۱۳۸۷ خرداد ۱۳, دوشنبه

پنجاه درصد جمعیت کشور زیر خط فقر، از زبان خودشان






















از نشریه توفان الکترونیک شماره 22
افزایش گرانی وگسترش فقر که این روز ها ابعاد فاجعه باری یافته است زندگی را برای کارگران و زحمتکشان غیر قابل تحمل کرده است.. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی حداقل دستمزد کارگران را در سال جدید 219 هزار تومان درماه تصویب کرد درحالی که طبق بر آورد کارشناسان اقتصادی خود رژیم جمهوری اسلامی حداقل حقوق کارگران می بایست بین 600 الی700 هزار تومان تعیین میشد تا زیر خط فقر قرارنگیرند. حد اقل دستمزد با توجه به سطح تورم و گرانی کمرشکن باید یک میلیون تومان درماه باشد که متاسفانه چنین نیست و کارگران با توجه به این وضعیت فلاکتبار به سختی می توانند از پس هزینه های سنگین روزمره برآیند. اجاره های سرسام آور و فقر و گرانی چنان ابعاد ژرفی یافته که حتا مطبوعات رسمی جمهوری اسلامی نیز توان کتمان آن را ندارند و مجبورند گوشه هایی ازپیشروی فقر و عمیق شدن شکاف طبقاتی در ایران را انعکاس دهند. طبیعتا چنین شرایط غیرقابل تحملی نمی تواند موجب برانگیختن خشم و تنفر کارگران نسبت به رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی این نماینده سیستم کل نظام سرمایه داری ایران و آقازاده های دزد و مفتخور نگردد. اعتراضات امید بخش کارگران دریک سال اخیربویژه کارگران هفت تپه برای دریافت حقوق معوقه و اضافه دستمزد، علیه خصوصی سازی کارخانجات و اخراج سازیها، مبارزه برای تشکیل سازمانهای حرفه ای مستقل ازدولت و... با قاطعیت ادامه داشته و لقمه های چرب و نرم سرمایه داران آمیخته با زهر ترس بوده است. مطلب زیر که در روزنامه سرمایه در اردیبهشت ماه 87 انتشار یافته است بازتاب دهنده گوشه ای از فقر و نکبتی است که سراسر ایران را فرا گرفته و مسبب اصلی این اوضاع نابسامان رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی است که هیچ راه حلی جز سرکوب و اختناق در قبال اعتراضات و نارضایتی عمومی مردم نمی بیند:
"اگرچه معاون اقتصادی معاونت برنامه ریزی رییس جمهوری تعداد افراد زیر خط فقر را ۱۴ تا ۱۵ میلیون نفر اعلام کرده است اما به نظر می رسد که آمار اعلام شده مربوط به خط فقر خشن است که جامعه به آن دچار شده و تعداد افراد زیر خط فقر بیش از این هاست و حدود ۵۰ درصد جمعیت با مشکل فقر روبه رو است. در عین حال به دلیل این که بیان این آمارها همواره نگرانی مردم را در پی دارد، آمار واقعی هرگز ارایه نمی شود و این رقم همواره تقریبی است. در حال حاضر با در نظر گرفتن درآمد روزانه دو دلار و تامین ۲۰۰ر۲ تا ۵۰۰ر۲ کالری در روز برای هر نفر به عنوان خط فقر، حدود ۵۰ درصد از جمعیت کشور زیرخط فقر زندگی می کنند. در عین حال با اضافه شدن شاخص هایی همچون رفاه، تفریح و بیمه به این مجموعه آماری، این رقم به ۸۰ درصد می رسد.از سوی دیگر، اگر برای دهک های اول تا هفتم نیز یک زندگی اولیه را در نظر بگیریم براساس درآمد مورد نیاز جهت تامین نیازهای اساسی، خوراکی و غیرخوراکی از قبیل پوشاک و مسکن زندگی این دهک ها نیز زیرخط فقر قرار می گیرند. فقر نسبی، فقر مطلق و فقر خشن جزو انواع فقر است که به دلیل تنوع و تعریف آن در سطوح درآمدی مختلف تقسیم شده است. خط فقر در تمام کشورها تعریف شده و دولت ها با اعلام آن حمایت های لازم را از افرادی که زیرخط فقر هستند به عمل می آورند. به عنوان مثال اگر افرادی زیر خط فقر ۶۰۰ یورویی در اروپا باشند از دولت کمک می گیرند اما اگر بالاتر از آن باشند به نسبت رشد درآمد خود مالیات می دهند.آنچه مسلم است دولت با اعلام خط فقر نوعی آگاهی را به مردم جامعه می دهد و مردم نیز براساس آن آگاهی انتظاراتشان را تعریف می کنند و برنامه ریزی می کنند تا خرج و دخل خود را به تعادل برسانند. تورم، رکود و بیکاری از جمله عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری خط فقر است چرا که موجب کاهش قدرت خرید مردم می شود.در حال حاضر از آن جا که در اقتصاد ایران، نظارتی موثر بر ثروت، تولید و… در چارچوب قانون وجود ندارد، برخی نابسامانی ها از جمله رانت خواری و… گسترش فقر و عمیق شدن فاصله طبقاتی را فراهم آورده است. در عین حال به نظر می رسد با فراگیر شدن قانون تامین اجتماعی تا حدودی بتوان خط فقر را در کشور کاهش داد، هر چند که این موضوع نیز همچون دارو و مسکن است که حل آن حمایت همه جانبه دولت و مسوولان را می طلبد. دولت برایکاهش در شرایط درآمد ۱۰۰میلیارد دلاری نفت باید به نظام باز توزیع درآمد، مالیات بر مصرف و ارزش افزوده توجه کند تا ثروت و فقر را در گروه های مختلف درآمدی کنترل کند." رازق صادقی، مشاور اسبق وزیر رفاه نقل از سرمایه
چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است