ای خشم به جان تاخته توفان شرر شو
ای بغض گل انداخته فرياد خطر شو
ای روی برافروخته، خود پرچم ره باش
ای مشت برافراخته، افراختهتر شو
ای حافظ جان وطن از خانه برون آی
از خانه برون چيست كه از خويش به در شو
گر شعله فرو ريزد، بشتاب و مينديش
ور تيغ فرو بارد، ای سينه سپر شو
خاک پدران است كه دست دگران است
هان ای پسرم، خانه نگهدار پدر شو!
ديوار مصيبتكدهی حوصله بشكن
شرم آيدم از اين همه صبر تو، ظفر شو
تا خود جگر روبهكان را بدرانی
چون شير درين بيشه سراپای جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر ای دوست
خود بر سرِ اين، تن به قضا داده قدر شو
فرياد به فرياد بيفزای، كه وقت است
در يك نفس تازه اثرهاست، اثر شو
ايرانی آزاده! جهان چشم به راه است
ايران كهن در خطر افتاده، خبر شو!
مشتی خس و خارند، به يك شعله بسوزان
بر ظلمت اين شام سيه، فام سحر شو
ای بغض گل انداخته فرياد خطر شو
ای روی برافروخته، خود پرچم ره باش
ای مشت برافراخته، افراختهتر شو
ای حافظ جان وطن از خانه برون آی
از خانه برون چيست كه از خويش به در شو
گر شعله فرو ريزد، بشتاب و مينديش
ور تيغ فرو بارد، ای سينه سپر شو
خاک پدران است كه دست دگران است
هان ای پسرم، خانه نگهدار پدر شو!
ديوار مصيبتكدهی حوصله بشكن
شرم آيدم از اين همه صبر تو، ظفر شو
تا خود جگر روبهكان را بدرانی
چون شير درين بيشه سراپای جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر ای دوست
خود بر سرِ اين، تن به قضا داده قدر شو
فرياد به فرياد بيفزای، كه وقت است
در يك نفس تازه اثرهاست، اثر شو
ايرانی آزاده! جهان چشم به راه است
ايران كهن در خطر افتاده، خبر شو!
مشتی خس و خارند، به يك شعله بسوزان
بر ظلمت اين شام سيه، فام سحر شو
فریدون مشیری