۱۳۸۷ خرداد ۱۹, یکشنبه

مبارزه با اسلام ابزار نوین سرکوب بورژوازی

مبارزه با اسلام، مبارزه با مذهب نیست. مبارزه با اسلام در شرایط کنونی ابزاری برای مقابله با نهضتهای آزادیبخش و جنبشهای اعتراضی و ملی علیه امپریالیسم است. مبارزه با اسلام یک مبارزه ایدئولوژیک، یک طرح شستشوی مغزی مردم غرب و ممالک سرمایه داری متروپل برای توجیه قتل عام مسلمانان و سرکوب جنبشهای ملی در سراسر جهان است. امپریالیستها خود را در پشت عباراتی نظیر “اسلام سیاسی“، “بنیادگراها“، “تروریستهای اسلامی“ و یا حتی “مبارزه با تروریسم“ و نظایر آن پنهان می کنند. آنچه را که آنها در گذشته به پای کمونیسم می نوشتند حال به پای اسلام بسته اند. کمونیستها نباید در تحلیلهای خود در سطح بمانند و به عبارات پوچ امپریالیستها و نوکرانشان دلخوش کنند. باید از سطح به عمق بروند و پدیده ها را ریشه ای بررسی کنند. باید متوجه شوند که کارزار جهانی مبارزه علیه اسلام حتما امر مترقی نیست. باید از منظر دموکراسی سیاسی به این امر برخورد کرد. باید پذیرفت که همه مذاهب بیک اندازه برای تحمیق مردم خطرناکند و باید در برخورد به آنها تساوی حقوقی شان را حفظ کرد و بر بی طرف بودن دولت در برخورد به مذاهب تکیه نمود و نه اینکه یکی را بر دیگری رجحان نهاد. دولی که بی طرفی خویش را در ممالک دموکراتیک اروپا و یا غرب در برخورد به مذهب نقض می کنند، هدفشان تقویت مذهبی است که ابزار تحمیق افکار عمومی در دست آنهاست. این امر نقض آشکار قوانین اساسی ممالک دموکراتیک اروپاست.
باید در پس مبارزه ضد مذهب در اروپا و غرب بطور کلی که محدود به مبارزه با مذهب اسلام شده است، امیال و نیات سیاسی را کشف کرد و با نیات شوم امپریالیستی به مقابله برخاست.

بورژوازی اروپا هم اکنون به بهانه مبارزه علیه “تروریسم“ همه حقوق دموکراتیک را بزیر پرسش برده است و قوانینی به تصویب رسانده که نظامی متکی بر سانسور و خفقان و تجاوز به حقوق فردی متولد ساخته است. مرز میان لیبرالیسم و فاشیسم روزانه محو می شود و بشدت سیال شده است. مبارزه علیه تروریسم که با پیش کشیدن پای مسلمانها به وسط میدان تبلیغ می شود، نخستین دستآورد خود را در اروپا در جو خفقان، ترس، تهدید و دیکتاتوری بروز می دهد. بورژوازی اروپا با تشدید مبارزه طبقاتی و خطر بحران فزاینده، عمیق و گسترده ای که در راه است دوراندیشانه، به حذف کامل حقوق دموکراتیک و تسهیل شرایط سرکوب مخالفان نیاز دارد. این نخستین دستآورد مبارزه با “تروریسم اسلامی“ است. نباید فراموش کرد که بافت گروههای تروریستی اعم از اسلامی و یا “انقلابی“ به گونه ای است که امکان نفوذ عمال پرووکاتور دشمن در آنها منتفی نیست. سازمانهای جاسوسی با طرح ایده های خود با سیاست هدایت از راه دور این گروهها را در خدمت سیاست های خویش بکار می گیرند و مقاصد خویش را با دست آنها انجام می دهند. ما با این سیاست در ایتالیا(بریگاد سرخ) و یا در ترکیه و آمریکا روبرو بوده ایم.
اخیرا در نشست مشترک وزرای داخله اتحادیه اروپا در لوکزامبورگ، وزیر کشور آلمان آقای ولفگانگ شویبله پیشنهاد داده است که اروپا مسیحیان تحت تعقیب در عراق را به عنوان پناهنده بپذیرد و به آنها یاری رساند. رئیس کنونی اتحادیه اروپا از کشور اسلوونی نارضائی خویش را از این امر اعلام کرده است.

