایشى و بهداشتى و به طور كل تمامى فروشندگان از این قاعده مستثنى نبوده و از جمع بیكارانى كه مهارتى در تولید نداشته و به پشتوانۀ فن بیان خوبى كه دارند جذب آن میشوند، نیز در این جرگه قرار مى گیرند.
فروشندۀ تازه كار براى حدود 12 ساعت كار 120 تا 140 هزار تومان حقوق دریافت میكند و فروشندگان با تجربه نیز 200 تا 250 هزار تومان حقوق خواهند گرفت و اگر بتوانند در این راه مهارت از خود نشان داده و فروش خوبى را در پروندۀ كارى ماهیانه خود ثبت كنند، پورسانت نیز دریافت خواهند كرد، اما از بیمه خبرى نیست.
اوضاع در بازار تایپیستها خیلى نگران كننده تر است، براى هر صفحه تایپى 120 تومان پرداخت میشود و یا تایپیست استخدام شده از ساعت 30/8 صبح تا 5 بعد از ظهر پشت مانیتور نشسته و تایپ میكند و در نهایت هم ماهى230 هزار تومان حقوق دریافت خواهد كرد.
در این میان كارگران ساده نیز جدا از این وادى بى قانون نیستند. در حالى كه تعیین حداقل حقوق كارگران در ماههاى پایانى هر سال و نیز در ماههاى ابتدائى سال، به چالشى بزرگ بین كارگران و كارفرماها تبدیل شده و جلسات مختلف در شوراى عالى كار براى رسیدن به رقم واحدى براى آن برگزار میشود و هر یك از طرفین یعنى كارگران و كارفرمایان در تلاش هستند تا حقوق و دستمزد را بر اساس منافع خود بالا و پائین كنند، كارگران ساده از این چالش بیبهره بوده و حقوق روزمزدى حدود هشت هزار تومان دریافت میكنند كه با احتساب چهار روز تعطیلى ماهیانه، حقوق دریافتى آنها ماهى 208 هزار تومان خواهد بود.
هم چنین كارگرى براى 12 ساعت كار چسب زنى كفش كه از 8 صبح تا 8 شب خواهد بود روزى 10 هزار تومان حقوق خواهد گرفت.
در این بین واژۀ كارمند نیز كه كمى خوشبینى در خصوص حقوق دریافتى را به ذهن میرساند تأثیرى بر این حقوق دریافتى نداشته و كارمندان آشنا به كامپیوتر براى كار كردن در كافینت نیز براى 12 ساعت كار یعنى از 9 صبح تا 9 شب 200 هزار تومان حقوق دریافت میكنند.
این در حالیست كه كارمند دفترى نیز كه هشت ساعت كار را تجربه خواهد كرد حقوقى معادل 200 هزار تومان با 15 درصد پورسانت خواهد داشت.
هم چنین با وجود این كه در آگهیهاى اشتغال، حقوق منشیها حدود 300 هزار تومان قید شده و حتى در برخى از موارد در آگهیهاى استخدام منشى این حقوقها ارقامى از 300 تا 500 هزار تومان را نشان میدهند، اما در بسیارى از موارد منشىﻫﺎ نیز حقوق مناسبى دریافت نمیكنند، آنها در قبال هشت تا نه ساعت كار 200 هزار تومان، و حتى با توجه به پاره وقت بودن و یا نوع كار كه پاسخگوئى به تلفن، تایپ نامهﻫﺎ و ... باشد حقوقى كمتر نیز دریافت خواهند كرد.
رقم 200 هزار تومانى حقوق كارگران كه این روزها بیش از حداقل حقوق كارگران در بین كارفرماها به عرف تبدیل شده و نخستین رقمى كه به جویندگان كار در نیازمندیهاى صبح اعلام میشود حول این ارقام میگردد، حدود 70 هزار تومان با حداقل حقوقى كه وزارت كار براى دستمزد یك ماهۀ كارگران در نظر گرفته است، تفاوت دارد.
این در حالیست كه در سالهاى اخیر با رشد مشاغل بازاریابى در دنیاى بازار یابان، حقوق ثابت معناى چندانى ندارد و بیشتر كارفرماهائى كه جویندگان كار را به منظور بازاریابى به استخدام در میآورند از ابتدا در خصوص درصد پورسانت با جویندۀ كار صحبت میكنند و بسیارى از آنها اگر حقوق ثابتى هم براى این منظور در نظر گرفته باشند، این امر را یك مزیت میدانند كه در كنار پورسانت پرداختى، حقوق ثابتى نیز به فرد پرداخت میكنند.
اما این پایان راه حقوق و دستمزد نیروى كار بیكار نیست و پایتخت شلوغ ایران نیز تنها پایگاه نادیده گرفتن حقوق و مزایاى كارگران نیست، چرا كه در سایر شهرهاى كشور اوضاع از این هم بغرنج تر است، در سایر شهرها حقوق دریافتى حدود 150 تا 200هزار تومان دریافت میكنند. بیشتر كارفرماهائى كه نمیخواهند نیروى كار خود را بیمه كرده و برطبق قانون كار حقوق پرداخت كنند، حدود 150 هزار تومان حقوق ثابت پرداخت كرده و در كنار آن حق پورسانتى نیز براى نیروى خود در نظر میگیرند.
پرداخت حقوقهائى به دور از قوانین كار در حالى رقم میخورد كه مدتى است ماجراى تعیین حداقل حقوق كارگران دوبار در سال مطرح شد و البته با مخالفتهائى كه با اجرائى شدن آن صورت گرفت حدود یك ماه است كه به فراموشى سپرده شده است و این در حالیست كه زیر پوست این شهر و سایر شهرهاى كشور، مشاغلى انتظار كارگران را میكشد كه چالشهاى تعیین حداقل دستمزد، افزایش آن بر اساس تورم و كاهش آن بر اساس مصلحت كارفرماها نقشى در آن ندارد و اینجا قانون خودش را دارد، زیرا نیروى كار فراوان دست كارفرما را براى یافتن نیروى كار بیكار با پرداخت حقوق و مزایائى كه اجحاف در حق كارگران را به نمایش میگذارد، باز گذاشته است و در پس این اوضاع نگران كنندۀ بیكارى، حقوق و دستمزد كارگرانى كه نظارتى بر ساعت كار، حقوق دریافتى و پرداخت حق بیمۀ آنها نمیشود، بیكاران قربانیان، معضل بیكارى هستند تا براى 12 ساعت كار یعنى چهار ساعت بیش از ساعت كار قانونى، حقوقى كمتر از حداقل حقوق دریافت كنند و به حقوق 200 هزار تومانى رضایت دهند.
منبع خبرگزاری کارایران ایلنا مورخ 29 مهرماه 1388.