پیشنهاد دولت آلمان تمام اصل پناهندگی سیاسی را کله پا می کند و حساب مسلمانان تحت تعقیب را از مسیحیان تحت تعقیب جدا می نماید. در حالیکه مسلمانان تحت تعقیب باید راهی سوریه و اردن و ترکیه و مصر شوند و از حمایتهای اتحادیه اروپا برخوردار نباشند مسیحیان تحت تعقیب باید از حقوق ویژه ای برخوردار گردند.

در زمان تجاوز ناتو به یوگسلاوی و تجزیه این کشور امپریالیستها با بوق و کرنا و قطعنامه های متعدد به محاصره یوگسلاوی پرداختند و مانع از آن شدند که کشوری به یوگسلاوی اسلحه وارد کند. ولی همزمان با آن دارودسته القاعده را از افغانستان بسیج کردند و در تیرانا آنها را مانند گرازهای وحشی پروراندند تا بنام اسلام عزیز در حمایت از مسلمانان بوسنی و کوزوو به قتل عام صربهای مسیحی دست بزنند. ایران اسلامی نیز در این جنایت ضد بشری بنام اسلام عزیز سهیم بود و در خدمت منافع امپریالیسم گام بر می داشت. امپریالیستها در آن زمان بخاطر اهداف سیاسی و راهبردی خویش نیاز داشتند از اسلام در مقابل مذهب ارتودوکس مسیحیت دفاع کنند و حتی همان گروههای را که از آنها بنام تروریست و جنایتکار نام می برند به خدمت بگیرند. در آن روز اتحادیه اروپا درهایش را به روی مسلمانان کوزوو باز کرد تا کار تجزیه یوگسلاوی را به آخر برساند و از سرزمینی که در تاریخ هرگز کشور مستقلی نبوده است کشور مستقلی بسازد که هرگز امکان بقاء نخواهد داشت. کوزوو تنها یک پایگاه پولشوئی، مواد مخدر، قاچاق، فحشاء در اروپا خواهد بود. سرمایه داری اروپا باین پایگاه تروریستی نیاز دارد. نمونه برخورد بورژوازی اروپا به مذهب را در یوگسلاوی و با برخورد آنها در هلند و دانمارک مقایسه کنید تا به ماهیت سیاست آنها پی ببرید. این سیاست هرگز متناقض نیست زیرا مذهب در خدمت منافع استعماری آنها مورد استفاده قرار می گیرد. وقتی حمایت از اسلام به نفع آنها باشد مسلمانان دو آتشه اند و از آزادی مذهب صحبت می کنند، وقتی حمایت از مسیحیت و یهودیت به نفعشان باشد دشمن اسلام می شوند. ولی سیاست کمونیستها نمی تواند بر اساس سیاست بورژواها و نوسانات این سیاست پی ریزی گردد.
وزیر کشور اسلوونی که از درون تجزیه یوگسلاوی بیرون آمده است و با صدها هزار مسلمانان یوگسلاوی سابق، سر و کار دارد نمی تواند براحتی سایر وزرای خارجه مسیحی اروپا در موج ضد اسلامی شرکت کند و لذا نگرانیهای خویش را از این نوع برخورد ابراز می دارد. وی می داند که باید با این گونه موضعگیری پاسخی هم برای آلبانیها، بوسنی ها و مسلمانان ساکن اروپا داشته باشد. تبلیغات وزیرداخله آلمان حمایت از مسیحیان عراق نیست، دامن زدن به موج فاشیستی ضد اسلامی در اروپاست و این را می خواهد بپای مسیحیان عراقی بنویسد.

تجربه اخیر نشان می دهد که نیروهای انقلابی باید چشم و گوش خود را بگشایند و دست کثیف صهیونیسم و امپریالیسم را در پس اینگونه تبلیغات ضد اسلامی مشاهده کنند و فریب این کارزارهای فرصت طلبانه را نخورند. مبارزه بر ضد مذهب را باید با مبارزه طبقاتی و بطور مشخص با مبارزه ضد صهیونیستی و ضد امپریالیستی پیوند زد. در غیر این صورت این مبارزه مبارزه ضد مذهبی و افشاء گرانه نیست، فعالیتی در خدمت سیاست راهبردی امپریالیسم در منطقه است.
بر گرفته ازتوفان شماره 98 اردیبهشت ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org